مؤمن ممكن است از مرگ كراهت داشته باشد، براى رفع كراهت او در حديث مهمى مسائلى ذكر شده به اينصورت:
به ملكالموت مىفرمايند: مانند بندهاى كه جلوى آقاى خود حاضر شود، به بالين بنده من حاضر شو و از طرف من به او سلام برسان و به او بگو: خداوند منتظر لقاى روح توست، اگر بنده من به مرگ راضى شد و اجازه قبض روح داد او را به عالم بعد منتقل كن، ورنه براى عبورش از عالم مادى به عالم آخرت و جلب رضايت او وسيله ديگر فراهم كنم.
چون ملكالموت به بالين مؤمن محتضر آيد و سلام حق را برساند و از او اجازه قبض روح خواهد، مؤمن مىگويد: ميل دارم در دنيا بمانم و به عبادت حق مشغول باشم.
ملكالموت عرض مؤمن را به حق عرضه مىدارد، خداوند مىفرمايد: از جاى او در بهشت دسته گلى چيده و براى بو كردن به او عطا كن، سپس پرده را كنار بزن تا جاى خويش را در بهشت ببيند، اگر به مشاهده كردن مقام خود و بوييدن بوى گل از گلستان بهشتى راضى به موت شد او را قبض روح كن ورنه وسيله ديگرى براى رضايتش فراهم كنم.
مؤمن چون آن اوضاع را ببيند راضى به موت شود، ولى بعضى از مؤمنان كه از مقامات روحى بلندترى برخوردارند با ديدن بهشت و بوييدن آن دسته گل راضى به موت نمىشوند و علاقه دارند جهت تهيه توشه بيشتر براى آخرت خود در دنيا به مانند.
چون ملكالموت عدم رضايت آنان را به موت اعلام مىكند خداوند مىفرمايد: به بالينش حاضر شو كه اين بار براى حركت به آخرت آمده است! چون ملكالموت براى مرتبه سوم به بالين مؤمن مىآيد، مىبيند پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله از طرف راست و على عليه السلام از طرف چپ و حسن و حسين عليهما السلام از دو طرف پاى محتضر و حضرت زهرا عليها السلام و ساير ائمه عليهم السلام گرداگرد او صف كشيده و روح پاك افرادى چون سلمان و ابوذر آنجا حاضر است، ملكالموت مىگويد: خوشا بحال تو اى مؤمن كه پيامبر و اوصياى او همه به ديدنت آمدهاند، اگر اجازه دهى تو را قبض روح كنم كه با آنها در بهشت برين قدم گذارى، محتضر مىگويد: زود مرا قبض روح كن؛ زيرا با آمدن مواليانم موت بر من گوارا است، پس ملك الموت در كمال محبت و آسانى وى را قبض روح مىكند!
منبع : پایگاه عرفان