فارسی
يكشنبه 09 ارديبهشت 1403 - الاحد 18 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 3
100% این مطلب را پسندیده اند

اين سخن را بگذار

اين سخن را بگذار

اوزاعى، ابراهيم ادهم را ديد بسته اى هيزم بر گردنش گذاشته و براى فروش مى برد.
گفت: اى ابا اسحاق! تو كجا و هيزم كشى؟ تمام برادرانت حاضرند مخارج تو را به گردن گرفته و زندگيت را اداره كنند.

ابراهيم گفت: اى اوزاعى! اين سخن را بگذار كه به من رسيده، هركس براى طلب حلال، خود را به سختی افكند بهشت بر او واجب مى شود.

 

بر گرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز نوشته استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • حلال و حرام
  • روزی
  • حلال
  • 0
    100% (نفر 3)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    كدام دردمند را درمان نكرده ام
    آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟
    حکایتی از ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
    داستان شعوانه و توبه‏
    دورى از طاغوت به خاطر ترس از خدا
    حکایتی از لقمه حرام‏
    شايد بخل ورزيده باشد
    شكر او را از فقر نجات داد
    داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
    توبه ابولبابه

    بیشترین بازدید این مجموعه

    كدام دردمند را درمان نكرده ام
    آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند ؟
    حکایتی از لقمه حرام‏
    داستان شعوانه و توبه‏
    حکایتی از ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
    حکایت خدمت به پدر و مادر
    دورى از طاغوت به خاطر ترس از خدا
    آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند؟

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^