عرصه زندگى عرب پيش از بعثت پيامبر اسلام تحت تأثير جهل مركب و امورى خيالى و ظن و گمان و مسائلى ناشى از سبك مغزى بود.
خداوند به اين اوضاع شيطانى، و به حاكميت جهل و سبك مغزى و پيروى از ظن و گمان، و غوطه ور بودن عرب در خيالات و اوهام در آيات 154 آل عمران و 50 مائده، و 26 فتح و 33 احزاب اشاره دارد.
اغلب اعراب جاهلى به صورت قبيله و عشيره زندگى مى كردند، و بخشى هم صحرا نشين و بيابان گرد بودند.
مايه درآمد مالى آنان از جنگ و قتل و خون ريزى و كشتن مردان قبيله ديگر و به اسرات گرفتن زنان و تجاوز به حقوق مالى آنان تأمين مى شد، اين جنايت ها را بر خود حلال دانسته و دچار عذاب وجدان و پشيمانى نمى شدند، بلكه همه اين امور را براى خود ارزش و عامل برترى و غرور مى دانستند، از هيچ گناهى و خوردن حرامى، و پايمال نمودن حقى امتناع نداشتند.
زنان چنان كه در آيات سوره ى بقره توضيح دادم از همه مزاياى انسانى و حقوق لازمه محروم بودند، به آنان تحميل شده بود، كه اراده در برابر خواسته هاى مرد نداشته باشد، مالك عمل و مال خود نباشد، ارثى از پدر و مادر و ديگر ارث گذاران نبرد، و زنان هم همه ى اين امور را پذيرفته بودند و درِ هر گونه احقاق حقى به رويشان بسته بود.
مردان جاهلى با زنان بدون رعايت هيچ حقى و بدون شرط و قيدى ازدواج مى كردند، و زنان را به گونه اى بار آورده بودند به اين كار افتخار كرده و هر كس را دوست داشتند به سوى خود دعوت مى نمودند و در نهايت مسئله ى شوم زنا و ازدواج هاى نامشروع حتى ازدواج با زنان شوهردار ميان آنان به شدت رواج داشت!!
فرزندان عرب جاهلى فقط ملحق به پدران بودند و اگر در خردسالى پدر را از دست مى دادند و يتيم مى شدند ارث نمى بردند.
در صورت مردن پدر خويشاوندان قلدرش سرپرست يتيم مى شدند و همه ى اموال او را ظالمانه مى خوردند و او را محروم از هر حقى مى كردند.
يتيم اگر دختر بود با او ازدواج مى كردند و اين ازدواج فقط بخاطر اين بود كه اموالش را غارت كنند و به ثروت خود بيفزايند و بيشتر شكم چرانى نمايند، پس از به دست آوردن اموال يتيم او را طلاق مى دادند، در حالى كه در چنان وضعى نه مالى داشت تا زندگى خود را حتى در اوج قناعت اداره كند و نه كسى رغبت مى كرد با او ازدواج كند زيرا يتيم تهى دست بود و سودى مادى در ازدواج با او وجود نداشت.
از طرفى جنگ ها و غارت گرى ها كه در اعراب جاهلى به طور پيوسته صورت مى گرفت يتيمان زيادى را بر جاى مى گذاشت و آنان را دچار وضع بسيار ناسامانى مى نمود.
اكنون با توجه دقيق به اين دو آيه شريفه براى شما روشن مى شود كه اسلام در آن محيط جاهلى براى احقاق حقوق يتيمان چه در اموالشان چه در ازدواج با آنان چه شدتى به خرج داده، و راه ظلم به آنان را بسته و مسير عدالت را به روى عرصه ى حياتشان باز نموده است و شما نمونه ى اين مقررات حكيمانه و عادلانه را در مكتب هاى شرقى و غربى نمى بينيد.
قرآن مجيد در همين سوره ى نساء آيه 10 با كوبنده ترين صورت از غارت اموال يتيمان و خوردن آن نهى نموده است:
إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً
يقيناً آنان كه ظالمانه اموال يتيمان را مى خورند در حقيقت در شكم هاى خود آتش مى خورند و مسلماً در آتش فروزان در آيند.
«در هر صورت مجموع اين دو آيه مى گويد: درباره ى ايتام تقوا پيشه كنيد و مال با ارزش آنان را با اموال پست خود مخلوط ننمائيد تا بهره كشى ظالمانه كنيد، و اموالشان را مخلوط با اموال خود نخوريد، و حتى اگر ترسيديد كه در مورد نكاح با دختران يتيم نتوانيد عدالت را رعايت كنيد و ترسيديد كه اموالشان در معرض تجاوز شما قرار بگيرد و خلاصه نسبت به اموال و ازدواج با آنان دل چركين بوديد مى توانيد آنان را به حال خود واگذاريد و با زنان ديگر كه خوش آيند شماست در صورت رعايت عدالت تا چهار زن ازدواج كنيد، و اگر از عدم رعايت عدالت در چهار زن نيز ترسيديد به يك زن و به كنيزان زر خريد اكتفا كنيد.
منبع : پایگاه عرفان