در فرهنگ اسلام ناب، فرقی نمی کند که شما با چه کسی و چقدر، تعامل دارید، مهم این است که بدانید و حواستان باشد که حقوقش را ادا کنید.
حقوق مردم
وقتی در اجتماعی از مردمان هم نوع خودمان زندگی می کنیم، با آدم های فراوانی در اطرافمان مواجهیم که انواع فراوانی از تعاملات را با آن ها داریم. گاهی مثل پدر و مادر و همسر، ارتباطی نزدیک و مستمر داریم؛ گاهی مثل مردمی که کنارمان در صف اتوبوس ایستاده اند، تعاملی کوتاه و موقت داریم. گاهی هم به کسانی مربوط می شویم که خودمان حواسمان نیست.
در فرهنگ اسلام ناب، فرقی نمی کند که شما با چه کسی و چقدر، تعامل دارید، مهم این است که بدانید و حواستان باشد که حقوقش را ادا کنید.
حتی ممکن است یک شهید با همه ی عظمتش، گرفتار حق مردم باشد و تنها راه جبران، راضی کردن صاحبان حق و ادای دیون آن ها است. امام صادق (علیه السلام) این حقیقت تکان دهنده را چنین بیان نموده اند: «اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است؛ مگر بدهكارى؛ كه كفاره آن اداى آن است.» (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 183، ح 3688)
کمی سخت است که بگوییم نقطه ی مقابل ادای حقوق مردم، "ظلم" است. چون کارمان خیلی خیلی سخت می شود. یعنی اگر حقی از کسی ضایع کردیم، در گروه ظالمان به حساب می آییم؟ خدا کند که این چنین نباشد. اما ماجرای حق مردم تعارف بردار نیست؛ پس خودمان را گول نزنیم. هر چه از رحمت بی پایان حق تعالی بگوییم، هر چه بگوییم قابل التوبات است و غفارالذنوب است و ستارالعیوب، همه سر جای خودش؛ همان خدای مهربان، از تضییع حقوق مردم نمی گذرد. این را امیرمومنان حضرت علی (علیه السّلام ) می فرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمی شود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر می كنند» (نهج البلاغه، خطبه 175 )
و فرمود: ظلم سه گونه است: یكى آن كه قابل آمرزش نیست، دیگر آن كه قابل آمرزش است، و سوم آن كه خدا از آن نگذرد، نخست شرك به خدا است. دوم ظلم به نفس یعنى گناهى كه بین تو و خدا باشد. سوم حق الناس. (تحف العقول/ترجمه جنتى؛ ص469)
وقتی از بخشوده نشدنِ ظلم به مردم میگویند، یعنی هشدار می دهند که به فرصت های بعدی و جبرانِ گذشته امید نبندید، شاید دیگر راننده ی ماشین عقبی را پشت چراغ قرمز پیدا نکنی تا حلالیت بطلبی، شاید دیگر هیچوقت آن کودک، مشتری مغازه ات نشود تا باقی پولش را پس بدهی؛ شاید شاید...
جالب است که حتی ممکن است یک شهید با همه ی عظمتش، گرفتار حق مردم باشد و تنها راه جبران، راضی کردن صاحبان حق و ادای دیون آن ها است. امام صادق (علیه السلام) این حقیقت تکان دهنده را چنین بیان نموده اند: «اولین قطره خون شهید، كفاره گناهان او است؛ مگر بدهكارى؛ كه كفاره آن اداى آن است.» (من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 183، ح 3688)
گناهان حق الناس دایره ی بسیار گسترده ای دارد. می تواند یک عنوان عام حساب شود برای فهرست بلندی از گناهان. حتی خیلی از گناهانی که آن ها را تحت عنوان حق الله می شناسیم، جنبه ای از حق الناس را هم در خود دارند یا ممکن است در موقعیتی، مشمول حق الناس هم بشوند.
