قرآن، كتاب راهنمايى وارشاد است و براى اقامه عدل در اين جهان آمده است. راهنمايى براى اقامه عدل، ضامن اجرا مى خواهد و گر نه راهنمايى لغو خواهد شد و اين ضامن اعتقاد محكم و استوار به معاد است.
ستمكارانى كه از هشدار قرآن بهراسند، دست از ستم بر مى دارند و نيز گنهكاران دست از گناه مى شويند. قرآن كتاب اميد است، اميد مظلومان و ستم ديدگان، اميد نيكوكاران و پارسايان.
عقيده معاد بر پايه عقيده به مبدء قرار دارد و سخن قرآن در معاد با خداپرستان مى باشد، خداى عادل، توانا، بينا، حكيم؛ خدايى كه اين جهان را بيهوده نيافريده، خدايى كه انسان را حاكم بر جهان قرار داد و او را به سوى حق و حقيقت دعوت كرد و فرستادگانى از جانب خود براى او فرستاد و قرآن را پيام خود براى وى قرار داد.
مردى استخوان پوسيده مرده اى را در دست گرفت و به هم ساييد تا گرد شد و به هوا رفت و بر زمين ريخت سپس پرسيد:
كيست اين استخوان پوسيده پراكنده در هوا و زمين را بتواند زنده كند تا كيفرش دهد؟ قرآن به او چنين پاسخ داد:
زنده كننده اش كسى است كه او را از نيست بودن به هستى آورده است و هيچ را چيز كرده، آيا قدرت بر كدام يك از اين دو بيشتر است؟ قدرت بر هيچ را چيز كردن كجا و قدرت بر چيزى را چيز دگر ساختن! آن قدرت، بديهى بشر است چون همه مى دانند كه نبوده اند و بود شدند و پايه برهان قرآن بر چيزى كه بديهى همه افراد بشر است قرار دارد «1».
تمام نابسامانى هاى فردى و خانوادگى و اجتماعى انسان در همه امور زندگى، معلول بيمارى هاى قلبى او از قبيل: كبر، حرص، بخل، حسد، كينه، نفاق، خودخواهى، خودپرستى و غفلت از حقايق است. تنها نسخه اى كه قدرت دارد بشر را از اين بيمارى هاى قلبى كه سبب همه نابسامانى هاست درمان كند قرآن مجيد است.
بنابراين جهانيان به ويژه مسلمانان اگر بخواهند از اين اوضاع نكبت بار و مفاسد خانمان سوز نجات يابند، بايد قرآن را با تدبر و انديشه در آياتش بخوانند و اين خواندن را به طورى جدى براى درمان دردهاى قلبى قرار داند زيرا خواندن و نفهميدن و به كار نگرفتن، هيچ دردى را دوا نمى كند و هيچ مرضى را به درمان نمى رساند.
منبع : پایگاه عرفان