تامل در اين آيات بر موضوع حقانيت قرآن بيش از پيش صحه مىگذارد.
زيرا خداوند در اين آيات به نه برنامه اشاره فرموده است كه از دقت در آنها جز حق بودن قرآن چيز ديگرى به دست نمىآيد:
«قل تعالوا أتل ما حرم ربكم عليكم ألا تشركوا به شيئا و بالوالدين إحسانا و لا تقتلوا أولادكم من إملاق نحن نرزقكم و إياهم و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن و لا تقتلوا النفس التى حرم اللّه إلا بالحق ذلكم وصاكم به لعلكم تعقلون* و لا تقربوا مال اليتيم إلا بالتى هى أحسن حتى يبلغ أشده و أوفوا الكيل و الميزان بالقسط لا نكلف نفسا إلا وسعها و إذا قلتم فاعدلوا و لو كان ذا قربى و بعهد اللّه أوفوا ذلكم وصاكم به لعلكم تذكرون».
بگو: بياييد تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام كرده بخوانم: اينكه چيزى را شريك او قرار مدهيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد، و فرزندانتان را از ترس تنگدستى نكشيد، ما شما و آنان را روزى مىدهيم، و به كارهاى زشت چه آشكار و چه پنهانش نزديك نشويد، و انسانى را كه خدا محترم شمرده جز به حق نكشيد؛ خدا اينگونه به شما سفارش كرده تا بينديشيد.
و به مال يتيم كز به روشى كه نيكوتر است نزديك نشويد تا به حدّ بلوغ بدنى و عقلى خود برسد، و پيمانه و ترازو را براساس عدالت و انصاف كامل و تمام بدهيد؛ هيچكس را جز به اندازه توانش تكليف نمىكنيم؛ و هنگامى كه سخن گوييد، عدالت ورزيد هرچند درباره خويشان باشد، و به پيمان خدا وفا كنيد؛ خدا اينگونه به شما سفارش كرده تا پند گيريد.
آيه نخست با عبارت «قل تعالوا ما حرّم ربّكم عليكم» آغاز مىشود.
يعنى حبيب من، به مردم بگو بيايند. البته، نه آمدنى از نوع آمدن با پا- زيرا وقتى آنها با پا مىآمدند، به گفته قرآن در جلسات شبانهشان عليه پيغمبر توطئه مىكردند و مىگفتند اين فرد انسان دروغپردازى است و هنر دروغپردازى قوىاى دارد بلكه آمدنى با دل و با عقل. كسى كه با دل و عقل به جانب قرآن مىآيد به يقين دلداده قرآن مىشود و عقلش تسليم كتاب خدا مىگردد؛ مثل امير المؤمنين، فاطمه زهرا، سلمان، مقداد، عمار، سميه، ياسر، ابو رافع، حمزه سيد الشهداء و ... اين عده عاقلانى بودند كه با گوش عقل به آيات قرآن گوش مىسپردند و با قدرت قلب آيات را دريافت مىكردند. براى همين، تسليم كتاب خدا بودند و به هر قيمتى شده به دستورات قرآن عمل مىكردند و از عمل به كتاب خدا لذت هم مىبردند.
منبع : پایگاه عرفان