حضرت صادق، عليه السلام، فرمودهاند:
«كان اللّه و لم يكن معه شيئا».
زمانى خدا بوده و هيچچيز ديگر نبوده و در حال حاضر هم كه نطع حياط گسترده است او هست. نه زمانى كه هيچكس و هيچچيز وجود نداشته او كم داشته و نه حالا كه همه چيز هست چيزى به او اضافه شده است. اصلا، بود و نبود موجودات نفعى براى وجود مقدس او ندارد.
پس، خدا نيازى به كسى ندارد. اگر همه مردم عالم نيز دين خود را به او ادا كنند، خدا نفعى نمىبرد، و اگر همه مردم عالم هم اين دين را ادا نكنند، خدا زيانى نمىبيند و معطل نمىماند. آرى، اداى دين منفعت و معطل گذاشتنش ضرر دارد، اما اين سود و زيان به خدا نمىرسد. قرآن بارها به صراحت مىگويد كه وجود مبارك او «غنى» است و امير المؤمنين هم در اين سخن مىفرمايد هيچ نفعى از اداى واجبات به خدا نمىرسد. در نهايت، طبق آيات قرآن و روايات فراوان و سخنان حضرت نهج البلاغه معلوم مىشود كه نفع اداى دين پروردگار به خود اداكننده برمىگردد و ضرر ترك آن نيز به او مىرسد. اگر مردم نماز نخوانند و روزه نگيرند يا به حج نروند و ...، از رحمت و فضل و بهشت خداوند محروم مىشوند. ضرر نپرداختن دين سنگين است، ولى اين ضرر به مديونى مىرسد كه دينش را به خدا ادا نكرده است. سود پرداخت دين نيز قابل توجه است، ولى اين منفعت هم به كسى مىرسد كه دين خود را پرداخت كرده است.
همين مساله نيز نشان دهنده رحمت حق است. زيرا با پرداخت دين و اداى حق پروردگار از مديون چيزى كم نمىشود، بلكه پروردگار آن دين را در دنيا به خيرات و حسنات و در آخرت به بهشت تبديل مىكند و نفع آن را به خود اداكننده برمىگرداند. اما كسى كه حق خدا را ادا نمىكند، وقتى در قيامت بهشت را با آن همه نعمت بىحسابش مىبيند و خود را محروم مىيابد، مىپرسد: پس ما چه؟ در پاسخ او گفته مىشود:
تو مديون ماندهاى. دينت را در دنيا ادا مىكردى تا در عوض بهشت را به تو تحويل مىداديم. اما چون ادا نكردى، از بهشت بهرهاى ندارى!
در آخرت، راه سومى براى انسان وجود ندارد: يا به بهشت مىرود يا به جهنم. و اگر كسى براى خودش در بهشت جايى دستوپا نكند، لاجرم در دوزخ مسكن خواهد گزيد و اگر كسى در دوزخ اسير شود، هيچكس نمىتواند او را آزاد كند:
«و كذلك أوحينا إليك قرآنا عربيا لتنذر أم القرى و من حولها و تنذر يوم الجمع لا ريب فيه فريق فى الجنة و فريق فى السعير».
و اينگونه قرآنى به زبان عربى فصيح و گويا به تو وحى كرديم تا مردم ام القرى (شهر مكه) و كسانى را كه پيرامون آن هستند، بيم دهى، و آنان را از روز جمع شدن (يعنى روز قيامت) كه ترديدى در آن نيست بترسانى، روزى كه گروهى در بهشتاند و گروهى در آتش سوزان.
در آيه ديگرى مىخوانيم:
«فأما الذين شقوا ففى النار لهم فيها زفير و شهيق* خالدين فيها ما دامت السماوات و الارض إلا ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد* و أما الذين سعدوا ففى الجنة خالدين فيها ما دامت السماوات و الارض إلا ما شاء ربك عطاء غير مجذوذ».
اما تيرهبختان كه خود سبب تيرهبختى خود بودهاند در آتشاند، براى آنان در آنجا نالههاى حسرتبار و عربده و فرياد است. در آن، تا آسمانها و زمين پابرجاست، جاودانهاند. مگر آنچه را كه مشيّت پروردگارت اقتضا كرده است. بىترديد، پروردگارت هرچه را اراده مىكند انجام مىدهد. اما نيكبختان كه به توفيق و رحمت خدا سعادت يافتهاند، تا آسمانها و زمين پابرجاست، در بهشت جاودانهاند مگر آنچه را مشيّت پروردگارت اقتضا كرده، بهشت عطايى قطع ناشدنى و بىپايان است.
با اين وصف، جاى سومى ميان بهشت و دوزخ وجود ندارد. يا سرانجام آدمى بهشت است يا عاقبتش جهنم.
بجا آوردن چيزهايى كه عنوان فريضه و واجب گرفتهاند منتهى به بهشت مىشوند. اين واجب را بايد انجام داد تا بهشت از دل آنها بيرون بيايد، ولى اگر واجبات بر گردن انسان بمانند، يك نهال پنج سانتى هم در بهشت از حبس واجبات خدا به دست نمىآيد.
الفرائض الفرائض!
امير المؤمنين چند روز پس از كشته شدن عثمان خطبه بسيار مهمى براى مردم ايراد كردهاند كه در آن اصول زندگى را براى مردم برشمردهاند.
يكى از فرازهاى بلند و مهم اين خطبه با همين جمله آغاز مىشود:
«الفرائض الفرائض».
يعنى اى مردم، به شما هشدار مىدهم درباره عمل به واجبات خدا.
«ادّوها الى اللّه».
به واجبات خدا عمل كنيد و حق خدا را به او بپردازيد.
«تؤدّكم الى الجنة».
تا از راه عمل به واجبات به بهشت برويد. زيرا چيزى كه شما را به بهشت مىرساند عمل به واجبات است.
دقت شود! حضرت نمىفرمايد تا خدا شما را به بهشت ببرد، مىفرمايد اين عمل شما را به بهشت مىبرد. زيرا فاعل «تعدّ» فرائض است نه خدا.
پس، بهشت در دل فرائض پنهان است. البته، به شرطى كه درب فرائض بسته نباشد. انسانى كه عمرى در اين دنيا سپرى كرده و بار فرائض را بر گردن دارد و با اعضاء و جوارحش آنها را نكرده، درب فرائض را بسته نگه داشته و حق خدا را ادا نكرده است. لذا، در قيامت هم اين در به روى او بسته مىماند و به رويش باز نمىشود. شايد عدهاى خيال كنند در قيامت به آنها اين فرصت داده مىشود كه واجبات خدا را ادا كند و خود را اهل بهشت سازد. اما قرآن مجيد مىگويد آن كسى كه در دنيا حاضر نشد در برابر خدا تواضع و فروتنى كند و واجب خدا را ادا كند، در آخرت نيز چنين كارى را انجام نمىتواند بدهد:
«يوم يكشف عن ساق و يدعون إلى السجود فلا يستطيعون».
ياد كن روزى را كه كار بر آنان به شدت دشوار شود، و آن روز كه جاى هيچ تكليف و عبادتى نيست به عنوان سرزنش و ملامت به سجده كردن دعوت شوند، ولى در خود قدرت و استطاعت سجده كردن نيابند.
آرى، كسى كه در دنيا در برابر پروردگارش سجدهاى نكرده، در قيامت نيز، اگر همه انبياء به او بگويند: يك سجده بجا بياور! نمىتواند. زيرا اين كار از او برنمىآيد.
منبع : پایگاه عرفان