توجه به این خاطره نقش شگفت انگیز ولایت و تمسک به اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را در پیشرفت و سعادت مندی مشخص می سازد.
حضرت علامه رحمه الله قبل از ذکر خاطره ذیل اکیدا شرط فرمودند که تا زمانی که معظم له در قید حیاط هستند نقل نشود، اینک که آن مرحوم به ملکوت اعلی پیوسته است (آبان 77)، اصل خاطره به محضر مشتاقان ولایت تقدیم می گردد.آن مرحوم فرمود: من توفیقی را که در زمینه تحصیل علوم و ترویج مبانی دینی کسب کرده ام، از توجه خاص مولای متقیان علی بن ابی طالب علیه السلام نسبت به خودم دارم.
در سالهای جوانی و اقامت در نجف اشرف در یک شب گرم تابستان به دلیل گرمای بیش از اندازه و سختی اقامت در حجره، دعوت مؤمنی را جهت پیوستن به جمع فضلائی که در بیت آن شخص بودند پذیرفتم.در آن جلسه شخصی که به طنز گویی و مزاح معروف بود و گرم کننده محفل دوستان بود، طبق معمول به شوخی و بذله گوئی پرداخت و اعلام داشت: من عکس زیبائی (زن شایسته) از یکی از کشورهای اروپایی را که در جراید چاپ شده با خود آورده ام تا دوستان حاضر در جلسه ببینند و قضاوت کنند. آن شخص از دوستان جلسه درخواست کرد بدون تظاهر به دین داری و تقدس، هر کس عکس را مشاهده کرد با صراحت و بدون تعارف بگوید بین یک لحظه ملاقات و دیدار با امیر المؤمنین علی علیه السلام به طور حضوری و یک عمر زندگی زناشویی با صاحب این عکس کدام یک را بر می گزیند؟ عکس آن زن را به نوبت به افراد نشان می داد و افراد هم هر کدام در فراخور برداشت و سلیقه خود از عکس، نظری می دادند.معمولا افراد بیننده اظهار می داشتند حضرت امیر علیه السلام را که ان شاء الله در لحظه مرگ و عالم برزخ از نزدیک می بینم! ! اما در این دنیا زندگی با این زن مفید است! من پنجمین نفر بودم.وقتی خواست عکس را به من نشان بدهد طوفانی در قلبم به وجود آمد به خود لرزیدم و پیش خود گفتم چه آزمون حساس و بزرگی است! آیا به راستی سزاوار است لحظه ای دیدار با علی بن ابی طالب علیه السلام آن مرد بزرگ را با شهوات مبادله کرد؟ ! بدون این که عکس را ببینم از جا برخواستم و جلسه را ترک کردم و مورد اعتراض حاضران واقع شدم اما اعتنایی نکردم و خود را با ناراحتی به حجره رساندم درب حجره را باز کردم اما به دلیل نامناسب بودن هوا داخل نشدم.روی پله نشستم در حالی که سرم را به دیوار تکیه داده بودم به خواب رفتم.ناگهان خود را در سالنی نسبتا بزرگ یافتم که تعدادی از علمای گذشته حضور داشتند و در صدر جلسه کرسی ای قرار داشت و حضرت مولا علی بن ابی طالب علیه السلام روی آن کرسی نشسته بودند.قنبر غلام حضرت و مالک اشتر و...نیز همراه آن حضرت بودند.حضرت امیر مرا مورد خطاب قرار داد و به نام به محضر خود فرا خواندند.با شوق وصف ناپذیری از جا برخاستم. لحظه ای خود را در آغوش آن حضرت دیدم.آن حضرت مرا مورد لطف و مرحمت قرار دادند.من نیز امام را با همان خصوصیاتی که در روایات خوانده بودم دیدم و لذت بردم.در همین حال بیدار شدم و متوجه شدم از لحظه نشستن در کنار درب حجره تا ملاقات و بیدار شدن چیزی حدود هشت دقیقه طول کشیده است با حالتی وصف ناپذیر خود را به جلسه آقایان رسانیدم و دیدم همه سرگرم همان عکس هستند به آنان گفتم من نتیجه انتخابم را گرفتم.از آن لحظه به بعد این موفقیت ها در زندگی علمی نصیبم شد (1).
پی نوشت:
1. ره توشه راهیان نور رمضان 1419.
منبع : پایگاه حوزه