فارسی
دوشنبه 03 دى 1403 - الاثنين 20 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

صفات حق‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

انسان وقتى با انديشه و تفكّر در موجودات خلقت و نظام متقن آنها، و شناخت دقيق كارگاه هستى خود، واقف به اين حقيقت گشت كه هستى را صاحبى باشد خدا نام، لازم و واجب است، براى درك و شناخت صفات حضرت او از طريق تعليم تربيت شدگان خودِ او يعنى انبيا و امامان اقدام كند.

صفات حضرت محبوب بر اساس آيات كتاب الهى در دعاهايى كه از انبيا و ائمه رسيده منعكس است.

اللَّهُمَّ انّى اسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْ ءٍ، وَ بِقُوَّتِكَ الَّتى قَهَرْتَ بِها كُلَّ شَىْ ءٍ، وَ خَضَعَ لَها كُلُّ شَىْ ءٍ وَ ذَلَّ لَها كُلُّ شَىْ ءٍ وَ بِجَبَرُوتِكَ الَّتى غَلَبْتَ بِها كُلَّ شَىْ ءٍ، وَبِعِزَّتِكَ الَّتى لايَقُومُ لَها شَىْ ءٌ، وَ بِعَظَمَتِكَ الَّتى مَلَأَتْ كُلَّ شَى ءٍ وَ بِسُلطانِكَ الَّذى عَلا كُلَّ شَى ءٍ وَ بِوَجْهِكَ البَاقى بَعْدَ فَناءِ كُلِّ شَىْ ءٍ، وَبِاسْمائِكَ الَّتى غَلَبَتْ ارْكانَ كُلِّ شَىْ ءٍ وَ بِعِلْمِكَ الَّذى احاطَ بِكُلِّ شَىْ ءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الَّذى اضاءَ لَهُ كُلُّ شَىْ ءٍ، يا نُورُ يا قُدُّوسُ، يا اوَّلَ الْاوَّلينَ، وَيا آخِرَ الْآخِرينَ. «1»

الهى من از تو خواهانم به رحمت تو كه فرا گرفته هر چيز را، و به نيرويت كه زير فرمان گرفتى به آن تمام اشيا را، و به جبروتت كه چيره شده به آن بر همه چيز، و به عزّت تو كه دست نيندازد بر آن چيزى، و به بزرگيت كه پر كرده هر چيزى را، و به تسلطّ تو كه اشراف بر هر چيز دارد، و به وجهت كه پس از فناى هر چيز ماندنى است، و به نام هاى تو كه پر كرده است اركان هر چيز را، و به علم و دانشت كه فرا گرفته هر چيز را، و به تابش ظهورت كه روشن است در پرتو آن هر چيزى، اى نور، اى قدوس، اى آغاز و ابتداى اوّلين و اى پايان آخرين.

اللَّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُكَ، وَ عَلا مَكانُكَ، وَ خَفِىَ مَكْرُكَ، وَظَهَرَ امْرُكَ، وَ غَلَبَ قَهْرُكَ، وَ جَرَتْ قُدْرَتُكَ. «2»

الهى بزرگ است سلطنت تو، و برتر است مكان تو، و نهان است مكر تو، و آشكار است امر تو، و چيره است قهر تو، و نافذ است قدرت تو.

هَيْهاتَ انْتَ اكْرَمُ مِنْ انْ تُضَيِّعَ مَنْ رَبَّيْتَهُ، اوْ تُبَعِّدَ مَنْ ادْنَيْتَهُ، اوْ تُشَرِّدَ مَنْ آوَيْتَهُ، اوْ تُسَلِّمَ الَى الْبَلاءِ مَنْ كَفَيْتَهُ وَ رَحِمْتَهُ. «3»

بسيار دور است، تو كريم تر از آنى كه پرورده ات را ضايع كنى يا از نظر دوردارى كشيده به سوى خود را، يا آواره سازى مأوا داده ات را، يا به بلا بسپارى آن را كه سرپرستى نموده اى.

