خداى من و آقاى من،چه بسيار بنده اى كه به شامگاه و صبحگاه درآمد درحالى كه در تنگناهاى زندانها و محبسها و با ناراحتى و خوارى و در غل و زنجير به سر مى برد،و زندانبانها و دژخيمان او را دست به دست ميگردانند. پس نمى داند با او چگونه رفتار خواهد شد،و چگونه اعضايش بريده خواهد گشت،پس او در زندگانى در بدحالى سخت است،و در نهايت تنگى و سختى است،با حسرت به خود مى نگرد،بر دفع زيان و جلب سودى توان ندارد،و من به جود و كرمت از همه اينها در امان هستم،پس معبودى جز تو نيست،پاكى تو كه تواناى شكست ناپذير،و بردبارى كه شتاب نورزى،بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و مرا از عبادت كنندگان خويش،و بر نعمتهايت از شاكران و در برابر عطاهايت از ذاكران قرار بده و به حق مهرت بر من مهر آر اى مهربان ترين مهربانان،
منبع : پایگاه عرفان