پیش تر گفتیم1 که آموزش قرآن در زمان رسول خدا عبارت بود از: خواندن آیات قرآن توسط معلّم برای متعلّم و شنیدن و تکرار او، تا آنجا که متعلّم نیز بتواند همراه معلّم یا به تنهایی همان آیات را بخواند. اگر این گونه به آموزش قرآن نگاه کنیم، به یکی از جالب ترین پدیده ها در آموزش و ترویج قرآن در زمان رسول خدا برمی خوریم که ما آن را «دوره های خودجوش تربیت معلّم قرآن» نام نهاده ایم. در این باره باید بگوییم که آن حضرت در آموزش و ترویج قرآن نظام جالب و جامعی را طراحی کرده بودند؛ به گونه ای که آموختن قرآن، یکی از امور رایج و روزمره مسلمانان ـ آن هم از مهم ترین و مفید ترین فعالیت های زندگی یک نفر ـ به شمار می آمد. بر همین اساس، مسلمانان زمان پیامبر، می کوشیدند تا اولاً آیات بیش تری از کتاب خدا را در دل خود جای دهند و آن ها را در زندگی خود به کار بندند؛ و از سوی دیگر اگر کسی حتی یک آیه هم می آموخت، برای این که از فضیلت معلّمی قرآن بهره مند شود، درصدد آموزش همان یک آیه برمی آمد.
در زمان پیامبر بسیار پیش می آمد که مثل وقتی یکی از صحابه «ده سوره» و دیگری که «بیست سوره» را آموخته بود، زمانی که به هم می رسیدند و زمینه را مساعد می دیدند، سوره هایی را که یکی بلد نبود، به دیگری می آموخت. بسیار اتفاق می افتاد که فرزند، آیاتی را که آموخته بود، پس از بازگشت به خانه، به مادر یا پدرخود آموزش می داد و یا کسی آیات جدیدی را برای همسرش می خواند تا او نیز حافظ آیات جدید باشد.
همه این شور و نشاط ها برای این بود که پیامبر اکرم بر آموختن و آموزش دادن قرآن بسیار تاکید و تشویق می کردند و چون آموزش قرآن را بسیار سهل و آسان کرده بودند، همه دوست می داشتند که هم قرآن بیاموزند و هم به دیگران بیاموزانند.
حدیث «بهترین شما کسی است که قرآن را بیاموزد و به دیگری تعلیم دهد»2 را همه خوب می شنیده ایم؛ ولی شاید کم تربه عمق این حدیث پی برده باشیم. مقصود پیامبر از آموختن و آموزش دادن قرآن، آموزش کلّ قرآن یا آموختن تجوید یا روخوانی یا مانند این ها نیست؛ بلکه شنیدن و تکرار حتی یک آیه و یاد دادن همان یک آیه به دیگری ـ به وسیله خواندن و تکرار می تواند مصداقی از آن سخن رسول خدا باشد. پیامبر اکرم بارها می فرمودند: از من فرا بگیرید و به دیگران بیاموزید؛ اگر چه یک آیه از قرآن باشد. به همین علّت بود که مسلمانان صدر اسلام، خود را در برابر فراگرفتن و یاد دادن حتی یک آیه هم مسئول می دیدند، و جامعه اسلامی زمان پیامبر، همواره و به صورت خودجوش مملوّ از «قرآن دانان»، «حاملان قرآن»، و «معلّمان و مروّجان قرآن» بود.
نکته بسیار جالبی که در بعضی از روایات به آن اشاره شده، این است که این مسأله آن چنان رایج بوده است که در همه مدینه و حتی دیگر شهرهای اسلامی، هر کس اولاً می دانسته که چقدر از قرآن را آموخته و ثانیاً بقیه آن را از چه کسی می تواند بیاموزد و چقدر از قرآن را می تواند به دیگران یاد بدهد. دراین باره نقل شده است که یکی از اصحاب رسول خدا می گوید:
به عبدالله بن مسعود مراجعه کردم تا «سوره شعراء» را از او یاد بگیرم. ابن مسعود گفت: این سوره را من خود یاد نگرفته ام؛ ولی می توانی آن را از خبّاب بن ارت ـ که او شخصاً آن را از پیامبر فراگرفته ـ بیاموزی. من نیز به خبّاب مراجعه کردم و آن سوره را آموختم.3
فضای آموزش قرآن نباید به گونه ای باشد که یک نفر سال های سال معلّم قرآن باشد و دیگری سال های سال متعلّم. بلکه فضای قرآنی کشور باید به گونه ای باشد که هر کس احساس کند، همین که آیاتی از قرآن را آموخت، می تواند به راحتی و بدون کسب توانایی خاص و جدیدی آن آیات را به دیگران بیاموزد.
امروزه نیز اگر بخواهیم به فضایمطلوب و منظورِ نظر پیامبر اکرم دست پیدا کنیم، باید خود را هر چه بیش تر به الگوهای پیامبر اکرم نزدیک کنیم و بدانیم که ما نیز می توانیم دوره های خود جوش تربیت معلّم قرآن را ایجاد کنیم؛ اگر: آموزش قرآن را در درست تعریف کنیم و بدانیم آموختن و یاددادن قرآن بسیار ساده است و اگر آیاتی را که در سینه داریم ـ اگر چه یک آیه باشد ـ برای دیگری ـ خصوصاً نزدیکان و دوستان خود ـ بخوانیم تا آن ها نیز تکرار کنند تا یاد بگیرند، آموزش قرآن انجام شده است؛ و از سوی دیگر بکوشیم تا افرادی را بیابیم که آنان آیات و سوره هایی را که ما نمی دانیم، در سینه دارند و از آن ها بخواهیم که آن آیات را برای ما بخوانند تا ما نیز آیات جدیدی را بیاموزیم.با این شیوه، قرآن در فضای خانه و مدرسه و مسجد و بازار، بر سر زبان های می افتد و همگی توفیق شرفیابی به محضر قرآن را پیدا می کنیم.
پی نوشت ها:
1. بشارت، شماره23، ص65، مقاله تعریف آموزش قرآن در سیره پیامبر اکرم
2. «کنزالعمال»، خ 2351.
3. مسند احمد بن منبل، ج 2، ص 3980.
منبع: مجله بشارت - شماره 28
منبع : پایگاه حوزه