فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

دعا و نيايش با پروردگار

 

 منابع مقاله:

کتاب  : تفسير و شرح صحيفه سجاديه، جلد دهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

  

اللَّهُمَّ إِنِّي أَخْلَصْتُ بِانْقِطَاعِي إِلَيْكَ وَ أَقْبَلْتُ بِكُلِّي عَلَيْكَ وَ صَرَفْتُ وَجْهِي عَمَّنْ يَحْتَاجُ إِلَى رِفْدِكَ وَ قَلَبْتُ مَسْأَلَتِي عَمَّنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ فَضْلِكَ وَ رَأَيْتُ أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَى الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْيِهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ

خدايا! بر بريدنم از غير و پيوستنم به تو، خود را خالص و پاك كردم، و با تمام وجودم به حضرتت روى آوردم، و از كسى كه نيازمند عطاى توست قطع اميد كردم، و درخواستم را از آن كه از احسان تو بى نياز نيست برگرداندم، و ديدم كه حاجت خواستن نيازمند از نيازمند، محصول سبكى رأى و گمراهى عقل اوست.

 

در قوانين آفرينش و عوامل طبيعى هر پديده از موجودات خداوند بر حد و اندازه آفريده شده و مرزى براى فانى شدن آن وجود دارد؛ مگر ياد حق و لذت نيايش با او كه در جهان هستى سيرى ناپذير است.

امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

ما مِنْ شَئٍ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهى الَيْهِ إِلَّا الذِّكْرَ فَلَيْسَ لَهُ حَدٌّ يَنْتَهى الَيْهِ فَرَضَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ الْفَرائِضَ، فَمَنْ أَدَّاهُنَّ فَهُوَ حَدُّ هُنَّ ... إِلَّا الذِّكْرَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ لَمْ يَرْضَ مِنْهُ بِالْقَلِيلِ وَ لَمْ يَجْعَلْ لَهُ حَدَّاً يَنْتَهى الَيْهِ. ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيةَ يأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُواْ اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيراً» «1». «2»

هر چيزى حد دارد كه در آن جا به پايان مى رسد مگر ياد خدا كه آن را حدّى پايان پذير نيست. خداوند عزوجل فرايض را واجب كرد و هر كه آن ها را به جاى آورد همان حدّ است ... مگر ذكر كه خداوند عز و جل به اندك آن رضايت نداده و مرزى كه در آنجا پايان پذيرد برايش قرار نداده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «اى اهل ايمان! خدا را بسيار ياد كنيد.»

بنابراين وقتى ياد حق محدوديّت ندارد پس لذّت جويى با آن هم پايانى ندارد و همه خوشى ها و نشاطهاى حقيقى در ارتباط نزديك با خداوند حاصل مى شود.

به عبارت ديگر لذّت هاى انسانى بر دو گونه است:

 

الف- لذّت هاى جسمى و جنسى

اين لذت ها در دايره شهوات و هوس هاى حيوانى آدمى قرار دارد كه حركت آنها از قوّه غضبيّه و شهويّه و وهميّه ريشه مى گيرد. انسان در اين وادى چون ميل سيرى ناپذيرى دارد؛ تا حدّ حيوانيّت و پست تر فرو مى رود، همه افكار و اخلاق و رفتار او روش حيوانى پيدا مى كند و به خاطر غرق شدن در درياى شهوات و اميال بى پايان، حيوانى انسانى نما مى گردد كه سرانجام در آغاز ورود به برزخ به موجودى زشت رو و بدبو و در آخرت در صف حيوانات مسخ شده محشور مى گردد.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

لَيْسَ فِى الْمَعاصِى اشَدُّ مِنِ اتِّباعِ الشَّهْوَةِ فَلاتُطِيعُوها فَتَشْغَلَكُمْ عَنِ اللَّهِ. «3»

در ميان گناهان، سخت تر از پيروى شهوت نيست، پس آن را فرمان نبريد كه شما را از خدا غافل مى سازد.