يا ذَا المُلْكِ وَ الْمَلَكُوتِ، يا ذَا الْعِزَّةِ وَ الْجَبَروتِ، يا مَلِكُ يا قُدُّوسُ، يا سَلامُ يا مُؤْمِنُ يا مُهَيْمِنُ، يا عَزيزُ يا جَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ، يا خالِقُ يا بارِئُ يا مُصَوِّرُ، يا مُفيدُ يا مُدَبِّرُ يا شَديدُ، يا مُبْدِئُ يا مُعيدُ يا مُبيدُ، يا وَدُودُ يا مَحْمُودُ يا مَعْبُودُ، يا بَعيدُ يا قَريبُ، يا مُجيبُ يا رَقيبُ يا حَسيبُ، يا بَديعُ يا رَفيعُ، يا مَنيعُ يا سَميعُ، يا عَليمُ، يا حَليمُ يا كَريمُ، يا حَكيمُ يا قَديمُ، يا عَلِىُّ يا عَظيمُ، يا حَنّانُ، يا دَيّانُ يا مُسْتَعانُ، يا جَليلُ يا جَميلُ، يا وَكيلُ يا كَفيلُ، يا مُقيلُ يا مُنيلُ، يا نَبيلُ يا دَليلُ، يا هادى يا بادئ، يا اوَّلُ يا آخِرُ، يا ظاهِرُ يا باطِنُ، يا قائِمُ يا دائِمُ، ياعالِمُ يا حاكِمُ، يا قاضى يا عادِلُ، يا فاصِلُ، يا واصِلُ، يا طاهِرُ يا مُطَهِّرُ، يا قادِرُ يا مُقْتَدِرُ، يا كَبيرُ يا مُتَكَبِّرُ، يا واحِدُ يا احَدُ يا صَمَدُ. «4»

اى صاحب ملك و ملكوت، اى دارنده عزت و جبروت، اى ملك، اى قدوس، اى سلام، اى مؤمن، اى مهيمن، اى عزيز، اى جبّار، اى باعظمت، اى آفريننده، اى پديدآورنده، اى صورت آفرين، اى سود بخشنده، اى نظم دهنده عالم، اى محكم كار، اى مبدء ايجاد، اى مرجع خلق، اى مهلك ستمكاران، اى دوست خوبان، اى ستوده صفات، اى معبود خلق، اى دور از دسترس اوهام، اى نزديك به همه، اى اجابت كننده، اى نگهبان، اى حسابگر، اى تازه آور، اى بلند مرتبه، اى بلند مقام، اى شنوا، اى دانا، اى بردبار، اى كريم، اى حكيم، اى بلند مقام، اى بزرگ مرتبه، اى دوست بندگان، اى نعمت بخش به خلق، اى جزا دهنده، اى يارى كننده، اى با جلالت، اى با حسن و جمال، اى كارگزار، اى كفايت كننده، اى بخشنده لغزش ها، اى رساننده نعمت، اى ذات با عظمت، اى رهنما، اى ابتداى هر چيز، اى اول، اى آخر، اى ظاهر، اى باطن، اى استوار، اى ابدى، اى دانا، اى حكمفرما، اى داور خلق، اى با عدل و داد، اى جدا از همه، اى پيوسته با همه، اى ذات پاك، اى پاك كننده، اى توانا، اى با اقتدار، اى بزرگ، اى باعظمت، اى يگانه، اى يكتا، اى بى نياز.

 

حقيقت ايمان در روايات

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:

قالَ لى رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: يا عَلِىُّ اكْتُبْ، فَقُلْتُ: ما اكْتُبُ؟ فَقالَ: اكْتُبْ: بِسْمِ اللّهِ الرِّحمنِ الرِّحيمِ، الْايمانُ ما وَقَرَ فِى الْقُلُوبِ، وَ صَدَّقَتْهُ الْأَعْمالُ. «5»

رسول خدا صلى الله عليه و آله به من فرمود: بنويس، عرضه داشتم: چه بنويسم؟ فرمود:

بنويس، به نام خداوند بخشنده مهربان، ايمان حقيقتى است كه استوار در دل هاست، و انجام دستورهاى الهى آن را تصديق مى كند.

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

الْايمانُ اقْرارٌ وَ عَمَلٌ. «6»

ايمان اقرار و انجام فرمان هاى الهى است.

ابوبصير مى گويد:

سَألْتُ ابا عَبْدِاللّهِ عليه السلام مَا الْايمانِ؟ ... فَقالَ: الْايمانُ بِاللّهِ وَ انْ لاتَعْصِىَ اللَّهَ. «7»

از حضرت صادق عليه السلام درباره ايمان پرسيدم. فرمود: ايمان به خدا آن است كه او را معصيت نكنى.

و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود:

مَنْ عَمِلَ بِما امَرَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ فَهُوَ مُؤْمِنٌ. «8»

كسى كه اوامر حضرت حق را اجرا كند با ايمان است.

امام على عليه السلام فرمود:

الْايمانُ شَجَرَةٌ، اصْلُهَا الْيَقينُ، وَ فَرْعُهَا التُّقى، وَ نُورُهَا الْحَياءُ، وَ ثَمَرُهَا السَّخاءُ. «9»

ايمان درخت است، ريشه آن يقين، و شاخه اش تقوى، و نورش حيا، و ميوه اش سخاوت است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

الْايمانُ مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، و اقْرارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْارْكانِ. «10»

ايمان، شناخت به قلب، و گفتار به زبان و عمل به اعضا و جوارح است.

 

كمال ايمان در روايات

 

ايمان را درجاتى است، و همچون ساير واقعيت ها مراتبى، حضرت سجّاد عليه السلام از حضرت حق تعالى درخواست مى كند: الهى ايمان را به كامل ترين ايمان برسان.

كمال ايمان با يك سلسله برنامه هاى مثبت و ملكوتى قابل تحصيل است:

حضرت باقر عليه السلام فرمود:

ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ اسْتَكْمَلَ الْايمانَ بِاللَّه ...: مَنْ اذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فِى الْباطِلِ، وَ اذا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ غَضَبُهُ مِنَ الْحَقِّ، وَ مَنْ اذا قَدَرَ لَمْ يَتَنَاوَلْ ما لَيْسَ لَهُ. «11»

سه چيز است در هر كس باشد ايمان به خدا را كامل كرده است: چون به برنامه اى راضى و خشنود شد، رضاى او، وى را وارد باطل نكند، و چون خشمگين گشت، غضب و خشمش او را از حق منحرف ننمايد، و زمانى كه قدرت يافت، به چيزى كه براى او نيست دست نگشايد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله در وصيتى به امام على عليه السلام فرمود:

يا علِىُّ سَبْعَةٌ مَنْ كُنَّ فيهِ فَقَدِ اسْتَكْمَلَ حَقيقَةَ الْايمانِ، وَ ابْوابُ الْجَنَّةِ مُفَتَّحَةٌ لَهُ: مَنْ اسْبَغَ وُضُوءَهُ، وَ احْسَنَ صَلاتَهُ، وَ ادّى زَكاةَ مالِهِ، وَكَفَ غَضَبَهُ، وَ سَجَنَ لِسانَهُ، وَاسْتَغْفَرَ لِذَنْبِهِ، وَ ادَّى النَّصيحَةَ لِاهْلِ بَيْتِ نَبِيِّهِ. «12»

اى على هفت خصلت است در هر كس باشد حقيقت ايمان خود را كامل كرده است، و درهاى بهشت به رويش باز شده است آن كه وضويش را كامل كند، و نمازش را نيكو بجاى آرد، و زكات مالش را بپردازد، و خشمش را نگاه دارد، و زبانش را از كلام حرام حبس نمايد، و از گناهش استغفار كند، و نسبت به اهل بيت پيامبرش خير خواه باشد.

و نيز رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

ثَلاثَةٌ مَنْ كُنَّ فيهِ يَسْتَكْمِلُ الْايمانَ: رَجُلٌ لايَخافُ فِى اللّهِ لَوْمَةَ لائِمٍ، وَلايُرائى بِشَى ءٍ مِنْ عَمَلِهِ، وَ اذا عُرِضَ عَلَيْهِ امْرانِ احَدُهُما لِلدُّنْيا وَ الْآخَرُ لِلْآخِرَةُ اخْتارَ امْرَ الْآخِرَةِ عَلَى الدُّنيا. «13»

سه چيز است در هر كس باشد ايمان را كامل كرده است: در راه خدا از سرزنش سرزنش كنندگان باك نداشته باشد، و به چيزى از عملش ريا نكند، و چون برنامه اى برايش پيش آمد يكى در جهت دنيا، يكى در جهت آخرت، آن كه در جهت آخرت است انتخاب نمايد.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد:

ارْبَعٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ اسْلامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ وَ لَقِىَ رَبَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ راضٍ: مَنْ وَفى لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ بِما يَجْعَلُ عَلى نَفْسِهِ لِلنّاسِ، وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ، وَاسْتَحْيى مِنْ كُلِّ قَبيحٍ عِنْدَ اللَّهِ و عِنْدَ النَّاسِ، وَ حَسُنَ خُلْقُهُ مَعَ اهْلِهِ. «14»

چهار چيز است در هر كس باشد اسلامش كامل، و گناهانش از او دور مى شود: به آنچه كه به نفع مردم بر عهده گرفته براى خدا وفا كند، زبانش با مردم به راستى و درستى باشد، از هر عملى كه نزد خدا و مردم زشت است حيا كند، و با اهلش خوشرفتار و خوش خلق باشد.

عَنِ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله فِى جَوابِ رَجُلٍ سَأَلَهُ فَقالَ: احِبُّ انْ يَكْمُلَ ايمانى، قالَ: حَسِّنْ خُلْقَكَ يَكْمُلْ ايمانُكَ. «15»

رسول خدا صلى الله عليه و آله در جواب مردى كه به محضرش عرضه داشت، دوست دارم ايمانم كامل شود فرمود: اخلاقت را نيكو كن، ايمانت كامل مى شود.

و نيز آن حضرت فرمود:

اكْمَلُكُمْ ايماناً احْسَنُكُمْ خُلْقاً. «16»

كامل ترين شما از جهت ايمان، نيكو خلق ترين شماست.

از امام على عليه السلام روايت شده:

ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كَمُلَ ايمانُهُ: الْعَقْلُ، وَ الْحِلْمُ، وَالْعِلْمُ. «17»

سه چيز در هر كس باشد ايمانش كامل شده: عقل، بردبارى، دانش.

حضرت صادق عليه السلام فرمود:

لايَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ حَقيقَةَ الْايمانِ حَتّى تَكُونَ فيهِ خِصالٌ ثَلاثٌ: الْفِقْهُ فِى الدِّينِ، وَ حُسْنُ التَّقْدير فِى الْمَعيشَةِ، وَ الصَّبْرُ عَلَى الرَّزايا. «18»

حقيقت ايمان عبد كامل نمى شود مگر به سه چيز: فهم در دين، حسن اندازه در معيشت، بردبارى و صبر در مصايب.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لايَسْتَكْمِلُ الْعَبْدُ الْايمانَ حَتّى يَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصالٍ: الْانْفاقُ فِى الْاقْتارِ، وَ الْانْصافُ مِنْ نَفْسِهِ، وَ بَذْلُ السَّلامِ. «19»

عبد، ايمان را جز به سه برنامه كامل نمى كند: انفاق در سختى، و انصاف از جانب خود نسبت به مردم، و بذل سلام.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

لايَسْتَكْمِلُ عَبْدٌ الْايمانَ حَتّى يُحِبَّ لِاخيهِ ما يُحِبُّ لِنَفْسِهِ، وَ حَتّى يَخافَ اللّهَ فى مُزاحِهِ وَجِدِّهِ. «20»

عبد، ايمان را كامل نمى كند مگر به دوست داشتن براى برادرش به مثل آنچه براى خود دوست دارد، و ترسيدن از حق در شوخى و جدّى.

و نيز حضرت فرمود:

لَنْ يَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقيقَةَ الْإيمانِ حَتّى يُؤْثِرَ دينَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ يَهْلِكَ حَتّى يُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دينِهِ. «21»

عبد، هرگز حقيقت ايمان را كامل نمى كند مگر اين كه دينش را بر شهوتش مقدم بدارد، و هرگز به هلاكت نمى رسد مگر اين كه شهوتش را بر دين مقدم كند.

 

صد و سه خصلت براى كمال ايمان در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

لايُكْمِلُ الْمُؤْمِنُ إيمانَهُ حَتّى يَحْتَوِىَ عَلى مِأَةٍ وَ ثَلاثِ خِصالٍ .... «22»

مؤمن ايمانش را كامل نمى نمايد، مگر اين كه داراى صد و سه خصلت شود.

امير المؤمنين عليه السلام عرضه داشت: يا رسول اللَّه! صد و سه خصلت كدام است؟

حضرت فرمود: از صفات مؤمن اين است كه داراى جولان فكرى است، آوازه اش بلند است، دانشش زياد و بردباريش عظيم است، نزاع و دعوايش نيكو، و نسبت به رجوع كنندگانش كريم، و دارنده وسعت صدر، و در درون خويش از تمام مردم بيشتر احساس ذلّت مى كند.

خنده اش تبسم، اجتماعش آموزش، يادآور حقايق به غافل و معلّم مردم جاهل است. آزار نمى دهد آن را كه آزارش داده، ديدارش شيرين، عبادتش فراوان، وقارش نيكو، معاشرتش نرم، سكوتش طولانى، در برابر جهل جاهلان حليم، بر بدى ديگران صبور، و احترام كننده به بزرگتر، و رحم كننده بر كوچك تر است.

بر امانات امين، از خيانات بعيد، انيسش تقوا، پيمانش حيا، احتياطش زياد، لغزشش كم، حركاتش ادب، كلامش تعجب آور، و اهل گذشت از لغزش و خطا است.

دنبال عيب جويى نيست، با شخصيّت، بسيار صابر، نسبت به قضاى الهى راضى، و در برابر تمام نعمت هاى حق شاكر است.

كم حرف، راستگو، نيكوكار، مصون از شيطان، بردبار، رفيق، با عفّت، و بزرگوار است.

لعنت كننده و دروغگو و اهل غيبت، و اهل ناسزاگوئى و حسد و بخل نيست.

سرحال و خنده رو، خوشحال و خوشرو است، و از حساسيت و جستجوگرى نسبت به آنچه نبايد جستجو كرد دور است.

هميشه دنبال امور بلند مرتبه، و بهترين و قوى ترين اخلاق مى باشد، و مشمول حفظ حق و مؤيّد به توفيق الهى است.

در نرمى صاحب قدرت و در يقين صاحب عزم است، از تجاوز به دشمن دور، و از گناه به خاطر رفيق بعيد است.

در شدايد صبور، و از جور و تعدى بركنار، و از افتادن در شهوات خسارت بار سالم است.

شعارش فقر، لباسش صبر، خرجش كم، كمكش بسيار، روزه اش زياد، قيامش طولانى، و خوابش اندك است.

قلبش خانه تقوا، دانشش پاكيزه، و به وقت قدرت اهلِ گذشت، و نسبت به وعده وفادار، و به روزه راغب و به وقت نماز در ترس و لرز است.

عملش را چنان نيكو انجام مى دهد كه گوئى كارفرما بالاى سرش ايستاده، چشم پوش از حرام، اهل سخاوت، و قبول كننده سائل، و پاك از بخل، و رساننده به برادران دينى، و دنبال كننده احسان است.

كلامش را با حق وزن مى كند، و زبانش را از بيهوده گوئى مى بندد، و در خشمش غرق نمى شود، و در محبتش هلاك نمى گردد، و باطل را از دوستش نمى پذيرد، و حق را از دشمنش رد نمى كند، و نمى آموزد مگر براى دانستن، و دانا نمى شود مگر براى عمل.

كينه اش كم، شكرش زياد، به وقت روز دنبال معيشت، و به وقت شب در حال گريه بر گناهان است.

اگر با اهل دنيا حركت كند از همه آنان زرنگ تر، و اگر با آخرتيان به حركت آيد از همه آنان پارساتر است. در كسب و كار رضايت به شبهه نمى دهد، و در دينش دنبال اعمال سبك نيست، در لغزش برادر دينى اش اهل عاطفه، و مراعات كننده دوستى قديم است.

