فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عابد و ذوالقرنين‏

ذوالقرنين كه نامش در قرآن مجيد آمده با لشگر فراوانى از بيابانى عبور مى‌كرد، پيرمردى را ديد مشغول نماز است و به عظمت ذوالقرنين توجهى نكرد، ذوالقرنين از بزرگى روح او در تعجّب شد، پس از تمام شدن نمازش به او گفت: چگونه با ديدن خدم و حشم بزرگى دستگاه من نهراسيدى و در حال تو تغييرى پيدا نشد، عرضه داشت: با كسى مشغول مناجات بودم كه قدرت و لشگرش بى‌نهايت است، ترسيدم از او منصرف‌ شوم و به تو متوجه گردم از عنايتش محروم گردم و ديگر دعايم را اجابت ننمايد!
ذوالقرنين فرمود: اگر مرا همراهى كنى تمام خواسته‌هايت را اجابت مى‌كنم، عرضه داشت: من حاضرم همه جا با تو باشم به شرط آن كه چهار چيز برايم ضمانت كنى:
اول: صحتى كه هرگز بيمارى از پس آن نباشد.
دوم: نعمتى كه زوال نداشته باشد.
سوم: جوانى و قدرتى كه پيرى و سستى در آن ديده نشود.
چهارم: حياتى كه مرگ نداشته باشد.
ذوالقرنين گفت: مرا هرگز بر اين امور قدرت نيست، عابد گفت: پس من از كسى كه تمام امور در تحت قدرت اوست دست برنمى‌دارم و به شخصى كه مثل خود من عاجز و محتاج به غير است تكيه نمى‌نمايم.


منبع : پایگاه عرفان
  • عابد
  • عابدترين عابدان‏
  • عابد و ذوالقرنين‏
  • ذوالقرنين‏
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    ماجرای زن بدکاره ای که به زندان امام کاظم (ع) رفت
    دنيا و اهل آن رادشمن دار
    داستانى شگفت از صدقه‏
    اخلاق الهى‏
    سخط الهى‏
    داستان رهائى و نجات از بركت بسم‏الله‏
    اى شيعه آل محمد تقوا !
    حق مهمان بر مهماندار
    از خاك تا افلاك‏
    قلّت عمل در برابر كثرت ثواب‏

    بیشترین بازدید این مجموعه

    تعبیر خواب ابن سیرین
    دنيا و اهل آن رادشمن دار
    اى شيعه آل محمد تقوا !
    داستان قارون و ثروتش
    گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
    داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
    حکایت آسيه و معبود واقعى‏
    حکایت خدمت به پدر و مادر
    عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد!
    اهالی قرآن!

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^