امام سجّاد عليه السلام مى فرمايد:

وَ اعْلَمْ وَيْحَكَ يَابْنَ آدَمَ؛ أَنَّ قَسْوَةَ الْبِطْنَةِ وَ فَتْرَةَ الْمَيْلَةِ وَ سُكْرَ الشِّبَعِ وَ غِرَّةَ المُلْكِ مِمَّا يُثَبِّطُ وَ يُبْطِئُ عَنِ العَمَلِ وَ يُنسِى الذِّكْرَ. «4»

بدان! واى بر تو اى پسر آدم! پرخورى و سستى اراده و مستى سيرى و غفلت حاصل از قدرت، از عوامل بازدارنده و كند كننده عمل است و ياد خدا را از دل مى برد.

بر اين اساس حضرت سجّاد عليه السلام از چنين رذايلى به درگاه خداوند استغفار مى كند و در مناجات الذاكرين به محضر الهى عرضه مى دارد:

وَ أَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لِذَّةٍ بِغَيْرِ ذِكْرِكَ وَ مِنْ كُلِّ راحَةٍ بِغَيْرِ أُنْسِكَ وَ مِنْ كُلِّ سُرُورٍ بِغَيْرِ قُرْبِكَ وَ مِنْ كُلِّ شُغُلٍ بِغَيْرِ طاعَتِكَ. «5»

از هر لذّتى جز ياد تو و از هر آسايشى جز انس با تو و از هر شادى جز نزديكى به تو و از هر كارى جز طاعت تو، آمرزش تو را مى طلبم.

پس اين لّذت هاى زودگذر نه تنها ارزشمند نيست بلكه مانعى براى رسيدن به لذت هاى معنوى است.

 

ب- لذّت هاى روحى و روانى

اين گونه لذّت بردن برگرفته از شوق مناجات و لقاى حق تعالى است. سوز و اشتياقى كه از عالم ملكوت و معنا به وجود انسان سرازير مى شود و به او حال خوش و آرامش عجيبى مى بخشد.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

الذِّكْرُ لَذَّةُ الْمُحِبِّينَ. «6»

ياد خدا، خوشى دوستداران است.

الذِّكْرُ مُجالَسَةُ الْمَحبُوبِ. «7»

ياد حق، نشستن با محبوب است.

ذِكْرُ اللَّهِ مَسَرَّةُ كُلِّ مُتَّقٍ وَ لَذَّةُ كُلِّ مُوقِنٍ. «8»

ياد خدا، شادى هر پرهيزگار و گوارايى هر اهل يقينى است.

بر اساس آن چه گذشت، مراتب كمالات انسانى به اعتبار نزول و پستى و صعود و بلندى در بى نهايت فراوان است. هر كسى در هر مرتبه از مراتب وجودى خويش از مرتبه خاصى از كمالات بهره مند است و نيايش و دعا درى از درهاى رحمت خداوندى است كه بر روى بندگان گشوده شده است.

 [ «2» فَكَمْ قَدْ رَأَيْتُ- يَا إِلَهِي- مِنْ أُنَاسٍ طَلَبُوا الْعِزَّ بِغَيْرِكَ فَذَلُّوا وَ رَامُوا الثَّرْوَةَ مِنْ سِوَاكَ فَافْتَقَرُوا وَ حَاوَلُوا الارْتِفَاعَ فَاتَّضَعُوا فَصَحَّ بِمُعَايَنَةِ أَمْثَالِهِمْ حَازِمٌ وَفَّقَهُ اعْتِبَارُهُ وَ أَرْشَدَهُ إِلَى طَرِيقِ صَوَابِهِ اخْتِيَارُهُ ]

اى خداى! من چه بسيار انسان ها ديدم كه با تكيه به غير تو، عزّت خواستند، ولى خوار شدند، و از غير تو درخواست ثروت كردند، اما به تهى دستى نشستند، و آهنگ بلندى كردند، ولى پست شدند؛ پس دور انديشى دورانديش با ديدن امثال اين سبك مغزان، كه بنا گذاشت به غير تو تكيه نكند صحيح است، و عبرت آموزى از اينان، او را موفّق كرد و انتخاب درستش، او را به راه راست رهنمون شد.

