اول: سيّده جليله معظّمه حضرت فاطمه دختر موسى بن جعفر عليه السّلام كه به حضرت معصومه عليها السّلام شهرت دارد و قبر شريفش در شهر مقدس قم، معروف و مشهور است و داراى بارگاه والا و ضريح متعدد و خدمه بسيار، و موقوفات زيادى مىباشد و روشنى چشم اهل قم و مأوى و پناهگاه عموم مردم است و هر سال جميعتى فراوان از شهرهاى دور، بار سفر مىبندند و رنج راه مىكشند، تا به درك فيوضات از زيارت آن معظمّه نايل گردند و فضيلت و جلالت آن حضرت از اخبار بسيار، استفاده مىشود. شيخ صدوق به سند حسن، [سندى در حد صحيح] از سعد بن سعد روايت كرده كه از حضرت رضا عليه السّلام درباره فاطمه دختر موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال كرد؟ حضرت فرمود: هر كه او را زيارت كند، براى او بهشت است. و به سند معتبر ديگر، از فرزند آن حضرت، امام جواد عليه السّلام روايت شده كه هركه مرا در قم زيارت كند، بهشت براى اوست. علّامه مجلسى رحمة اللّه از بعضى كتابهاى زيارات، نقل كرده: على بن ابراهيم، از پدرش، از سعد اشعرى قمى، از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده كه آن حضرت فرمود: اى سعد، از ما نزد شما قبرى هست، گفتم فدايت شوم قبر فاطمه، دختر امام موسى عليه السّلام را مىفرمايى؟ فرمود:
آرى هركه او را زيارت كند، درحالىكه عارف به حقش باشد، بهشت براى اوست. چون به نزد قبر آن حضرت برسى، بالاى سر، رو به قبره بايست، و سىوچهار مرتبه اللّه اكبر و سىوسه مرتبه سبحان اللّه و سىوسه مرتبه الحمد للّه بگو، آنگاه بخوان:
سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى همسخن خدا، سلام بر عيسى روح خدا، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابيطالب، جانشين رسول خدا، سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين، سرور عبادكنندگان، و روشنى چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد، راستگوى نيكوكار امين، سلام بر تو اى موسى بن جعفر، امام پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على تقى، سلام بر تو اى على بن محمّد نقى اندرزگوى امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر وصى پس از او. خدايا درود فرست بر نورت، و چراغت، و نماينده نمايندهات، و جانشين جانشينت، حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو
اى دختر رسول خدا، سلام بر تو اى دختر فاطمه و خديجه، سلام بر تو اى دختر امير مؤمنان، سلام بر تو اى دخرت حسن و حسين، سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا، سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا، سلام بر تو اى عمّه ولىّ خدا، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو اى دختر موسى بن جعفر، سلام بر تو، خدا بين ما و شما در بهشت شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور دارد، و بر حوض پيامبرتان واردمان نمايد، و به ما با جام جدّتان، از دست على بن ابى طالب بنوشاند درودهاى خدا بر شما باد، از خدا خواستارم كه به ما درباره شما خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به راستى او سرپرستى تواناست. به درگاه خدا به سبب دوستى شما، و بيزارى از دشمنانتان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب مىجويم، در حال خشنودى به آن، نه با انكار و تكبّر بلكه بر پايه يقين به آنچه محمد آن را آورده، و به آن خشنودم، به اين امور خاطر تو را مىخواهم اى آقاى من، خدايا خشنودىات و خانه آخرت را مىخواهم، اى فاطمه درباره بهشت برايم شفاعت كن، به درستى كه براى تو نزد خدا مقامى از مقامات بلند است. خدايا از تو مىخواهم، كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم مگيرى، و جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست. خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت و به رحمت و عافيّت بپذير، و درود خدا بر محمّد و همه خاندان او، و بر آنان سلام، سلامى كامل، اى مهربانترين مهربانان.
