كدام مانع ترقى واقعى انسانند؟
همانطور كه گفته شد، آمريكا در رأس تمام كشورهاى بزرگ علمى در جهان است؛ ولى علم نه تنها در آنجا مايه سعادت و نجات نشده است؛ بلكه آنجا با آن همه پيشرفت علمى، آنچنان غرق در مفاسد هستند كه خبر زير نمونه كوچكى از رسوايىهاى بزرگ آن كشور است، نمونه كوچكى كه روزنهاى براى ورود در تمام رذايل و شمشيرى بران براى كشتن انسانيت است، نمونه كوچكى كه كانون مقدس خانواده را ويران كرده و آن را به فاحشهخانهاى تبديل نموده است و آن اين است:
«بازى با جنس مخالف يكى از تفريحهاى شايعى است كه در بين دانشجويان دبيرستانى و طبقات بالاتر رواج دارد؛ زيرا 92% از دانشجويان در بازى با جنس مخالف، به روش قبل از ازدواج يا تفريح قبل از تشكيل خانواده ادامه مىدهند، در صورتى كه 88% دانشجويان كلاسهاى پايين هستند و هر قدر سن كمتر باشد، توجه به هم خوابى با دوستان كوچك بيشتر از همنشينى با زنان ولگرد است و هر قدر سن افزايش يابد، افراد بىزنى كه تعليمات ناقص دارند به زنان فاسد مىگرايند.
موقعى كه انسان رقم بزرگى را مىبيند كه از ارتباط دانشگاهيان، كه قبل از ازدواج داشتهاند خبر مىدهد، وحشت مىكند؛ ولى اين وحشت وقتى برطرف مىشود كه تعداد عمل دانشجوى دانشگاه بررسى گردد و ببيند، چگونه از اين تفريح استفاده كرده است؛ زيرا نسبت بين دانشگاهيان كمتر از طبقات ديگر است.
در بين افرادى كه تا سن 25 سالگى ازدواج نكردهاند، مىبينيم عمل زناشويى با زنان ولگرد به حساب زير است:
در 74% از دانشجويانى كه هنوز به مرحله دبيرستان نرسيدهاند 54% از كسانى كه مرحله دبيرستان را گذراندهاند و 28% از كسانى كه تحصيل را به پايان رسانيدهاند، اين برنامه رواج دارد، در ميان دهكدههايى كه افرادشان به دبستان مىروند 14% و افرادى كه دبيرستان را تمام كردهاند 20% و آنان كه به دانشگاه مىروند 26% مىباشند.
85% از مردم كه تعليمات عالى نديدهاند، متعتقدند عمل زناشويى قبل از ازدواج، يك امر طبيعى و عادى است و ارتباطى با جرم ندارد.
اين روش در ميان توده مردم كه تعليماتشان از مرحله ابتدايى تجاوز نمىكند فراوان است، تا جايى كه از دو يا سه اجتماعى كه در آمريكا بررسى شده، به يك فردى كه 16 يا 17 سال داشته باشد و با جنس مخالف همخواب نشده باشد پيدا نكردهاند.
مردان آمريكايى پس از ازدواج ارتباط غير همسر خويش را همدوش با ارتباط با همسر خود حفظ مىكنند «1».
اين است وضع مردمى كه به اصطلاح در بهترين و برترين منطقه علمى زندگى مىكنند. وضع مردم آن مملكت از نظر گناهان ديگر، چون قمار، دزدى، گانگسترى، آدمكشى، استعمار كردن ملت ضعيف و پايمال كردن حقوق انسانها، و.. حيرتانگيز است، اسلام با تمام اين مفاسد به مبارزه برخاست و بشر را در سايه يكتاپرستى، به آراسته شدن جميع فضايل و كمالات اخلاقى دعوت كرد. چنان كه پيغمبر بزرگ بهترين نمونه عملى براى مردم جهان است، با اين حال آيا باز هم بىخبران بايد رجز بخوانند و اسلام و دين را مانع از ترقى، و دنياى علم كه ممالك متحده در رأس آن است را باعث ترقى و تعالى بدانند؟!!
خوانندگان عزيز! با مطالعه و دقت بيشتر در روحيات و اخلاقيات رسول الهى مىتوان گفت: آن رادمرد آسمانى آيين، مكتب و دينش مانع از ترقى و تعالى است؟
نه تنها قرآن مجيد در سورههاى گوناگون، اخلاق و شخصيت بىنظيرش را ستوده، و نه تنها روايات و اخبار عالى و صحيح اسلامى آن حضرت را معرفى كرده، و نه تنها جامعه دانشمندان و عقلاى اسلامى در كتب با اعتبارشان به نحو كامل و جامع از آن حضرت ياد كردهاند؛ بلكه منصفين از دانشمندان و فلاسفه بيگانه نيز، آن حضرت را در تمام زمينههاى وجوديش، ستايش كردهاند و مكتب او را تنها راه نجات بشر دانستهاند.
در اين قسمت براى اين كه مغروران و متكبرانِ رجزخوان، از فرياد ناهنجار و استعمارى خود دست بردارند، نظريات برخى از دانشمندان بزرگ غير اسلامى درباره پيغمبر صلى الله عليه و آله نقل مىشود، تا بدانند كه اسلام مانع از ترقى نيست، آنچه مانع ترقى است افكار پوسيده و غربزده استعمارىِ بىخبرانى است كه از خود بىخود شده و در برابر مشتى بىخبرتر از خود، همه چيز خود را باختهاند.
منبع : پایگاه عرفان