۱- لزوم اعتقاد راستین به خداوند سبحان و جهان آخرت :
با دلایل روشنی که برای این امر اقامه شده است و قضاوت هایی که آیین استوار در این باره نموده، مبادا کسی از شما در این باور کوتاهی کند. انسان با درنگ اندیشمندانه، درمی یابد که هر موجودی در این جهان، آفریده ای بدیع و تازه است و نشان از صانعی توانا و خالقی بزرگ دارد. خداوند متعال برای یادآوری این نکته، از طریق انبیای خود، همواره پیام هایی را ابلاغ کرده و در آن ها روشن و مشخص نموده است که زندگی، در حقیقت عرصه ای است برای آزمون بندگان خویش، تا نشان دهد که کدام یک نیکوکارتر هستند؛ بنابراین، هر که وجود خداوند متعال و روز آخرت را نادیده بگیرد و به آن ها ایمان نیاورد، از معنا و افق و فرجام زندگی غافل مانده و رمز و راز تکاپوی در آن را درنیافته است؛ ازاین رو، یکایک شما وظیفه دارید از این باور خود پاسداری کنید و آن را که به راستی هم پراهمیت ترین واقعیت است، گرامی ترین امور خویش برشمارید، بلکه باید بکوشید تا یقین و ارزش این باور در شما چندان فزونی یابد که گویا همیشه پیش روی او ایستاده اید و او با نگاه نافذ و تیزبین خود شما را نظاره می کند؛ که گفته اند: «چون صبح شود، شبروان را بستایند».
چنانچه آدمی در دوره ای از سال های جوانی، ضعفی در دین خود احساس کند؛ و به عنوان مثال، انجام واجبات را دشوار بشمارد یا به لذت های دنیوی گرایش داشته باشد، اما هرگز نباید ارتباط خود با خداوند متعال را کاملاً قطع کند و بدین ترتیب راه بازگشت را برای خود ناهموار سازد. انسان باید این نکته را بداند که اگر در هنگام احساس توانایی و عافیت، به قدرت و سلامت خود مغرور شود و فرمان خداوند سبحان را ناچیز شمارد، سرانجام، در هنگام ناتوانی و ضعف، چاره ای جز بازگشت به سوی پروردگار ندارد؛ بنابراین، از همان عنفوان جوانی که مدت زمان محدودی بیش نیست، باید در فکر دوره ضعف و سستی و بیماری و سالمندی خود در آینده زندگی اش باشد.
مبادا انسان در نتیجه پیروی از شبهاتی که برای یافتن راه حلی برای آنها صبر پیشه نکرده، یا با تکیه بر افکار ناپخته، یا تحت تأثیر لذت ها و پیرایه های زندگانی، یا رنجیده خاطر از سوءاستفاده های شخصیِ بعضی افراد از نام دین، رفتار و کردار نادرست خود را مشروع جلوه دهد، و از این رهگذر، در اصول ثابت دین به تردید بیفتد؛ زیرا حقیقت چیزی نیست که با رفتار مردم سنجیده می شود، بلکه شخصیت ها را باید با حقیقت به آزمون کشید.
۲ - آراستگی به اخلاق نیک:
هر یک از شما وجدانش را میان خود و دیگران میزان قرار دهد؛ بنابراین وقتی به کاری برای دیگران می پردازد، همان گونه باشد که برای خود کار می کند و دوست دارد دیگران برایش کار کنند؛ و دیگران را به گونه ای مورد احسان خویش قرار دهد که دوست دارد خداوند سبحان در حق او نیکی کند، و همواره اخلاق کار و شایستگی های این حوزه را در نظر داشته باشد
خوش خویی دربرگیرنده فضیلت های بسیاری مانند حکمت، تفکر، مدارا، فروتنی، دوراندیشی، بردباری، شکیبایی و جز اینها است؛ و به همین دلیل، از مهم ترین عوامل سعادت در دنیا و آخرت به شمار می رود، و روزی که ترازوی اعمال آدمیان برپا شود، نزدیک ترین مردم به خداوند و دارنده سنگین ترین کفّه، کسی است که خوش اخلاق تر باشد؛ بنابراین، هر یک از شما باید اخلاق خود را در رفتار با والدین و خانواده و فرزندان و دوستان و عموم مردم سامان دهد، و چنانچه در خود قصوری مشاهده کرد، نفس خویش را رها نکند، بلکه آن را به محاسبه کشد و حکیمانه به هدفش سوق دهد و اگر نفس سر باز زد، ناامید نشود، بلکه حتی با دشواری، خود را به خوش خلقی بیاراید، زیرا «هر که سرشت ملّتی را به خود تحمیل کند، سرانجام یکی از آن ها خواهد شد»، و نزد خداوند سبحان، تلاش چنین فردی، نسبت به کسی که این صفت در نهاد او باشد، پاداش بیشتری دارد.
۳ - تلاش برای فراگیری درست یک حرفه، به دست آوردن تخصص،به تکاپو انداختن نفس، و تحمل رنج و سختی برای رسیدن به آن:
این امر برکات فراوانی دارد: بخشی از وقت انسان را پر می کند، از این رهگذر می تواند هزینه خود و خانواده اش را تأمین نماید، به جامعه خود سود برساند، برای کارهای خیر کمک بگیرد، تجربه هایی اندیشه پرور و مهارت افزا به دست آورد، و سرمایه اش پاک شود؛ زیرا به دست آوردن سرمایه هر چه با خستگی بیشتری باشد پاکی و برکت آن افزون تر است. وانگهی، خداوند متعال انسان زحمتکشی را که با کسب و کار، خود را به تکاپو می اندازد دوست می دارد و از انسان بیکار و بی بهره ای که بار دوش دیگران باشد یا وقت خود را در لهو و لعب بگذراند، بیزار است. پس مراقب باشید که دوران جوانی تان بدون فراگیری حرفه یا تخصصی سپری نشود؛ زیرا خداوند سبحان در جوانان نیروهایی درونی و بدنی قرار داده است تا انسان با بهره گیری از آن بتواند سرمایه زندگی خود را فراهم کند؛ پس زنهار که با وقت گذرانی و بی اعتنایی آن را هدر ندهید.
هر یک از شما باید چندان به حرفه و تخصص خود اهتمام ورزد که در آن به مهارت برسد، و در نتیجه، سخنی را نا آگاهانه بر زبان نیاورد و کاری را ناشیانه انجام ندهد، بلکه از پرداختن به مواردی که توانایی یا دانش آن را ندارد عذر بخواهد، یا به شخصی که مهارت بیشتری دارد مراجعه کند، که این کار برای او شایسته تر و برای جلب اعتماد دیگران بهتر است. آدمی باید کار و وظیفه خود را با علاقه و همت و خلاقیت و رغبت انجام دهد، و نباید تمام اهتمام او کسب مال حتی از راه نامشروع باشد؛ زیرا مال حرام برکت ندارد و هر که سرمایه ای را از راه نامشروع جمع آوری کند، از این مطلب ایمن نباشد که چه بسا خداوند او را به بلایی گرفتار سازد که ناچار شود پول خود را با رنج و زحمت بیشتری در راه آن هزینه کند؛ چنین مالی در این دنیا مایه بی نیازی نیست و در آخرت هم وبال او خواهد شد.
هر یک از شما وجدانش را میان خود و دیگران میزان قرار دهد؛ بنابراین وقتی به کاری برای دیگران می پردازد، همان گونه باشد که برای خود کار می کند و دوست دارد دیگران برایش کار کنند؛ و دیگران را به گونه ای مورد احسان خویش قرار دهد که دوست دارد خداوند سبحان در حق او نیکی کند، و همواره اخلاق کار و شایستگی های این حوزه را در نظر داشته باشد و به روش های زشتی که از آشکار شدن آن ها شرم دارد نپردازد، و بداند که هر کارگر، خواه عادی یا متخصص، امانتدار کارفرما و مراجعه کننده است، پس باید خیرخواه او باشد و ناآگاهانه مرتکب خیانت به او نشود؛ زیرا خداوند متعال مراقب او است و بر کارهایش نظارت دارد و دیر یا زود حق دیگران را از او می ستاند؛ به درستی که خیانت و پیمان شکنی زشت ترین کارها نزد خداوند سبحان است و فرجام و نتیجه خطرناک تری دارد.
در میان همه صاحبان مشاغل، پزشکان که با جان و بدن مردم سر و کار دارند، باید توجه بیشتری به این نصایح داشته باشند؛ بنابراین، باید به شدت از سرپیچی از موارد یادشده که به سوءعاقبت می انجامد، پرهیز کنند، و «فردا برای کسی که آن را ببیند نزدیک است».
خداوند سبحان می فرماید:
﴿وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ * الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ * أَلایَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ﴾؛ «وای بر کم فروشان * آنان که چون از مردم پیمانه می گیرند آن را پُر می کنند * و چون برای مردم پیمانه یا وزن می کنند از آن می کاهند * آیا آنها گمان نمی کنند که روزی برانگیخته می شوند؟»
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله چنین روایت شده است: «إنَّ اللهَ تَعالی یُحِبُّ إذا عَمِلَ أحدُکُم عَمَلاً أن یُتقِنَه»؛ «خداوند متعال دوست دارد هر کس کاری را انجام می دهد، آن را به بهترین صورت انجام دهد».
لازم است دانشجویان و اساتید دانشگاه ها، در زمینه های تخصصی خود، به ویژه در حوزه پزشکی، از دستاوردهای دیگر مراکز علمی آگاهی داشته باشد، تا دانش و عملکرد آنان در زمینه های کاری شان با دانش روز برابری کند، بلکه وظیفه دارند با ارائه مقالات مفید علمی و پیشگامی در یافته های نو، موجبات تکامل علم را فراهم آورند و با امکانات موجود، به رقابت با دیگر مراکز علمی بپردازند و در فراگیری دانش، به شاگردی دیگران و مصرف ابزار و تجهیزات آنان بسنده نکنند، بلکه همانند نیاکان خویش که در گذشته های دور پیشگامان و پرچمداران این عرصه بودند، در پیدایش و تولید علم و بهره برداری از آن مشارکت فعال داشته باشند؛ که در این زمینه هیچ ملتی شایسته تر از دیگر ملت ها نیست.
بر شما لازم است تا از استعدادهای درخشان موجود در نوجوانان و جوانانی که در نبوغ سرآمد دیگرانند و هوش و برتری آشکاری دارند، حتی اگر از اقشار فرودست باشند، پشتیبانی کنید، و همان طور که به فرزندان خود یاری می دهید، دست ایشان را تا رسیدن به مراتب بالای علم و دانش سودمند بگیرید، تا همانند کار آنان، برای شما نیز پاداش نوشته شود و جامعه و آیندگان از علم آن ها بهره ببرند.
۴ - پایبندی به رفتار و اخلاق پسندیده و پرهیز از ناپسندی ها :
هیچ خیر و سعادتی جز بر پایه فضیلت استوار نیست، و هیچ بدی و شقاوتی مگر از فرومایگی سرچشمه نمی گیرد جز در موارد خاصی که خداوند بندگان خود را با آن می آزماید. راست گفت خداوند سبحان که فرمود: ﴿وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ﴾؛ «و هر مصیبتی که به شما رسد به سبب دستاورد خود شما است و خدا از بسیاری می گذرد».
بعضی از صفات پسندیده عبارتند از: محاسبه نفس، پاکدامنی در ظاهر و نگاه و رفتار، راستگویی، صله رحم، امانت داری، وفاداری به پیمان ها و تعهدات، استواری بر حق، و پرهیز از رفتارهای پست و کردارهای ناروا.
و بعضی از صفات ناپسند عبارتند از: تعصب های ناپسند، واکنش های شتابان، سرگرمی های پست، خودنمایی در برابر مردم، اسراف به هنگام برخورداری، تعدی به هنگام فقر، نارضایتی در گرفتاری ها، بدرفتاری با دیگران به ویژه با ضعیفان، هدر دادن سرمایه، کفران نعمت، پافشاری بر گناه، کمک به ظلم و ستم، و تمایل به ستوده شدن بر کارهای نکرده.
دختران را به پاکدامنی و عفاف سفارش اکید می کنم؛ زیرا زن به خاطر ظرافتی که دارد، در برابر پیامدهای ناشی از بی توجهی به عفاف آسیب پذیرتر است، پس دختران باید مراقب باشند که فریب احساسات پوچ را نخورند و درگیر وابستگی های گذرایی نشوند که لذتشان فناپذیر، ولی پیامدهای ناگوارشان جاودان است، و دختران را نشاید که به چیزی جز زندگی پایدار که سعادت و خوشبختی آن ها را ضمانت می کند، بیندیشند؛ چه برازنده است زنی که با حفظ سنگینی و متانت ظاهر و رفتار خویش، به امر زندگی و کار و تحصیل خود می پردازد.
۵ - اهمیت دادن به تشکیل خانواده، با ازدواج و تولید نسل، بدون تأخیر :
هیچ خیر و سعادتی جز بر پایه فضیلت استوار نیست، و هیچ بدی و شقاوتی مگر از فرومایگی سرچشمه نمی گیرد جز در موارد خاصی که خداوند بندگان خود را با آن می آزماید. راست گفت خداوند سبحان که فرمود: ﴿وَ مَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَیَعْفُو عَنْ کَثِیرٍ﴾؛ «و هر مصیبتی که به شما رسد به سبب دستاورد خود شما است و خدا از بسیاری می گذرد»
تشکیل خانواده مایه انس و لذت انسان، و موجب جدّیت در کار است و وقار و احساس مسئولیت را در پی دارد و سبب می شود تا انسان همه نیروی خود را برای روز نیازمندی به کار گیرد و او را از بسیاری از امور نامشروع و پست حفظ می کند، تا جایی که در روایت آمده است: «هر که ازدواج کند نیمی از دین خود را پاس داشته است» و مهم تر از همه این موارد، تشکیل خانواده، سنّتی ضروری است که بیش از دیگر سنت ها بر آن تأکید شده و فطرتی است که انسان با آن سرشته شده است و هر که از این سنت روگردان شود به دشواری می افتد و به تنبلی و کسالت مبتلا می شود.
هیچ کس نباید برای ازدواج از فقر بترسد؛ زیرا خداوند سبحان بخشی از انگیزه های روزی را در ازدواج قرار داده که انسان در نگاه اول، آن را به حساب نمی آورد. هر یک از شما باید به اخلاق و دین و اصالت کسی که با او ازدواج می کند دقت داشته باشد و در توجه به زیبایی و ظاهر و شغل وی زیاده روی نکند؛ زیرا این موارد مایه فریفتگی است و هنگامی که زندگی چهره سختی و آزمایش خود را نشان می دهد، این پرده ها به سرعت کنار می رود. در حدیث، از ازدواج با زن فقط به خاطر زیبایی او پرهیز داده شده است. در کنار آن، باید دانست که هر کس به خاطر دین و اخلاق زنی، با وی ازدواج کند، در این وصلت برای او برکت قرار داده اند.
دختران و اولیای آن ها بر حذر باشند که اشتغال را بر تشکیل خانواده و اهتمام به آن ترجیح ندهند؛ زیرا ازدواج سنت مؤکد زندگی است، ولی اشتغال چیزی از قبیل مستحبات و مکمّل ها است که ترک آن سنت مؤکد برای این امور، از حکمت به دور است، و کسی که در آغاز جوانی از این نکته غفلت کند، به سرعت پشیمان می شود، و البته این پشیمانی برای او سودی نخواهد داشت. در تجربه های زندگی گواه این نکته فراوان است.
بر اولیای دختران جایز نیست که از ازدواج آن ها جلوگیری کنند، یا با پایبندی به آداب و رسومی، نظیر گذاشتن مهریه های سنگین یا دست نگه داشتن به امید ازدواج با یکی از پسرعموها یا سادات، که خداوند کسی را ملزم به این امور نکرده، مانع ازدواج آنان شوند؛ زیرا در این کار مفسده های بزرگی است که از آن ناآگاهند، و باید بدانند که خداوند سبحان پدران را بر دختران ولایت نداده، مگر برای مصلحت اندیشی و پافشاری در خوشبختی آن ها، و هر کس بدون رعایت مصلحت، از ازدواج زنی جلوگیری کند، مرتکب گناه شده است، و آثار آن تا وقتی که آن زن از پیامدهای کار او رنج می برد دامنگیرش خواهد بود و با این کار دری از درهای دوزخ را بر خود گشوده است.
۶ - تلاش برای نیکوکاری و کمک رسانی به مردم به ویژه به یتیمان و بیوه زنان و بینوایان و پرداختن به کارهای عام المنفعه
این کار موجب رشد ایمان و تهذیب نفس می شود و زکات نعمت ها و خیراتی است که به انسان داده شده است، و نهادینه کردن فضیلت و همیاری در کارهای نیک و پرهیزکاری، و انجام بی سروصدای امر به معروف و نهی از منکر و کمک رسانی به مسئولان برای حفظ نظام همگانی و رعایت منافع عمومی را در خود جای دارد و باعث بهبودی وضعیت جامعه می شود؛ بنابراین، برکت این دنیا و ذخیره آخرت خواهد بود.
خداوند سبحان جامعه متحد و هم پیمان را که افراد آن به مشکلات برادران و همنوعان خود اهمیت می دهند و خوبی هایی را که برای خود بخواهند برای دیگران نیز می خواهند، دوست دارد و فرموده است: ﴿وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُواْ وَاتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ﴾؛ «و اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، هر آینه برکاتی از آسمان و زمین بر آن ها می گشودیم»
و فرموده است: ﴿إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ﴾؛ «خداوند حال هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنان حال خود را تغییر دهند».
پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله نیز فرمود: «لایُؤمِنُ أحَدُکُم حتّی یحِبَّ لأخِیهِ مَا یحِبُّ لِنَفسِه و یُکرهَ لأخِیهِ مَا یُکرِهُ لِنَفسه»؛ «هیچ یک از شما به کمال ایمان نمی رسد، مگر آنچه را که برای خود دوست دارد برای برادر خود نیز دوست داشته باشد و آنچه را که برای خودش نمی پسندد برای برادر خود نیز نپسندد».
همچنین فرمود: «مَن سَنَّ سُنةً حَسَنةً فَلَهُ أجرُهَا وَ أجرُ مَن عَمِلَ بها»، «هر که سنت نیکی را بنا نهاد، پاداش آن کار و پاداش کسانی که به آن سنت عمل می کنند برای او است».
۷- کسانی که کاری از امور دیگران را بر عهده دارند، مسئولیت خود را، چه در خانواده و چه در جامعه، به درستی انجام دهند؛
بنابراین، پدران سرپرستی فرزندان را و شوهران سرپرستی همسرانشان را به خوبی عهده دار شوند، و با رعایت حکمت و به منظور پاسداری از حریم خانواده و جامعه، از خشونت و سنگدلی، حتی در مواردی که قاطعیت لازم است، پرهیز کنند؛ زیرا روش های قاطعانه، منحصر به آزار بدنی و به کار بردن الفاظ رکیک نیست، بلکه ابزار و شیوه های تربیتی دیگری نیز وجود دارد که اگر کسی در پی آن باشد و با اهل خبره و حکمت مشورت کند، به آن ها دسترسی خواهد داشت. وانگهی، روش های خشونت آمیز در بسیاری از موارد نتیجه معکوس دارد و موجب ریشه دار شدن امری که نظر به بهبود آن است و سرافکندگی شخصیت کسی که قصد اصلاح وی در میان است، می گردد. قاطعیت چنانچه سبب ظلم شود و اصلاح خطا اگر خود موجب خطای دیگری باشد، هیچ خیری ندارد.
کسی هم که عهده دار یکی از مسئولیت های جامعه است، باید به کار خویش اهتمام ورزد و در آن خیرخواه مردم باشد و در انجام وظایفی که از دید آن ها پنهان است خیانت نکند، که خداوند متعال بر همه کارهای او و مردم ولایت دارد و در روز قیامت او را پیوسته بازخواست خواهد نمود؛ پس باید مراقب باشد که اموال مردم را به مصرف نامشروع نرساند و تصمیمی برخلاف خیر و مصلحت آنان نگیرد و با سوءاستفاده از موقعیت خود، گروه و حزبی تشکیل ندهد تا تخلفات یکدیگر را مخفی کنند، به تقسیم منافع نامشروع و اموال شبهه ناک میان یکدیگر بپردازند و دیگران را از مناصبی که شایستگی آن را دارند کنار بزنند یا از دریافت خدماتی که سزاوار آن هستند باز دارند؛ بلکه باید کارهایش برای همگان یکسان باشد و نباید مقام خویش را ابزاری برای ادای حقوقی مانند حق خویشاوندی یا جبران نیکی های دیگران و دیگر حقوقی که بر گردن شخص او است قرار دهد؛ زیرا ایفای این حقوق شخصی از رهگذر حقوق عمومی، ظلم و تباهی است؛ بنابراین، اگر برای شما شرایطی پیش آمد که کسی را انتخاب کنید، سراغ کسی بروید که از قدرت بی بهره است، مقامی پشت سر او نیست و جز خداوند سبحان هیچ یاوری برای گرفتن حق خویش ندارد.
احدی از شما دین یا مذهب را ابزاری برای توجیه کارهای خود قرار ندهد؛ زیرا دین و مذاهب حقه بر اصول راستینی همچون رعایت عدل و احسان و امانت داری و اموری از این قبیل بنیان نهاده شده است. خداوند سبحان می فرماید: ﴿لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ﴾. «ما پیامبران خود را با دلایل آشکار فرستادیم و به همراه آن ها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت رفتار کنند». امیرالمؤمنین (علیه السلام می فرماید: «إنّی سَمِعت رسولَ الله (صلّی الله علیه وآله یَقولُ فی غَیر مَوطِن: لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لایُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقَّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَمُتَعتِعٍ»؛ «من بارها از پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله شنیدم که می فرمود: ملتی که در آن حق ضعیف از قوی، بدون ترس و واهمه گرفته نشود، به تقدَس نخواهد رسید» و هر که مبنای خود را بر چیزی جز این قرار دهد، در حقیقت خویشتن را با آرزوهای پوچ و امیدهای دروغین فریب داده است. نزدیک ترین مردم به پیروی از پیشوایان عدالت مانند پیامبر (صلی الله علیه وآله و امام علی (علیه السلام و امام حسین شهید (علیه السلام کسانی هستند که بیش از دیگران به سخنان آن ها عمل کرده و از سیره آن ها پیروی می کنند.
کسی که عهده دار امور مردم است باید به خواندن نامه امام علی (علیه السلام به مالک اشتر هنگام اعزام او به مصر پایبند باشد؛ زیرا این نامه توصیفی فراگیر از اصول عدالت و امانت داری است و به تناسب وضعیت افراد، برای همگان، خواه مسئولان و خواه کسانی که رتبه پایین تری دارند، مفید است. هر چه مسئولیت کسی گسترده تر باشد توجه به دستورالعمل های این نامه برایش لازم تر و ضروری تر است.
۸ - آراسته شدن به روحیه علم آموزی و تلاش برای افزایش حکمت و معرفت در همه مراحل و احوال زندگی :
دختران و اولیای آن ها بر حذر باشند که اشتغال را بر تشکیل خانواده و اهتمام به آن ترجیح ندهند؛ زیرا ازدواج سنت مؤکد زندگی است، ولی اشتغال چیزی از قبیل مستحبات و مکمّل ها است که ترک آن سنت مؤکد برای این امور، از حکمت به دور است، و کسی که در آغاز جوانی از این نکته غفلت کند، به سرعت پشیمان می شود، و البته این پشیمانی برای او سودی نخواهد داشت. در تجربه های زندگی گواه این نکته فراوان است
آدمی باید کارها و خصلت های خود و پیامدهای آن را بسنجد و به رویدادهای پیرامون خویش و نتایج آن بنگرد، تا هر روز بر معرفت و تجربه و کمال او افزوده شود؛ چه، زندگی مدرسه ای است با ابعاد گوناگون و بسی ژرف، و در طول زندگی، انسان هیچ گاه از دانش و شناخت و مهارت بی نیاز نیست؛ در هر کار و حادثه اش نشانه و عبرتی نهفته و هر رخدادش دربردارنده پیغام و نکته ای است که هر کس در آن اندیشه کند، سرچشمه آن را در سنت های الهی خواهد یافت و نمونه هایی از موعظه ها و پندها را خواهد دید؛ این گونه است که انسان، تا آن گاه که به ملاقات خدای سبحان برود، هرگز از دانش و شناخت و مهارت بی نیاز نمی شود و هر چه بینش بیشتری داشته باشد، در راه شناخت حقایق، به آزمون و خطای کمتری نیاز دارد. خداوند متعال می فرماید: ﴿وَمَن یُؤْتَ الحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً﴾. «و کسی که به او حکمت داده شود، از خیر زیادی بهره مند شده است» و به پیامبر خود (صلی الله علیه وآله فرمود: ﴿وَ قُل رَبّ زِدنِی عِلماً﴾. «بگو: ای پروردگارم، دانش مرا افزون کن».
و سزاوار است انسان با سه کتاب زیر انس داشته باشد و با تأمل و تفکر، از آن ها توشه برگیرد:
نخستین و برترین کتاب، قرآن کریم آخرین پیام خداوند سبحان به آفریدگان است که آن را نازل فرموده تا گنجینه های عقل و خرد را برانگیزد و چشمه های حکمت و دانایی را بجوشاند و با آن سختی دل ها را نرم کند، و از باب نمونه، در آن رخدادهایی را بیان فرموده است، پس انسان باید خود را از تلاوت این کتاب محروم نکند و هنگام تلاوت، این احساس را داشته باشد که گوش به خطاب خداوند سبحان سپرده؛ زیرا خداوند کتاب خود را، به عنوان پیامی برای همه جهانیان نازل کرده است.
دومین کتاب نهج البلاغه است، که عموماً همان مضامین و نکات قرآن را با شیوه ای رسا و به گونه ای بیان می کند که روحیه تدبیر و تفکر و پندپذیری و حکمت طلبی در آدمی زنده می شود؛ پس انسان هرگاه فرصت و فراغتی به دست می آورد شایسته نیست که از خواندن آن کوتاهی کند، و در هنگام مطالعه آن کتاب باید این احساس را داشته باشد که آرزوهایش برآورده شده و پای خطبه های امام (علیه السلام نشسته است و باید به نامه حضرت (علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبی (علیه السلام که از قضا برای همین منظور بیان شده است، توجه بیشتری داشته باشد.
سومین کتاب، صحیفه سجادیه است؛ مجموعه ای شامل دعاهایی بلیغ برگرفته از قرآن کریم که در آن درس هایی برای رویکردها، دغدغه ها، دیدگاه ها و آرمان های انسان، و تبیین راه های محاسبه نفس و به نقد کشیدن آن و کشف زوایای پنهان و رمز و راز نفس آدمی است؛ و در این میان، دعای مکارم الاخلاق ویژگی برجسته ای دارد.
این هشت توصیه، که چیزی جز چند تذکر نیست، پایه ها و ارکان راه درست زندگانی است؛ زیرا انسان در پرتو همین یادآوری ها است که نور حق و روشنای حقیقت و زلالی فطرت و گواهی های عقل و تجربه های زندگی را درمی یابد؛ پیام های الهی و موعظه های اهل بصیرت نیز به همین امر شهادت داده اند؛ بنابراین برای هر انسان، مخصوصاً جوانانی که در اوج توان و نیروی بدنی و روحی خود به سر می برند، شایسته است که به این اندرزها عمل کند یا در راه آن ها بکوشد؛ اندرزهایی که در حقیقت سرمایه های زندگی انسان هستند و اگر بخشی از آن یا رسیدن به مراتب بالای آن را از دست بدهند، باید بدانند که «بهره اندک، بهتر از ترک همه است»، و به دست آوردن بعضی از این امور، بهتر از رها کردن تمام آن است؛ خداوند سبحان می فرماید: ﴿فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ﴾؛ «پس هر که به وزن ذره ای نیکی کرده باشد آن را می بیند * و هر کس به وزن ذره ای بدی کرده باشد آن را می بیند».
از خداوند مسألت دارم شما را به آنچه موجب سعادت و استواری در دنیا و آخرت است موفق دارد؛ فإن ّهُ وَلیُّ التَوفیق
۲۸ ربیع الاول ۱۴۳۷ هجری قمری/آیت الله العظمی سید علی حسینی سیستانی (دام ظله العالی)
منبع : tebyan