اين است آن حقايق ملكوتى، و واقعيت هاى الهى كه وقتى با توفيق حضرت ربّ العزه، در وجود انسان مؤمن محقّق شود ايمانش را به كمال و باطنش را به جمال مى رساند.

 [وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ ]

و يقينم را برترين يقين قرار ده.

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- مصباح المتهجّد: 844؛ البلد الأمين: 188؛ دعاى كميل.

(2)- مصباح المتهجّد: 844؛ البلد الأمين: 188؛ دعاى كميل.

(3)- مصباح المتهجّد: 844؛ البلد الأمين: 188؛ دعاى كميل.

(4)- البلد الأمين: 337؛ المصباح، كفعمى: 260؛ دعاى مشلول.

(5)- بحار الأنوار: 50/ 208، باب 4، ذيل حديث 23؛ دُرر الأخبار: 378.

(6)- بحار الأنوار: 75/ 177، باب 22، ذيل حديث 5؛ تحف العقول: 297.

(7)- بحار الأنوار: 65/ 271 باب الأخبار، حديث 28؛ الأمالى، شيخ طوسى: 139، حديث 225؛ مستدرك الوسائل: 16/ 151، باب 24، حديث 19437.

(8)- الكافى: 2/ 38، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 15/ 168، باب 2، حديث 20221.

(9)- غرر الحكم: 87، حديث 1441.

(10)- بحار الأنوار: 66/ 64، باب 30، حديث 11؛ جامع الأخبار: 36.

(11)- بحار الأنوار: 75/ 181، باب 22، حديث 6؛ الخصال: 1/ 105، حديث 64.

(12)- بحار الأنوار: 66/ 170، باب 32، حديث 12؛ الخصال: 2/ 346، حديث 13.

(13)- كنز العمال: 15/ 817، حديث 42247؛ مجموعة ورّام: 2/ 121؛ تاريخ مدينة دمشق: 38/ 13، حديث 7577.

(14)- بحار الأنوار: 72/ 93، باب 47، حديث 6؛ الخصال: 1/ 222، حديث 50؛ الأمالى، شيخ طوسى: 73، حديث 106.

(15)- كنز العمال: 16/ 128، حديث 44154.

(16)- بحار الأنوار: 68/ 387، باب 92، حديث 34؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام: 2/ 38، باب 31، حديث 104؛ وسائل الشيعة: 12/ 152، باب 104، حديث 15924.

(17)- غرر الحكم: 88، حديث 1470.

(18)- بحار الأنوار: 75/ 237، باب 23، حديث 107؛ تحف العقول: 322؛ المحاسن: 1/ 5، حديث 11.

(19)- كنز العمال: 1/ 43، حديث 107؛ تاريخ مدينة دمشق: 43/ 451.

(20)- كنز العمال: 1/ 43، حديث 106؛ اسد الغابة: 5/ 305.

(21)- بحار الأنوار: 75/ 81، باب 16، حديث 67؛ كشف الغمة: 2/ 348.

(22)- بحار الأنوار: 64/ 310، باب 14، حديث 45؛ مستدرك الوسائل: 11/ 179، باب 4، حديث 12686.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اعمال شب نوزدهم ماه مبارک رمضان
توصیه های امام زمان علیه السلام به شیعیان
از تولد تا غیبت  
چرا نباید امام زمان(عج) را با نام «محمد» بخوانیم؟
امام مهدی علیه السلام؛ آینه جمال و جلال الهی
ابن خلدون و حدیث‌های مهدویت
فوائد اسماء الله
عرفه تجلی گاه نیایش
شهید علامه مطهری، پیامهای عاشورا و خطر تحریف
اوج معرفت یاران و خاندان سیّدالشهدا(ع)

بیشترین بازدید این مجموعه

توحید نظری و توحید عملی
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
خانه از نظر اسلام‏
فرخنده میلاد امام حسن عسکری علیه السلام مبارک
آثار ایمان به خدا در زندگی
تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
اوج معرفت یاران و خاندان سیّدالشهدا(ع)
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^