لطفا منتظر باشید

رسول خدا صلى الله عليه و آله از نگاه بيگانگان‏

  • تاریخ انتشار:   20 تير 1394
  • تعداد بازدید:   1160

 

1- دكتر «ريتين» كه از مورخين بزرگ است مى‏گويد:

«دين محمد صلى الله عليه و آله از نخستين ساعت ظهور خود، و در زمان صاحب دعوت يعنى رسول گرامى صلى الله عليه و آله ثابت كرد كه يك دين همگانى است. اين آيين مقدس، كه براى هر نژادى مناسب است، با هر عقلى نيز موافقت دارد و عقول بشرى، در هر پايه از مدنيت باشد، از آن بى‏نياز نيست».

2- «جون اوركس» كه از دانشمندان به نام انگليسى است مى‏گويد:

«محمد صلى الله عليه و آله در تمام عمر خود، ذاتش به هيچ پليدى آلوده نشد».

3- «مسترجون دى فنيزات» انگليسى مى‏گويد:

«محمد از بزرگ‏ترين خيرخواهان نوع بشر است. ظهور او نشانه يكى از عاليترين عقول در تمام عالم مى‏باشد، و اگر آسيا بخواهد به فرزندان خود افتخار كند، سزاوار است كه به اين رادمرد بزرگ و بى‏مانند افتخار نمايد. البته ظلم بزرگى است اگر بخواهيم حق بزرگوارى اين مرد را ادا نكنيم؛ زيرا اين همان‏ شخصى است كه در هنگام ظهورش، عرب در درجه انحطاط و توحّش بود كه بر ما مخفى نيست، و باز مى‏بينيم پس از بعثت او بر اثر انوارى كه ديانت اسلام در دل‏هاى آنهايى كه با ميل آن را پذيرفتند، چگونه اوضاع آن سامان منقلب شد، به همين جهت است كه شك در بعثت محمد صلى الله عليه و آله را شك در قدرت خداوندى كه شامل تمام جهان و جهانيان است بايد دانست».

4- «خير اللَّه» مسيحى مى‏گويد:

«محمد كسى است كه تمدنى به وجود آورد، كه چشم عالم را خيره ساخت و هنوز هم مورد احترام، پسند و تعظيم فلاسفه جهان است. مقدس‏ترين قوانين را براى زناشويى و جنگ وضع نمود به طورى كه هماره قانون‏گذاران جهان و مصلحين عالم، از تعاليم او استفاده كرده و براى وضع قوانين و نظامات از اين دين سهل و ساده استمداد مى‏جويند، با اين بيان، فلاسفه و حكماى يونان و غير يونان كجا مى‏توانند با اين حكيم بزرگوار و عظيم الشأن عرب، برابرى كنند؟».

5- دكتر «سموئيل زويمو» مى‏گويد:

«پيغمبر مسلمين، بدون ترديد از بزرگترين پيشوايان دينى، مصلحين بى‏مانند، دانشمندان فصيح و بليغ عالم بوده و با وجود اين، يك فرمانده شجاع و فداكارى است».

6- «مسيو گروسه» در كتاب «تمدن‏هاى شرقى» مى‏گويد:

«محمد وقتى شروع به دعوت نمود، جوان بلند همت و پاكدامنى بود كه براى مشروع‏هاى مقدس، سراسر عزم و اراده بود، او خيلى بزرگتر و عاليتر از محيطى بود كه در آن زندگى مى‏كرد. عرب در آن روز كه آن مرد بزرگ، آنها را به سوى خداپرستى دعوت كرد، در منجلاب بت‏پرستى غوطه‏ور بود، در چنين هنگامى عزم كرد كه آنها را به سوى خداپرستى دعوت كند. حالت اجتماعى و روحى قوم عرب نيز بى‏اندازه بود، هرج و مرج عجيبى در ميان آنها وجود داشت، همديگر را مى‏كشتند و غارت را امرى جايز مى‏دانستند، اخلاق و عادتشان فاسد بود و به تمام معنى وحشى؛ بنابراين تصميم گرفت بر طبق دعوت خود، يك حكومت دموكراسى كه ضامن وحدتشان باشد ايجاد نمايد و اخلاق و عادتشان را اصلاح كند، او از همان ملت وحشى، جامعه تربيت يافته‏اى به وجود آورد».

7- «لوئى توماس» نويسنده آمريكايى مى‏گويد:

«محمد صلى الله عليه و آله پيغمبر عرب، اول كسى بود كه وحدت ملى عرب را عملى نمود، آن قبايل را زير يك پرچم گرد آورد و عجيب اين است كه در هنگامى كه ظهور نمود، نه تنها عربستان؛ بلكه سراسر جهان محتاج به ظهورش بود».

8- «جرجيس سال» انگليسى مى‏گويد:

«محمد صلى الله عليه و آله بهترين و نيكوترين اخلاق را داشت و كاملًا بر عكس كسى بود كه دشمنان او را معرفى مى‏كنند، او منزه از هر بدى و پليدى بود، او كسى بود كه براى اصلاح اخلاق بشر قيام نمود».

