فارسی
پنجشنبه 06 دى 1403 - الخميس 23 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

معجزه اى عظيم از اخلاق حضرت سجّاد

«اقبال» سيّد ابن طاووس كه از بهترين كتابهاى دعا و مناجات است، از قول حضرت صادق عليه السّلام روايت مى كند:
چون ماه رمضان مى رسيد، حضرت سجّاد هيچ يك از غلامان و كنيزان خود را سياست نمى كرد، چون غلامى يا كنيزى خطا مى كرد در ورقه اى مى نوشت فلان كس در فلان روز چنين خطائى را مرتكب شد. از آنجناب جز ادب و احترام و محبّت و عنايت نسبت به غلامان و كنيزان، مخصوصاً به هنگام ماه مبارك ديده نمى شد. چون شب آخر ماه رمضان مى رسيد همه را دور خود جمع مى كرد، سپس كتابى كه اشتباهات و گناهان آنان را ثبت كرده بود مى گشود، و نام هر يك را با گناهانش مى خواند و مى فرمود: اين خطا را داشتى و من هم نسبت به ان ترا عقوبت نكردم، آيا به ياد مى آرى؟ عرضه مى داشت: آرى يا ابن رسول اللّه.
وقتى از همه اقرار مى گرفت در جمع آنان مى آمد و مى فرمود با صداى بلند دنبال من بگوئيد:
اى پسر حسين بن على، پروردگارت تمام برنامه هايت را در پروندهات ثبت كرده، همانطورى كه تو اشتباهات و خطاها و كم كاريهاى ما را در چنين پرونده اى، كتابى كه نزد خدا است بر عليه تو به حق سخن مى گويد، گناه كوچك و بزرگى نيست مگر آنكه در آن كتاب شماره شده، تمام اعمالت را در آن روز به وسيله آن كتاب حاضر خواهى ديد، چنانكه ما در اين ساعت تمام گذشته خود را دراين پرونده حاضر مى بينيم!! اى پسر حسين بن على، ما را ببخش و از ما چشم پوشى كن، چنانكه خود تو از حضرت حق اميد چشم پوشى و گذشت دارى، و همچنانكه عاشق عفو و رحمت حضرت ربّ العزّه اى و طالب رحمت آن منبع فيضى، ما را مشمول عفو و رحمت خود قرار ده.
اى پسر حسين بن على ذلّت و خوارى خود را در پيشگاه حضرت محبوب بياد آر، آن وجود مقدّسى كه حكيم و عادل است، و به اندازه خردلى به كسى ستم روا نمى دارد، و اعمال بندگان را به ميزان كشيده و با دقّت محاسبه كرده و بر انجام آن شهادت مى دهد. بيا در چنين شبى از ما گذشت كن و از بديهاى ما چشم بپوش كه خداوند فرموده: وَلْيَعْفُوا وَ لْيَصْفَحُوا ألا تُحِبُّونَ أنْ يَغْفِرَ اللّه لَكُمْ:  و بايد ببخشند و گذشت كنند، آيا دوست نمى داريد كه خداوند شما را ببخشايد؟!
به همين صورت مى گفت و به غلامان و كنيزان تلقين مى كرد، و اشك مى ريخت و ناله مى زيد و به درگاه حضرت دوست عرضه مى داشت: خداوندا، ما را امر كردى، از آنان كه بر ما ستم كردند بگذريم، ما هم گذشتم، پس تو هم از ما بگذر، كه تو درگذشت و عفو از همه ما اولى ترى.
الهى، به ما فرمودى گدا از در خانه خود نرانيم، و اكنون خود ما به گدائى به پيشگاهت آمده ايم، عنايتت را طالبيم و عطا و احسانت را خواهانيم، در تمام اين برنامه ها به ما منّت بگذار، و از اين پيشگاه با عطمت ما را نااميد مكن. به همين كيفيّت با حضرت حقّ مناجات مى كرد، و اشك مى ريخ، سپس رو به جناب آنان مى فرمود و مى گفت:
من شما را بخشيدم، آيا شمان هم مرا بخشيديد؟ من مالك خوبى براى شما نبودم، ازمن سوءرفتار ديديد، آرى من مالك بدكارى هستم كه مملوك كريم جواد و عادل محسنم.
عرضه مى داشتند: آقاى ما، با اينكه ما غلامان و كنيزان از حضرت تو جز خوبى نديديم، امّا درعين حال از تو گذشتيم.
امام سجّاد عليه السّلام مى فرمود: اين دعا را با من بخوانيد: خدايا، از پسر حسين درگذر، چنانكه از ما درگذشت، او رااز آتش جهنّم برهان، چنانكه ما را آزاد كرد. غلامان و كنيزان اين جملات را مى گفتند و حضرت آمين مى گفت. سپس مى فرمود: همه شما از قيد غلامى و كنيزى آزاديد، من شما را به عشق رسيدن به عفو حقّ و آزادى از عذاب آزاد كردم. آنگاه روز عيد فطر همه را مى طلبيدو به اندازه اى كه پس از آزادى از بردگى محتاج مردم نباشند به آنان بذل و بخشش مى فرمود.
سالى نبود مگر اينكه دراين برنامه اقدام مى فرمود و حدود بيست نفر غلام و كنيز آزاد مى كرد، و مى فرمود: خداوند در ماه رمضان به وقت افطار هفتاد هزار هزار مستحقّ عذاب را برات آزادى مى دهد، و چون شب آخر شود به اندازه تمام ماه رمضان، از عذاب جهنّم مى رهاند، من دوست دارم خداوند من مرا در چنين برنامه اى ببيند، باشد وسيله نجاتى براى من مقرّر گردد.
 البتّه براى او فرقى نداشت كه غلام و كنيز را چه زمانى خريده، انچه براى او مهم بوداين بود كه شب آخر ماه رمضان آنان را آزاد كند، گر چه چند ماهى بيشتر نبود كه به خدمت آنجناب درآمده بودند.
اين برنامه با عظمت را هر سال تكرار مى كرد، تا وقتى كه به وصال حضرت محبوب و لقاء جناب دوست نائل شد.
اين عاصى خطاكار، و مجرم گنهكار، كه تمام صفحات پرونده اش سياه است، و در پيشگاه حضرت دوست مايه اى جز شرمسارى، وسرمايه اى غير فضاحت و رسوائى ندارد، چون در نوشيتن اين سطور به اين حديث عجيب رسيد، لحظاتى چند غرق در انديشه و فكر نسبت به گذشته خود شد، و از عمق جان ناله كشيد كه اگر اين گفتار و قضاوت حضرت زين العابدين عليه السّلام نسبت به خود است، پس ما تهيدستاغافل، و گرفتاران جاهل بايد چه بگوئيم، و در حقّ خود چگونه به قضاوت برخيزيم؟!
از آنجا كه نوشتن اين صفحات و بخصوص اين روايات تكان دهنده مصادق با شب جمعه بود، بهتر اين ديدم كه با مناجات نامه اياز شاعر شوريده، و عارف ژوليده وحشى بافقى، به پيشگاه حضرت محبوب دست نياز برداشته واز آنجناب طلب عفوو بخشش كنم.

