حيات مادّى از نظر ماهيّت ، مساوى با حيات حيوانات است ، ولى از نظر آثار به خاطر اين كه صاحبش داراى آزادى و اختيار است و حياتش عارى از قيود عقلى و فطرى و دينى است با آثار حيات حيوانى متفاوت است .انسان در چهارچوب حيات طبيعى و مادّى دنيا را آخرين منزل مى داند و تمام اهدافش خلاصه ى در به چنگ آوردن جاه و مقام و مال و ثروت مى شود . در حصار اين حيات از ديدن حقايق كور ، و از شنيدن مواعظ كر ، و از گفتن حق و پرسيدن از معارف لال ، و از فهم واقعيات عاجز و ناتوان است .در خيمه ى اين حيات تمام همّت انسان ، لذّت برى و پيروى از شهوات و بندگى نسبت به هوا و هوس است ; و اگر نتواند مقاصد شومش را تأمين كند تا جايى كه قدرتش اقتضا كند به درندگى و ستم و تجاوز و غارت حقوق مردم دست مى زند ، و از نظر رفتار و منش از هر جنبنده اى شرورتر مى گردد . در اين زمينه فقط به دو آيه از آيات بسيارى كه از انسان چنين چهره اى را نشان مى دهد بسنده مى شود : ( لَهُمْ قُلُوبٌ لاَيَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لاَيُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَيَسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالاَْنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ ) .براى آنان دل هايى است كه با آن به فهم و درك حقايق برنمى خيزند ، و ديدگانى است كه با آن واقعيات را نمى نگرند و گوش هايى است كه با آن صداى حق را نمى شنوند ، اينان چون چهارپايان بلكه گمراه ترند و اينان بى خبرانند .( وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوىً لَهُمْ ) .و كسانى كه به انكار حقايق برخاستند همواره دنبال لذت جويى و چون چهارپايان دنبال شكم پر كردن هستند و آتش جايگاه آنان است .
برگرفته از کتاب زیباییهای اخلاق استاد حسین انصاریان