9- «سرمادك سايكس» مى‏گويد:

«شكى نيست كه محمد، در اثر نبوغ بى‏مانند خود، و تعليمات پردامنه‏اش موفق شد كه فكر و عمل را دارا باشد، و در اثر همين استعداد، كشور بى‏همتايى تشكيل دهد و اين موضوع مسلم است كه او پيامبرى روشنفكر، قانونگذارى بى‏نظير و داورى عادل بوده است».

10- «ث. ل» كه از دانشمندان بزرگ سرزمين عجائب و غرائب هند است مى‏گويد:

«وقتى در امر محمد صلى الله عليه و آله تأمل مى‏كنيم، از عزم و اراده اين مرد بزرگ، كه ميان يك ملت زمام گسيخته و بداخلاق و بت‏پرستى، پرورش يافته، در شگفت مى‏مانيم؛ زيرا همه مى‏دانيم كه او تنها و بدون هيچ مساعدى، با كمال مردانگى، بدون ترس و واهمه، براى تغيير اوضاع آن محيط فاسد قيام كرده و از كشته شدن‏ نهراسيد، و به وعده‏هايى كه به او داده مى‏شد اهميت نمى‏داد. ما مى‏خواهيم بدانيم اين نيروى عجيب را چه كسى به اين رادمرد عربى داد، و آن قوه بيان و نفوذ كلمه را از كجا آورد، و با چه وسيله‏اى توانست بردگان را از قيد غلامى آزاد كند و آن اتحاد بى‏مانند را ميان طبقات بزرگان و اشراف، و توده مردم برقرار سازد و آنها را دوست و برادر نمايد؟

در صورتى كه ما هنوز در هندوستان براى دست ماليدن به بدن، خونريزى مى‏كنيم و هنوز نتوانسته‏ايم ورود به بتخانه‏ها را براى هندوهاى از دين برگشته جايز، بدانيم! ما مى‏خواهيم بفهميم كه محمد اين نيروى شگرف را از كجا به دست آورد؟ و آن زندگانى سراسر افتخار، سرچشمه‏اش در كجاست. كشور هندوستان هنوز دچار شرابخوارى است و اين پندهاى حكيمانه كه از بزرگان هندو به ما داده شده است، كوچك‏ترين اثرى در جلوگيرى از استعمال الكل ندارد، در صورتى كه مطابق گفته كتاب‏هاى قديم، محمد همين‏كه شراب را حرام كرد، پيروان و يارانش خم شراب را شكستند و شراب و الكل را دور ريختند.

مى‏خواهيم بگوييم: در محمد قوه مرموزى بود كه مانند «مانيستيم» تأثير داشت.

آيا اين قوه و نيرو كجا بود؟ ما نمى‏دانيم؛ ولى همينقدر آثار آن را مشاهده مى‏كنيم؛ زيرا با همين قوه بود كه محمد توانست آن ملت زمام‏گسيخته را با هم متحد كند، و ملت واحدى از آنها به وجود آورد، و از توحّش و نادانى آنها را نجات دهد، و به آنها عظمت و اقتدار بخشد، و تا به تمام ملل جهان سرورى و حكم‏فرمايى كند. آن روز بود كه ملت او توانست حاكم بر مدنيت جهان شود، و ابواب دانش و علم را بر جهانيان باز كند، و با همت او بود كه زبان عربى زبان علم و ادب و راهنما، و مربى بشر گرديد، و همان تربيت مربى اسلامى بود كه در آسيا و اروپا، يك اجتماع تازه و يك مدنيّت بى‏مانندى ايجاد كرده و خدمت‏هاى شايانى به انسانيت نمود. اى محمد! اى پيامبر بر حق كه نيروى بى‏مانند تو از مصدر جلال خداوندى، و عالم غيب و ابديت سرچشمه گرفته است، من با كمال فروتنى در برابر عظمت تو سر فرود مى‏آوريم».

11- «برنارد شاو» فيلسوف بزرگ انگليسى مى‏گويد:

«من همواره براى دين محمد صلى الله عليه و آله بلندترين جايگاه را قائل هستم؛ زيرا زندگانى حيرت‏آور اين مرد، تأثير عجيبى در من داشته است، بنابراين معتقدم دين او يگانه دينى است كه با تمام ادوار زندگى بشرى مناسب مى‏باشد، و قابليت آن را دارد كه هر نسلى را به خود جلب كند، اما من پيش‏بينى مى‏كنم كه اروپا در آينده، دين محمد را قبول خواهد كرد، آثار آن از الآن نمايان است؛ زيرا اروپاييان به آن اقبال كرده‏اند. در قرون وسطى روحانيون دين مسيح، يا بر اثر تعصب و يا به واسطه نادانى، كه هر دو بسيار زشت است، اسلام را به رنگ‏هاى بدى درآورده و آن را به بدترين شكلى كه مى‏توانستند معرفى كرده بودند، در واقع روحانيون آن روز، دشمن محمد و دين او بودند و تا پاى مرگ بر اين دشمنى باقى ماندند. من تاريخ زندگى و شخصيت او را از اين لحاظ كه مرد بزرگ و نابغه‏اى است مورد مطالعه قرار دادم، آن چه بر من محقق شد اين است كه او از دشمنى با مسيح منزه است.

