و زشتى پندار نهفته اش را آن هم بر زيان هم كيشش مشاهده نمودى درحالى كه سپيده مى كرد به اميد آنكه در ستمش بر من هجوم آورد پس تو او را سرنگون ساختى و ريشه اش را از بيخ وبن بركندى،و او را در چاهى كه براى من كنده بود و در ژرفاى گودالش در انداختى،و گونه اش را همپاى خاك پايش قرار دادى،
منبع : پایگاه عرفان