شهوتپرستى، غفلت، انحرافات فكرى و عملى زمامداران مسلمين، دومين عامل انحطاط جامعه اسلامى است.
مردم در زندگى دنيا داراى دو مسلكند:
اول: ماديگرى كه فقط به ظاهرِ زندگى پرداخته، و ثروت، نفوذ و مقام را به هر وسيلهاى كه باشد كسب مىكنند.
دوم: مسلك عزلتگزينى و گوشهگيرى كه تنها به كارهايى كه در خور روح است اقدام مىكنند، يعنى گوشهگيرى و نيايش، روزه و رياضت، به نحوى كه مايه بريدگى رشته ارتباط آدمى با زندگى مادى مىباشد.
اين دو مرام، بشريت را از هدفى كه برايش منظور شده منحرف مىسازد.
هدفى كه به اقتضاى ناموس آفرينش، و تسخير عناصر جهان مادى، براى او و براى اين كه بايد مظهر عظمت كبريايى خداى متعال باشد، برايش معين شده است.
در مسلك ماديگرى محض، چنان كه مىبينيم جز سركشى و ظلم، استعمار و خوارى، زورگويى و ظلم نسبت به مال، جان، ناموس زيردستان، مسأله ديگرى نهفته نيست. در مسلك روحانيت محض و عزلتگزينى نيز، چنان كه شنيدهايم جز فساد و از هم وارفتگى و ويرانى و تباهى كه موجب از دست دادن ويژهگىها و مزاياى انسانيت است و فكر و اراده و كار را از آدمى سلب مىكند، سودى ندارد.
از اين جهت چارهاى نيست جز آن كه حكمت آفريدگار، انسان را به سوى يك آراستگى همه جانبه سوق دهد؛ تا موقعيتش محفوظ مانده و هدف آفرينش را بتواند دنبال كند. وى در سايه اين آراستگى مىتواند از نعمت اراده، آزادى، انديشه و از نتايج جد و جهد و فعاليت، آن هم در كادر ايمان و عدل و در امنيت و ثبات سود جويد.
رسالت رهبر عاليقدر اسلام چنين آراستگى مطلوبى را به ارمغان آورده و مىآورد، چنانچه خداى متعال در قرآن مجيد مىفرمايد:
«همانا از جانب خدا براى شما نور و كتابى آشكار آمد كه با آن خدا هدايت مىكند كسى را كه از پى خشنوديش راه سلامت پويد، و او را از تاريكىها به نور كشانده به راه راستش هدايت مىكند» .
رسالت مزبور، پايه و اصلاحات خود را براى تحقق بخشيدن به خوشبختى مطلوب بشر، بر واقعيت آفرينش انسانى قرار داده است، اين واقعيت عبارت از اين است كه انسان داراى تن و روان است كه هر كدام جداگانه به دنبال بهرههاى ويژه خود مىگردند.
منبع : پایگاه عرفان