ما بايد محمد را نجات‏دهنده بشريت بدانيم، و من معتقد هستم كه اگر شخصى مانند او متصدى حكومت عالم امروز شود، به طور قطع مشكلات آن را حل خواهد كرد و صلح و آرامش و سعادت را كه جهان كمال احتياج به آنها را دارد، فراهم خواهد آورد.

خوشبختانه در قرن نوزدهم عده‏اى از دانشمندان اروپا، مانند: «كارلايل»، «گوته» و «گيبون» به ارزش حقيقى دين محمد پى بردند و بر اثر آن، تحول عجيبى در اروپا نسبت به دين اسلام به وجود آمد و موفقيت زيبايى يافت؛ ولى در اين قرن، اروپا در راه توجه به اسلام پيشرفت زيادى كرده و علاقه شديدى‏ نسبت به دين محمد از خود نشان مى‏دهد و شايد در قرون آينده، از اين جلوتر برود و معتقد به آن شود و به فايده عقيده محمدى اعتراف نمايد، و تصديق كند كه براى حل مشكلاتش بهترين وسيله باشد. از همين جا مى‏توانيد تصديق كنيد كه پيش‏گويى من بجا بوده و در همين وقت عده زيادى از افراد ملت من و ساير اروپاييان دين محمد را قبول كرده‏اند، در هر صورت به طورى كه مى‏توان گفت:

تحول اروپا و توجهش به اسلام شروع شده است».

12- «كارلايل» فيلسوف و نويسنده بزرگ انگليسى مى‏گويد:

«امروز يكى از بزرگترين ننگ‏هاست كه كسى از مردم اين دوره به مطالبى گوش دهد كه از آن مطالب گمان رود، دين اسلام دروغ بوده و محمد مزوّر و دروغگوست، و بر ماست كه بر عليه اين اقوال بى‏معنى و خجلت‏آور قيام و با اين آراء در جنگ باشيم؛ زيرا رسالتى را كه آن پيامبر آورد و تاكنون 12 قرن از آن مى‏گذرد، هنوز نور هدايتى است كه دويست ميليون (اين آمار مربوط به زمان كارلايل است) انسان، كه خداى متعال آنها را مانند ما آفريده است، در پرتو آن زندگى مى‏كنند، و اگر كسى از شما تصور كند اين دينى كه ميليون‏ها مردم، كه از حساب خارج هستند، قرن‏ها در پرتو آن زيسته و بر آن درگذشته‏اند دروغ و باطل است، بايد بدانند كه نظر من بر خلاف اوست و هرگز نمى‏توانم نظر او را تأييد كنم.

كسى كه اين رأى را دارد چه رأى بدى است و چه ادعاى باطلى و چقدر صاحبان اين رأى ضعيف و احمق هستند و براستى سزاوار دلسوزى و ترحم مى‏باشند.

بنابراين هر كسى بخواهد در علوم كائنات منزلت و مقامى به دست آورد، لازم است كه هيچ‏يك از گفته‏هاى اين بى‏خردان را تصديق نكند؛ زيرا اين آراء، نتيجه نادانى، كفر و زاييده دوره انكار و الحاد است.

بزرگترين دليل، بر سيه دلى و فساد اندرون و مرده بودن روح حقيقت، در زندگى اينان است و شايد جهان كافرتر و ناسپاس‏تر و پليدتر از اين گروه، به خود نديده باشد.

آيا براستى شما اى برادران! ديده يا شنيده‏ايد كه يك مرد دروغگو بتواند يك دين عجيب و بى‏مانندى ايجاد كند؟ به خدا كه مرد دروغگو قادر نيست خانه‏اى از خشت خام بر پا كند؛ زيرا اگر آگاه از وضع و طبع و خواص گچ و سنگ و آجر و خاك و ساير مصالح ساختمانى نباشد، آنچه را كه مى‏سازد خانه نيست؛ بلكه تلى است از مصالح رويهم ريخته و توده‏اى است از موادى كه بهم ديگر مخلوط شده‏اند و بديهى است كه چنين بنايى غير ممكن است مدت 12 قرن بر پا باشد و 200 ميليون در آن ساكن شوند؛ زيرا قواعد حكم مى‏كنند كه چنين ساختمانى، بايد فرو ريزد و آثارش به طورى محو شود كه اثرى از آن باقى نماند» .

خوانندگان ارجمند با اين اعترافات و هزاران اعتراف ديگر، از دانشمندان بيگانه و غير مسلمان درباره شخص پيامبر و آيين كامل و جامعش، باز مى‏توان گفت دين اسلام مانع از ترقى و تعالى است؟ مسلم اين قضاوت در حق آيين يهوديت و مسيحيت و ساير اديان صحيح است؛ اما اين گونه بر آيين مقدس و پاك اسلام قضاوت كردن از كمال بى‏انصافى و بى‏خردى است.

 

 

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه