منابع:
کتاب: صبر از ديدگاه اسلام
نویسنده: استاد حسین انصاریان
ساعتى به شهادت مانده، به قرآن، نماز، حج، ايتام، اصلاح ذات البين، جهاد و تقوا وصيت كرد، «1» بعد كار ابن ملجم را در وصيت خود گذاشت. «2» چه كسى اين كار را در عالم كرده است كه با فرق شكافته بگويد: با قاتلم اين گونه برخورد كنيد؟ يعنى او را به همه وصيتهاى خود وصل كرده است. وصيت او چه بود؟
حسن جان! اگر زنده ماندم كه امر قاتل در اختيار خودم است و به شما ارتباطى ندارد. من مىدانم كه با او چه كنم. على جان! نگفتى مىخواهى چه كنى، اما ما تو را مىشناسيم و مىدانيم كه مىخواستى چه كار كنى. مىخواستى خوب شوى، كيسه پولى به او بدهى و او را آزاد كنى. اين را ما مىدانيم.
اى انسان بىنظير عالم! اى فرد! اى يگانه! خدا در ساختمان تو چه كرده است؟ گنجايشى به او داد كه تمام ارزشهاى اخلاقى در او جمع باشد.
اميرالمؤمنين عليهالسلام بر تمام هستى حكومتى دارد كه آن حكومت بود و هست و خواهد بود. حكومتى نيز در گوشهاى از زمين بر مردم كوفه داشت. اما آن حكومتى كه بر تمام مردم داشت، بسيار قوى بود، ولى همراه با عدالت.
در كوفه، در اوج قدرت، براى هدايت مردم سخنرانى مىكند، يكى از خوارج نهروان، از وسط جمعيت بلند شد و با عصبانيت گفت: «تَبّاً لَكَ يا عَلى» مرگ بر تو، چقدر هنرمندانه حرف مىزنى. چندين نفر آمدند زبانش را از دهانش بيرون بكشند، از روى منبر فرمود: مقصود او چه كسى بود؟ گفتند: على جان! تو. گفت:
پس چرا شما تكان مىخوريد؟ شما براى چه تصميم مىگيريد؟ آرام باشيد، بگذاريد بقيه سخنرانى را گوش بدهد، شايد بيدار شود. «3» حاكمى در اين كره زمين با دشمنش اين گونه رفتار مىكند؟ اگر كسى واقعا شيعه باشد، يعنى خدا و پيغمبر صلىاللهعليهوآله به او شيعه بشود بگويند، به تمام مقدسات عالم، در قيامت اهل نجات است. اگر شيعيان با تمام گناهان، صدها بار دل على عليهالسلام را سوزانده باشند، باز در قيامت به خدا مىگويد: اينها را به من واگذار كن تا با خود به بهشت ببرم. چه كسى اخلاق او را دارد؟
على عليهالسلام ظرف توحيد كيفى است. بيان توحيد كيفى كار من نيست. ما فقط مىتوانيم توحيد علمى را بيان كنيم و مقالات فلاسفه و حكما در باب توحيد را شرح دهيم، ولى بيان توحيد كيفى كار ما نيست.
على عليهالسلام ظرف تمام حقايق نبوت، امامت، علم و اخلاق است و در اين زمينه هيچ چيزى كم ندارد. اين معمار اول على عليهالسلام است.
على عليهالسلام پروش يافته قرآن
معمار دومى كه على عليهالسلام را ساخت، قرآن بود. چه كسى مىداند قرآن چيست؟
از عالم ربانى، وجود مبارك علامه طباطبايى، «4» كه سى سال زحمت كشيد تا اين تفسير «الميزان» را نوشت، كه حكماى شيعه مىگويند: صد سال ديگر معلوم مىشود كه علامه در اين تفسير چه كرده است. در نوشتههاى شهيد مطهرى نيز خواندهام كه ايشان گفته است: صد سال ديگر بايد بفهمند كه علامه چه كار كرده است. من دو گوشه كوچك درباره عظمت قرآن براى شما ذكر كنم.
شخصى پرسيد: اين هزار و پانصد سال، شما مفسرين قرآن شيعه و سنى چقدر از قرآن را فهميدهايد؟ ايشان فرمودند: تمام مفسرين شيعه و سنى اگر بخواهند تفسيرهايشان را جمع كنند و همه در يك صف بايستند، مىگويم: تا لب دريا آمديم و از بيرون امواج را نگاه كرديم، موجها را نوشتيم و درون آن را نمىدانيم كه چه خبر است.
اين قرآن است. رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايند: در روز قيامت، وقتى پروردگار قرآن را در معرض ديد اولين و آخرين قرار مىدهد:
«يَأتِى القُرآنُ يَوْمَ القِيامَهِ بِكْراً»
در قيامت تمام عالميان مىبينند كه اين قرآن از نظر مفاهيم هنوز دست نخورده
است.
دريايى است كه چيزى از درونش بيرون نيامده است. آن وقت كل اين قرآن، على عليهالسلام را ساخته است. من ديگر نمىتوانم بهتر توضيح دهم. فقط بگويم: على عليهالسلام
قرآن است و قرآن نيز على عليهالسلام است. هيچ چيز از قرآن نيست كه در على عليهالسلام نباشد.
كدام قرآن؟ اين قرآنى كه روى كاغذها است؟ نه، آن قرآنى كه به صورت كيفى در شب قدر نازل شده است:
«أَنزَلْنَهُ فِى لَيْلَهِ الْقَدْرِ» «5» آن قرآن درعلى عليهالسلام جلوه كرد وايشان را ساخت. نه اين قرآن لفظى. لفظ قرآن كه ما را مىسازد.
ساختمان وجود ما را قرآن لفظى ساخته است، مثلًا به ما گفته است: نماز بخوان، ما گفتيم: چشم، اين نماز ما، معمارى قرآن بر وجود ما است. روزه، توبه، حج، خمس، زكات و اعمال صالح معمارى الفاظ قرآن بر ساختمان وجودى ما است، ولى على عليهالسلام كيفيت را قرآن معمارى كرده است.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله سومين معمار وجود على عليهالسلام
معمار و سازنده سوم اين ساختمان، پيغمبر عظيم الشأن اسلام صلىاللهعليهوآله است. اينجا جملهاى از خود على عليهالسلام بشنويد كه مىفرمايند: پيغمبر صلىاللهعليهوآله از نظر آداب انسانى ساخته خدا است و من ساخته شده پيغمبر صلىاللهعليهوآله هستم.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله درباره اميرالمؤمنين عليهالسلام جملهاى دارند كه خيلى كوتاه است، اما حرف عجيب و نابى است كه انسان را شگفت زده مىكند.
گوشهاى از آن جمله اين است كه: در قيامت اگر به من بگويند: يا رسول الله! در عمر خود چه كردى تا بتوان تمام درهاى بهشت را به رويت باز كرد، مىگويم: من على عليهالسلام را ساختم. مىگويند كافى است، چون تو كار را تمام كردى. ديگر چيزى نمىخواهد بگويى.
ساختن على عليهالسلام هنر پيامبر صلىاللهعليهوآله بوده است. اگر خدا مىخواست كه على عليهالسلام را در زمان حضرت ابراهيم عليهالسلام به دنيا مىآورد و به او مىگفت كه او را بساز، حضرت ابراهيم عليهالسلام مىتوانست كعبه بسازد، نه على عليهالسلام را. حضرت ابراهيم عليهالسلام بايد محل
زاييده شدن على عليهالسلام را مىساخت. كار او ساختن على عليهالسلام نبوده است.
ابن جنيد بغدادى مىگويد: على جان! درباره تو چه بگوييم. دشمنان تو از شدت دشمنى، حتى بردن اسم تو را ممنوع كردند و دوستانت از ترس، حرف تو را نزدند. هر دو طرف تو را پنهان كردند، ولى تو از هر خورشيدى در اين عالم فروزانتر هستى.
منشأ كون و مكان على است، على
مبدأ انس و جان على است، علي مظهر حق به عالم ملكوت
نور مطلق بدان على است، علي اسم اعظم، پديده لوح و قلم
بر سر عرش، جان على است، علي يعنى اول ظهور ايزد پاك
به عيان و نهان على است، علي آسمانها كه دور زمين گرديد
بر يكى نقطه، آن على است، علي چون نبى ميهمان يزدان شد
ديد خوش ميزبان على است، على «6»
پيامبر صلىاللهعليهوآله در شب معراج سؤالى كرد: خدايا! بىواسطه با من حرف مىزدى، يا حرفها را به على عليهالسلام مىگفتى و او به من مىگفت؟ فرمود: نه، حبيب من، چون محبوبترين خلق در قلب تو و نزد خودم على عليهالسلام است، با صداى على عليهالسلام با تو حرف زدم. «7»
كيستى اى كه همه عالمى گر تو نبودى همه عالم نبود
در شب معراج كه حق با على گفت سخن غير تو محرم نبود «8»
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- بحار الأنوار: 75/ 99، باب 18؛ «وَصِيَّتُهُ عليهالسلام عِنْدَ الْوَفَاهِ- هَذَا مَا أَوْصَى بِهِ عَلِىُّ بْنُ أَبِى طَالِبٍ- ثُمَّ إِنِّى أُوصِيكَ يَا حَسَنُ وَ جَمِيعَ وُلْدِي- وَ أَهْلَ بَيْتِى وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِى مِنَ الْمُومِنِينَ- بِتَقْوَى اللَّهِ رَبِّكُمْ- وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ- وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا- فَإِنِّى سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ- صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّهِ الصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ- وَ إِنَّ الْمُبِيرَهَ وَ هِىَ الْحَالِقَهُ لِلدِّينِ فَسَادُ ذَاتِ الْبَيْنِ وَ لا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ- انْظُرُوا ذَوِى أَرْحَامِكُمْ- فَصِلُوهُمْ يُهَوِّنُ اللَّهُ عَلَيْكُمُ الْحِسَابَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْأَيْتَامِ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ- فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله يَقُولُ- مَنْ عَالَ يَتِيماً حَتَّى يَسْتَغْنِيَ- أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ الْجَنَّهَ- كَمَا أَوْجَبَ لآِكِلِ مَالِ الْيَتِيمِ النَّارَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْقُرْآنِ- فَلَا يَسْبِقَنَّكُمْ إِلَى الْعِلْمِ بِهِ غَيْرُكُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى جِيرَانِكُمْ- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله أَوْصَى بِهِمْ- مَا زَالَ يُوصِى بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى بَيْتِ رَبِّكُمْ فَلَا يَخْلُو مِنْكُمْ مَا بَقِيتُمْ- فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا- وَ أَدْنَى مَا يَرْجِعُ بِهِ مَنْ أَمَّهُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ مَا سَلَفَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الصَّلَاهِ- فَإِنَّهَا خَيْرُ الْعَمَلِ إِنَّهَا عِمَادُ دِينِكُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الزَّكَاهِ- فَإِنَّهَا تُطْفِئُ غَضَبَ رَبِّكُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى صِيَامِ شَهْرِ رَمَضَانَ- فَإِنَّ صِيَامَهُ جُنَّهٌ مِنَ النَّارِ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ- فَشَارِكُوهُمْ فِى مَعَايِشِكُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ- فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ رَجُلَانِ إِمَامٌ هُدًى- أَوْ مُطِيعٌ لَهُ مُقْتَدٍ بِهُدَاهُ- اللَّهَ اللَّهَ فِى ذُرِّيَّهِ نَبِيِّكُمْ- لَا تُظْلَمَنَّ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ- وَ أَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى الْمَنْعِ عَنْهُمْ- اللَّهَ اللَّهَ فِى أَصْحَابِ نَبِيِّكُمُ- الَّذِينَ لَمْ يُحْدِثُوا حَدَثاً وَ لَمْ يَأْوُوا مُحْدِثاً- فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله أَوْصَى بِهِمْ- وَ لَعَنَ الْمُحْدِثَ مِنْهُمْ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ- وَ الْمُووِىَ لِلْمُحْدِثِينَ- اللَّهَ اللَّهَ فِى النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ- فَإِنَّ آخِرَ مَا تَكَلَّمَ بِهِ نَبِيُّكُمْ أَنْ قَالَ- أُوصِيكُمْ بِالضَّعِيفَيْنِ- النِّسَاءِ وَ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ- الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ الصَّلَاهَ- لَا تَخَافُوا فِى اللَّهِ لَوْمَهَ لَائِمٍ- يَكْفِكُمْ مَنْ أَرَادَكُمْ.»