خداوندا گنهكاريم جلمه *** ز كار خود در آزاريم جمله
نيايد جز خطاكارى زما هيچ *** زما صادر نگردد جز خطا هيچ
زما غز از گنهكارى نيايد *** گناه آيد زما چندانكه بايد
 زننگ ما به خود پيچيد افلاك *** زمين از دست ما بر سر كند خاك
سيه شد نامه ما تا به حدّى *** كه نبود از سپيدى جاى مدّى
رهانى گرنه ما را زين تباهى *** چه فكر ما بود زين رو سياهى
 بدين سان روسيه مگذار ما را *** بيار آبى به روى كار ما را
الهى، سَبحه، دست آويز من ساز *** به سلك اهل تحقيقم وطن ساز
بسانِ رحل، مصحف بر كفم نه *** لب خندان چو رحل مصحفم ده
 به خطّ مصحفم گردان نظر باز *** خط مصحف سواد ديده ام ساز
بده مفتاحى از سطر كلامم *** وزان بگشاى قفل از گنج كامم
زاوراق كلامم بخش آن مال *** كه تا جنّت توان شد فارغ البال
 به ذكر خود بلند آوازه ام كن *** رفيق لطف بى اندازه ام كن
كه از من رم كند مرغ معاصى *** روم تا بر در شهر خلاصى
سر شكم دانه تسبيح گردان *** مرا زان دانه كن تسبيح گردان
 بود كين سَبحه گردانيدن من *** برد آلودگى از دامن من
 بيفشان از وضو بررويم آن آب *** كه از غفلت نماند در سرم خواب
 دهم مسواك و تسبيح توكّل *** كه ديو طبع خود را زان كنم غُل
كمندى ساز پيچان سبحه ام را *** گز آن در كاخ فردوسم شود جا
چو در طبعم شود ميل گناهى *** ز رحل مصفحم دِه سدّ راهى
به گِل مگذار تخم آرزويم *** دهش سرسبزى از آب وضويم
منم چون نامه خود روسياهى *** سيه رو مانده بى روئى و راهى
 نگاهى كن كه رو آرم به سويت *** رهى بنما كه جا گيرم به كويت
 الهى جانب من كن نگاهى *** مرا بنما به سوى خويش راهى
چو وحشى جز گنه كارى ندارم *** تو مى دانى كه من خود در چه كارم
 اگر بر كرده من مى كنى كار *** عذابى بدتر از دوزخ پديدآر
كه جرم من چو جرم ديگران نيست *** گناهم چون گناه اين و آن نيست
به چشم مرحمت سويم نظر كن *** شفيع جرم من خيرالبشر كن


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

برگ درختان سبز در نظر هوشیار ...
همه ما از خدا هستیم
ابراهيم و چهار پرنده‏
اتهام و افتراء به قلب‏
گناهان كبيره
نگاه ديگر به طلاق‏
یک لقمه نان حلال
زن فهمیده
شهيد دوّم و توجّه او به ارزش وقت
خداوند محور همه امور

بیشترین بازدید این مجموعه

شهيد دوّم و توجّه او به ارزش وقت
استقامت مؤمن در برابر تحريكات‏
مونس دوزخى عاصيان‏
اتهام و افتراء به قلب‏
همنشينى با پيامبران‏
اخلاق و زيبايى‏هايش‏
حرمت مؤمن از كعبه بالاتر است‏
نگاه به قرآن
چادر یادگار حضرت زهراء
امام خمینی(ره)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^