آقاى من و مولاى من،چه بسيار بنده اى كه به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى كه سرنوشتش با سختى گره خورده،و گرفتارى او را محاصره كرده، و از دوستان و محبوبان و ياران صميمى جدا افتاده است،شام كرد در حال اسارت،حقارت،خوارى در دست كافران و دشمنان،او را دست به دست به راست وچپ مى گردانند،در سياه چالها زندانى شده و با غل وزنجير سنگين گشته،از روشنى دنيا و نسيمش چيزى نمى بيند،با حسرت به خود مى نگرد،بر دفع زيان و جلب سودى توان ندارد و من از همه اينها به جود و كرمت در آرامش هستم،پس معبودى جز تو نيست،پاكى تو كه تواناى شكست ناپذير و بردبارى كه شتاب نورزى،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مار از عبادت كنندگان خويش،و بر نعمتهايت از شاكران و در برابر عطاهايت از ذاكران قرار بده،به حق مهرت بر من مهر آر،اى مهربان ترين مهربانان،
منبع : پایگاه عرفان