فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

انتهاى كار حجر و يارانش‏

در احوالات اين بزرگواران آمده است كه معاويه هر كارى كرد كه آنان را به سازش دعوت كند نپذيرفتند و گفتند: محال است از حق دست برداريم. در نتيجه، يك روز با همان زنجيرهايى كه به گردن و دست و پايشان بود، آن‌ها را از زندان بيرون آوردند و از دمشق به منطقه مرج عذراء بردند. در آن‌جا، از پيش شش قبر آماده كرده بودند. حجر و پنج تن از همراهانش را آوردند و كنار اين قبرها قرار دادند و به آن‌ها گفتند:

يا دست از على برداريد يا با همين زنجيرهايى كه به بدنتان است سرتان را از بدن جدا مى‌كنيم و بى غسل و كفن و بى‌نماز دفنتان مى‌كنيم!
اين آخرين سخن سربازان معاويه بود، ولى انسان عاقل از اين تهديدها هم وحشتى ندارد:
«يجاهدون فى سبيل اللّه و لا يخافون لومة لائم».
حجر و يارانش با آرامش خيال به سربازان معاويه گفتند: ما از على دست برنمى‌داريم. شما هم كارى را كه به آن مامور شده‌ايد انجام دهيد! آن‌گاه، سربازان معاويه سر اين مردان بزرگ را از بدن جدا كردند و با لگد بدن آنان را در قبرهايشان انداختند و روى قبرها را پوشاندند و رفتند.
بيدارى در انسان عاقل اين‌قدر قوى است كه شهادت را با خشنودى مى‌پذيرد، براى اين‌كه، از بركت شهادت، حق يافته را نگاه مى‌دارد و آن را از دست نمى‌دهد.


منبع : پایگاه عرفان
  • حق
  • معاویه
  • انتهاى كار حجر و يارانش‏
  • حجر
  • احوالات بزرگان
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    داستانى عبرت آموز از سلمان
    گنجایش قلب پیغمبر (ص)
    آیه مباهله
    نیت کار خیر
    رونق بخشیدن عزای حسینی
    ناامید نباش
    دعای پیامبر برای ابوطالب (ع)
    تواضع در برابر پروردگار مهربان
    خدیجه کبری
    دعوت شیطان

    بیشترین بازدید این مجموعه

    راه توبه واقعی
    گناه بیمارى است
    حق تلاوت
    آثار سخنان مباح‏
    اوصاف شخصى و اجتماعى‏
    سکوت
    سه رکعت آخر نماز شب
    خدا سرچشمه خیر
    حجاب، قانون الهی
    امان از طمع!

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^