 [ «3» فَأَنْتَ يَا مَوْلَايَ دُونَ كُلِّ مَسْئُولٍ مَوْضِعُ مَسْأَلَتِي وَ دُونَ كُلِّ مَطْلُوبٍ إِلَيْهِ وَلِيُّ حَاجَتِي أَنْتَ الْمَخْصُوصُ قَبْلَ كُلِّ مَدْعُوٍّ بِدَعْوَتِي لَا يَشْرَكُكَ أَحَدٌ فِي رَجَائِي وَ لَا يَتَّفِقُ أَحَدٌ مَعَكَ فِي دُعَائِي وَ لَا يَنْظِمُهُ وَ إِيَّاكَ نِدَائِي «4» لَكَ- يَا إِلَهِي- وَحْدَانِيَّةُ الْعَدَدِ وَ مَلَكَةُ الْقُدْرَةِ الصَّمَدِ وَ فَضِيلَةُ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ دَرَجَةُ الْعُلُوِّ وَ الرِّفْعَةِ «5» وَ مَنْ سِوَاكَ مَرْحُومٌ فِي عُمُرِهِ مَغْلُوبٌ عَلَى أَمْرِهِ مَقْهُورٌ عَلَى شَأْنِهِ مُخْتَلِفُ الْحَالاتِ مُتَنَقِّلٌ فِي الصِّفَاتِ «6» فَتَعَالَيْتَ عَنِ الْأَشْبَاهِ وَ الْأَضْدَادِ وَ تَكَبَّرْتَ عَنِ الْأَمْثَالِ وَ الْأَنْدَادِ فَسُبْحَانَكَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ ]

پس اى مولاى من! تو جايگاه درخواست منى نه غير تو، و تو روا كننده حاجت منى نه غير تو، و تو پيش از هر موجودى كه بخوانندش، مخصوص به خواندن منى، هيچ كس در اميد من با تو شريك نمى شود، و احدى در دعاى من با تو، هم پيمان نمى گردد، و نداى من كسى را با تو به يك سلك در نمى آورد.

اى خداى من! من وحدانيّت و يگانگى و قائم بودن به قدرت و بى نيازى، و برترى حول و قوّت، و پايه والايى و رفعت مخصوص توست، و هر چه غير توست، در تمام عمرش به او رحم شده، و در زندگيش مغلوب قدرتى گشته، و در كارش شكست خورده، و در صفات و خصوصيات جا به جا شد؛ تو بالاتر از آنى كه شبيه ها و همانندها براى تو باشد، و بزرگتر از آنى كه همسان ها و همتاها برايت قرار دهند؛ پس پاك و منزّهى و معبودى جز تو نيست.

 

دعا و نيايش

 

بر من نظرى كن كه منّت عاشق زارم

دلدار و دلارام به غير از تو ندارم

تا خار غم عشق تو در پاى دلم شد

بى روى تو گلهاى چمن خار شمارم

نى طاقت آن تا زغمت صبر توان كرد

نى فرصت آن تا نفسى با تو برآرم

تا شام درآيد ز غمت زار بگريم

باشد كه به گوش تو رسد ناله زارم

كم كن تو جفا بر دل مسكين عراقى

ورنه به خدا دست به فرياد برآرم

 

(فخرالدين عراقى)

 

 

پی نوشت ها:

 

 

______________________________

 

 

(1)- احزاب (33): 41.

(2)- الكافى: 2/ 498، حديث 1؛ بحار الأنوار: 90/ 161، باب 1، ذيل حديث 42.

(3)- غرر الحكم: 190، حديث 3663.

(4)- بحار الأنوار: 75/ 129، باب 21، حديث 1؛ تحف العقول: 273.

(5)- بحار الأنوار: 91/ 151، باب 32؛ مناجات 13، مناجات الذاكرين.

(6)- غرر الحكم: 189، حديث 3649.

(7)- غرر الحكم: 189، حديث 3647.

(8)- غرر الحكم: 189، حديث 3653.

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

سفارش حضرت مهدي(عج) به زيارت عاشورا
ماه رجب
سخاوت امام سجاد
وقايع بعد از شهادت
حادثه کربلا
بسیط روی زمین باز بساط غم است از حجت‌الاسلام ...
کلید فتح‏ ازحسین فولادی
عَمْرُو بْنُ عَبْدِ اللَّهِ جَنْدَعى
خواندن خدا به حق اولیای او!!
روزی که حقیقت اعمال بر ملا می شوند!

بیشترین بازدید این مجموعه

هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
صفات خوب انسان‏
قابل توجه زنان آزاردهنده به همسر
اسم اعظمی که خضر نبی به علی(ع) آموخت
آثار ایمان به خدا در زندگی
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^