در یک دسته بندی اولیه می شود حقوق مردم و به تبع آن گناهان حق الناس را 4 گروه دانست:
1- مال مردم
روایت شده كه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله به كعبه نگاه كرد و فرمود: آفرین به تو خانه، چقدر نزد خدا بزرگ و محترمى! امّا به خدا قسم حرمت مومن از تو بیشتر است؛ زیرا خداوند از تو یك چیز را حرام كرد و از مومن سه چیز را: مالش را، خونش را و گمان بد بردن به او را. (میزان الحکمه، ج 1، ص 452)
2- آبروی مردم
هر چه از رحمت بی پایان حق تعالی بگوییم، هر چه بگوییم قابل التوبات است و غفارالذنوب است و ستارالعیوب، همه سر جای خودش؛ همان خدای مهربان، از تضییع حقوق مردم نمی گذرد. این را امیرمومنان حضرت علی (علیه السّلام ) می فرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً؛ امّا ظلمی كه بخشوده نمی شود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر می كنند». (نهج البلاغه، خطبه 175 )
بندگان خدا، به ویژه بندگان مومن، نزد او بسیار عزیز و محترمند. همیشه کسانی که برای عزیزِ ما عزیزند، برای خودمان هم عزیز می شوند. پس مردم که همه بندگان خدایند مخصوصاً بندگان مسلمان و مومن، برای ما حرمت و آبرو دارند و حفظ این حرمت و آبرو وظیفه ی تک تک ماست.
از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نقل است: مومن نزد خدا گرامى تر از فرشتگان مقرّب اوست. (كنز العمّال : 821 )
آن حضرت فرمود : خداوند، جلّ ثناوه؛ مى فرماید: به عزّت و جلالم سوگند آفریده اى نیافریده ام كه نزد من محبوب تر از بنده مومنم باشد. (میزان الحکمه، ج 1، ص 451)
امام على علیه السلام فرمود: هر كس از شما بتواند خداوند متعال را با دستى نیالوده به خون و اموال مسلمانان و زبانى سالم از لطمه زدن به آبروى آنان دیدار كند، پس باید چنین كند. (میزان الحکمه، ج 7، ص 146)
3- وقت مردم
اگر کسی تنها سرمایه ی ارزشمند و بی بازگشت شما را به ناحق از شما بگیرد و نابود کند، آیا ظلم بزرگی به شما نکرده است؟ حق بزرگی را از شما پایمال نکرده است؟
شاید کمتر توجهمان جلب شود که در یک موقعیت، در معرض تضییع وقت و عمر مردم قرار گرفته ایم. تنها سرمایه ای که هیچ انسانی نمی تواند دوباره بدست آورد. حتی خودمان هم با از دست دادن مقداری پول، خیلی بیشتر از وقتی که مقداری زمان سرمایه ی عمر از دست داده ایم، حسرت می خوریم و احساس خسران می کنیم. وقت، یک گنج همیشه مغفول مانده است.
نکته ی مهم این است که اگر حقوق مالی از کسی ضایع شود، معمولاً قابل جبران است؛ اما بردن آبرو و تضییع عمر، چگونه جبران خواهد شد؟ اگر بخش مهمی از توبه ی نصوح، جبران گناه است، توبه ی چنین گناهی که تقریباً بی جبران است، چقدر سخت خواهد بود!
دیگر آن که:
در مجالی اندک، فقط می شود تلنگری ساخت تا کمی حواس هایمان به گناهان حق الناس که جبران کردن و رضایت گرفتنشان سخت است جمع تر شود. به راحتی و به سرعت از کنار رفتارهای اجتماعی مان نگذریم. حرف هایمان برای آبرو یا وقت مردم خطر نیافریند. انتخاب هایمان به سرنوشت مردم آسیب نزند. وقتی خرده های قیمت ها را گرد و رُند می کنیم، ذره ذره، اموال مردم را ضایع نکرده باشیم و ...
منبع : tebyan