دوم: امامزاده لازم التعظيم، جناب عبد العظيم، كه نسب شريفش به چهار واسطه، به سبط جليل حضرت خير الورى امام حسن مجتبى عليه السّلام به اين طريق منتهى مىگردد: عبد العظيم بن عبد اللّه بن علىّ بن الحسن بن زيد بن الحسن بن على بن ابى طالب. قبر شريفش در منطقه رى معلوم و مشهور، و مأوى و پناهگاه عموم مردم است، و بلندى مقام و جلالت شأن آن حضرت، روشنتر از آفتاب است، چه آن جناب علاوه بر آنكه از دودمان حضرت خاتم النبيين صلى اللّه عليه و آله مىباشد از بزرگان راويان و اعاظم علما و زاهدان و عابدان و صاحب تقوا و پرهيز و از اصحاب حضرت جواد، و حضرت هادى عليهما السّلام است، و به خدمت ايشان، نهايت توسّل و انقطاع را داشته است، و زا آن بزرگواران، احاديث بسيار روايت كرده. صاحب كتاب «خطب امير المؤمنين» و كتاب «يوم و ليله» است و اوست كه دين خود را بر امام زمانش حضرت هادى عليه السّلام عرضه كرد و حضرت او را تصديق كرد و فرمود: اى ابا القاسم، اين است به خدا قسم دين خدا، كه براى بندگانش پسنديده، پس بر آن پايدار باش، خدا تو را در دنيا و آخرت بر گفتار پايدار، پاينده بدارد. صاحب بن عبّاد، رساله مختصرى در حالات آن جناب نوشته كه شيخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نورى، در خاتمه مستدرك، آن را نقل كرده در آن كتاب و در رجال شيخ نجاشى آمده: حضرت عبد العظيم از سلطان زمان خود ترسيد، و گريخت، و به عنوان آنكه قاصد و پيك است، در شهرها گردش مىكرد تا به رى آمد، و در ساربانان مخفى شد، و بنا بر روايت نجاشى در سردابى در خانه يكى از شيعيان، در سكّة الموالى پنهان گشت، و در آنجا عبادت خدا مىكرد و روزها را روزه مىداشت و شبها به نماز مىايستاد، و پنهان از ديد مردم بيرون مىآمد، و قبرى را كه برابر قبر او به فاصله يك راهرو است زيارت مىكرد، و مىگفت: اين قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السّلام است، و پيوسته در آنجا بود و يكى دو نفر از شيعه، از احوال او با خبر مىشدند، تا آنكه بيشتر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعيان، حضرت رسالت پناه را در خواب ديد، كه فرمود: مردى از فرزندان مرا، از سكّة الموالى برخواهند داشت، و كنار درخت سيب، در باغ عبد الجبّار بن عبد الوّهاب، دفن خواهند كرد، و اشاره فرمود به همان مكانى كه در آنجا دفن شد، بيننده خواب نزد صاحب
باغر رفت، تا آن درخت و جايش را از صاحب باغ بخرد، مالك باغ به او گفت: اين درخت و جايش را براى چه مىخرى؟ خريدار خوابش را تعريف كرد، صاحب باغ گفت: من نيز چنين خوابى ديدهام، و جاى اين درخت را با تمام باغ وقف بر آن سيّد، و ساير شيعيان كردهام، كه اموات خود را در آنجا دفن كنند. حضرت عبد العظيم پس از مدتى بيمار شد، و بر اثر آن بيمارى به رحمت ايزدى پيوست، چون او را براى غسل دادن برهنه كردند، در جيب لباسش ورقهاى يافتند، كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود: منم ابو القاسم عبد العظيم فرزند عبد اللّه فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند امام حسن، فرزند على بن ابى طالب عليهم السّلام.
صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبد العظيم فرموده: ابو تراب رويانى روايت كرده كه گفت: از ابو حمّاد رازى شنيدم كه مىگفت: در شهر سرّمنرأى بر حضرت امام علىّ النقى عليه السّلام وارد شدم، پس پارهاى از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسيدم. سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانىكه براى بيرون آمدن از سرّمنراى، با آن حضرت وداع كردم به من فرمودند: اى حمّاد هرگاه چيزى از امور دينت بر تو مشكل شد، در ناحيه خود، يعنى در شهر رى، از عبد العظيم بن عبد اللّه حسنى بپرس، و سلام مرا به او برسان. محققّ داماد در كتاب «رواشح» گفته، احاديث بسيارى در فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم روايت شده، از جمله آمده است: هركه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب مىشود، و شيخ بزرگوار شهيد ثانى در حواشى كتاب «خلاصه» همين روايت را از بعض نسبشناسان نقل فرموده، و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كردهاند، كه مردى از اهل رى، خدمت حضرت امام على النقى عليه السّلام رفت، حضرت پرسيد كجا بودى؟ عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبد العظيم را كه نزد شماست، زيارت مىكردى، هرآينه مانند كسى بودى كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.
فقير گويد: علما براى آن بزرگوار زياراتى نقل نكردهاند، مگر فخر المحققين آقا جمال الدين، كه در كتاب «مزار» خود فرموده زيارت آن حضرت به اين صورت مناسب است:
سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى همسخن خدا، سلام بر عيسى روح خد، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابى طالب، جانشين رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين سرور عبادكنندگان، و نور چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش، پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار امين، سلام بر تو اى موسى بن جعفر، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على پرهيزگار، سلم بر تو اى على بن محمد النّقى، خيرخواه امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر جانشين پس از او، پروردگارا درود فرست بر نورت و چراغت، و نماينده نمايندهات، و جانشين جانشينت، و حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو اى سرور پاكيزه و پاك و برگزيده، سلام بر تو اى فرزند سروران پاك، سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان و خوبان، سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا. سلام بر بنده شايسته، فرمانبردار پروردگار جهانيان، و پيرو رسول او و امير مؤمنان، سلام بر تو اى ابا القاسم فرزند سبط نجيب برگزيده، سلام بر تو اى كسىكه به زيارتش، ثواب زيارت سيد الشهدا اميد مىرود، سلام بر تو، خدا ميان ما و شما در بهشت، شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور فرمايد، و به حوض پيامبرتان وارد سازد، و به ما با جام جدّتان از دست على بن ابيطالب بنوشاند، درود خدا بر شما، از خدا مىخواهم كه به ما درباره شما، خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمد درود خدا بر او و خاندانش گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به درستى كه او سرپرسست توانايى است، من با دوستى شما، و بيزارى از دشمنانتان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب به خدا مىجويم، با خشنود بودن به آن، بدون انكار و تكبّر، و به يقين به آنچه محمّد آن را آورده، به اين امر و خاطر تو را مىجويم اى سرور من، خدايا خشنودى تو، و خانه آخرت را مىخواهم، اى سرور من و فرزند سرور من، برايم درباره بهشت شفاعت كن، زيرا براى تو نزد خدا مقامى از مقامات والا است. خدايا از تو مىخواهم كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم نگيرى، جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست. خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت، و رحمت و عافيتت بپذير، و درود خدا بر محمّد و خاندان او و بر آنان سلام باد، سلامى كامل، اى مهربانترين مهربانان.
فخر المحققين فرموده: در پارهاى از اخبار ذكر شده، كه امامزاده عبد العظيم، در هنگام توقّف در شهر رى، به طور پنهان از منزل بيرون مىآمد، و قبرى كه برابر قبر او به فاصله يك راهرو قرار دارد، زيارت مىكرد، و مىفرمود: اين قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليهما السّلام است، و اكنون قبرى در آنجاست، منسوب به امامزاده حمزه، فرزند موسى بن جعفر عليهما السّلام، و ظاهرا همان قبرى است كه امامزاده عبد العظيم آن را زيارت مىنمود، ان شاء اللّه او را هم بايد زيارت كرد، و در زيارتش، همين زيارت را تا «المطيع للّه ربّ العالمين و لرسوله و لامير المؤمنين» مىتوان خواند، و دنباله زيارت را كه خاص حضرت عبد العظيم است نبايد خواند. پايان سخن فخر المحققّين. پنهان نباشد، كه در صحن امامزاده حمزه، قبر شيخ جليل سعيد، قدوة المفسّرين، جمال الدين ابو الفتوح حسين بن على خزاعى رحمه اللّه صاحب تفسير معروف قرار دادر، بايد آن جناب را هم زيارت نمود، و همچنين از زيارت جناب شيخ صدوق رئيس المحدثين، معروف به ابن بابويه، كه در نزديكى شهر حضرت عبد العظيم است، نبايد غفلت كرد.
منبع:
ترجمه مفاتيح الجنان استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان