عقل با اين كه گوهر بى نظير و بسيار گران بهائى است، و بخشى از تمدن عظيم انسانى، و كشف بسيارى از مجهولات، از پرتو فعاليت و بكارگيرى اوست، ولى دلالت و هدايت او مطلق نيست، و قدرت ندارد در همه زمينه ها به ويژه مسائل تربيتى و معنوى به انسان كمك دهد، و انسان را به رشد لازم و تكامل مورد نياز برساند، لذا نياز به بعثت انبياء و ارسال رسل در حيات بشر رخ نشان مى دهد، و خداوند مهربان كه هرگونه نياز انسان را پاسخ مى دهد، پيامبران را براى تربيت كامل انسان و رساندنش به اوج كمال و تضمين خير دنيا و آخرت او همراه با علم و حكمت و بصيرت و قوانين لازم به سوى انسان فرستاد و اجازه داد از آنان اطاعت كنند، و اطاعت از آنان را در طول اطاعت خود و بلكه هماهنگ و هم عرض اطاعت خويش قرار داد.
هر روشى و هر سنتى و هر شكلى از زندگى و هر حكومتى و هر نوع قضاوت و داورى كه برابر با قوانين و مقررات الهى كه مبلغش پيامبران خدا هستند نباشد قطعاً فاقد مشروعيت است، و جز خسارت و زيان براى دولت و ملّت نخواهد داشت، و اين مسئله اى است كه در طول تاريخ به تجربه ثابت شده است.
اين سخن درستى نيست كه كسى بگويد فقط اطاعت از خدا واجب است، و اطاعت از غير او كار صحيحى نيست، زيرا غير خدا اگر پيامبران باشند به حكم حضرت حق اطاعت از آنان واجب و مايه تأمين خير دنيا و آخرت مردم است و روى گردانى از انبياء و فرهنگ آنان نشانه نفاق، و سبب ستم بر خويشتن است.
منبع : پایگاه عرفان