(2)- الإرشاد، شيخ مفيد: 1/ 21؛ «فَلَمَّا أُدْخِلَ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَى أَمِيرِ الْمُومِنِينَ عليهالسلام نَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ إِنْ أَنَا مِتُّ فَاقْتُلُوهُ كَمَا قَتَلَنِى وَ إِنْ سَلِمْتُ رَأَيْتُ فِيهِ رَأْيِى.»
(3)- نهجالبلاغه: حكمت 420؛ «وَ رُوِىَ أَنَّهُ عليهالسلام كَانَ جَالِساً فِى أَصْحَابِهِ فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَهٌ جَمِيلَهٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ عليهالسلام إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَهٍ تُعْجِبُهُ فَلْيُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِىَ امْرَأَهٌ كَامْرَأَتِهِ فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِقَاتَلَهُ اللَّهُ كَافِراً مَا أَفْقَهَهُ فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِيَقْتُلُوهُ فَقَالَ عليهالسلام رُوَيْداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ.»
(4)- شرح حال ايشان در كتاب تواضع و آثار آن، جلسه اول آمده است.
(5)- قدر 1: 97؛ «قرآن را در شب قدر نازل كرديم.»
(6)- صغير اصفهانى.
(7)- بحار الأنوار: 18/ 386، باب 3؛ إرشاد القلوب: 2/ 233، الجزء الثانى؛ «وَ مِنْ كِتَابِ الْمَنَاقِبِ لِلْخُوَارَزْمِىِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ وَ قَدْ سُئِلَ بِأَىِّ لُغَهٍ خَاطَبَكَ رَبُّكَ لَيْلَهَ الْمِعْرَاجِ فَقَالَ خَاطَبَنِى بِلُغَهِ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عليهالسلام وَ أَلْهَمَنِى أَنْ قُلْتُ يَا رَبِّ أَ خَاطَبْتَنِى أَنْتَ أَمْ عَلِىٌّ فَقَالَ يَا أَحْمَدُ أَنَا شَىْءٌ لَيْسَ كَالْأَشْيَاءِ وَ لَا أُقَاسُ بِالنَّاسِ وَ لَا أُوصَفُ بِالْأَشْيَاءِ خَلَقْتُكَ مِنْ نُورِى وَ خَلَقْتُ عَلِيّاً مِنْ نُورِكَ فَاطَّلَعْتُ عَلَى سَرَائِرِ قَلْبِكَ فَلَمْ أَجِدْ عَلَى قَلْبِكَ أَحَبَّ مِنْ عَلِىِّ بْنِ أَبِى طَالِبٍ عليهالسلام فَخَاطَبْتُكَ بِلِسَانِهِ كَيْمَا يَطْمَئِنَّ قَلْبُكَ.»
(8)- ميرزا حبيب اللّه خراسانى.
منبع : پایگاه عرفان