آيا در قرآن از توسل به اولياي خدا كه درگذشتهاند، نهي شده است؟
ميگويند: در دو جاي سوره بقره از واسطه قرار دادن بتها و مردگان و... منع شده است. شفاعت قابل قبول در قرآن براي مؤمنان است و شفاعت پيامبر (ص) هم به اذن خدا فقط براي مؤمنان است، يعني پيامبر خدا (ص) حق شفاعت براي پدر و مادر و عمويش را ندارد!
پاسخ:
نخست سؤال ميكنيم: در كجاي سوره بقره از واسطه قرار دادن مردگان منع شده است؟ آيات مربوط به شفاعت در سوره بقره عبارتند از:
۱. {مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ} (بقره: ۲۵۵)
كيست آن كه جز به خواست و فرمان او نزد وي شفاعت كند؟
۲. {وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ} (بقره: ۴۸)
و بترسيد از روزي كه كسي به كار كسي نيايد و از او شفاعتي پذيرفته نشود و از او برابري عوضي كه خود را بازخرد نستانند و نه ياري شوند.
۳. {وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَةٌ} (بقره: ۱۲۳)
و بترسيد از روزي كه كسي به كار كسي نيايد و از او برابري عوضي كه خود باز خرد نپذيرند و او را هيچ شفاعتي سود ندهد.
۴. {أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ} (بقره: ۲۵۴)
از آنچه شما را روزي كردهايم انفاق كنيد پيش از آنكه روزي بيايد كه در آن نه داد و ستدي باشد و نه دوستي و نه شفاعتي.
اينها مجموع آياتي است كه پيرامون شفاعت در سوره بقره آمده است. در كدام يك از اين آيهها از ممنوعيت شفاعت مردگان سخن ميگويد؟
۱. آيه نخست ميگويد شفاعت شافعان به اذن خداست.
۲. آيه دوم نفي شفاعتي است كه بنياسرائيل ادعا ميكردند زيرا ابتداي آيه خطاب به آنهاست {وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً}.
۳. آيه سوم نيز شفاعت بدون اذن را نفي ميكند و مربوط به شفاعتي است كه امت يهود معتقد بودند.
۴. آيه چهارم هرچند مطلق شفاعت را نفي ميكند امّا به قرينه آيات ديگر نفي شفاعتي را ميكند كه اهل كتاب و مشركان بدان معتقد بودهاند.
اكنون سؤال ميشود در كدام يك از اين آيات آمده است كه اولياي الهي كه درگذشتهاند را نميتوان واسطه قرار داد؟
سخن گفتن بيدليل آسان است ولي اثبات آن مشكل!
آیات توسل
در آیه شریفه 64 سوره نساء مى خوانیم:
وَ مَآ أَرْسَلْنَا مِن رَّسُول إِلاَّ لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآءُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحیماً.
ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى این که به فرمان خدا، از وى اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامى که به خود ستم مى کردند (و فرمان هاى خدا را زیرپا مى گذاردند) به نزد تو مى آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى کردند، و پیامبر هم براى آن ها استغفار مى کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
خداوند متعال، خود در این آیه شریفه راه توسّل را به مردم تعلیم مى دهد. وهّابى ها در مقابل این دو آیه قرآن مجید، که صریحاً توسّل را تجویز مى کند، چه جوابى دارند؟
جالب است که بدانید خداوند متعال کسی را که توسل به پیامبر را که در اصل توسل به خدا است را انجام نمی دهد منافق می داند .
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِرُون (منافقون/5) هنگامى که به آنان گفته شود: «بیایید تا رسول خدا براى شما استغفار کند!»، سرهاى خود را (از روى استهزا و کبر و غرور) تکان مىدهند و آنها را مىبینى که از سخنان تو اعراض کرده و تکبر مىورزند.
زمانی که اعراض و رو گردانی از طلب استغفار از پیامبر را که در حقیقت طلب شفاعت از ایشان است خداوند علامت نفاق می داند پس قطعا طلب نمودن این مطلب و ممارست بر آن علامت ایمان خواهد بود.
آن ها که جواب قانع کننده اى در برابر این استدلال ها و آیات قرآن ندارند، مجبور شدند مقدارى از مواضع خود عدول نموده و توسّل به پیامبر (ص) را در زمان حیاتش جایز بشمرند، ولى معتقدند که توسّل به آن حضرت بعد از وفاتش جایز نمى باشد!
آن ها به لوازم این سخن توجّه نکرده اند; زیرا معناى این سخن طبق عقیده آن ها این است که شرک در حال حیات پیامبر جایز است، ولى بعد از رحلت آن حضرت جایز نمى باشد! و به تعبیر دیگر، لازمه سخن آنان این است که شرک بر دو قسم است: 1. شرک مجاز و مباح! 2. شرک غیرمجاز و حرام!
آیا تا کنون هیچ دانشمندى چنین سخنى گفته است؟
آیا هیچ مسلمانى تا کنون شنیده است که شرک مجاز هم وجود دارد؟
باطل بودن و غیرمجاز بودن شرک یک قانون کلّى عقلى است، که هیچ استثنایى ندارد. وهّابى ها از نظر علمى جمعیّتى عقب مانده هستند و قابل مقایسه با سایر مذاهب اسلامى نمى باشند.
علاوه بر این، مگر بعد از رحلت پیامبر (ص)چه چیزى از آن حضرت کم شده است؟ هر چند ممکن است جسم آن حضرت از بین برود، ولى بدون شک روح پس از جدایى از جسم، قوى تر و وسیع تر مى شود! قرآن مجید در مورد شهدا حیات برزخى قائل است. در آیه 169 سوره آل عمران مى خوانیم:
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فى سَبیلِ اللهِ اَمْواتاً بَلْ اَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
(اى پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.
وقتى شهدا پس از مرگ زنده هستند و در نزد خداوند روزى مى خورند و طبق آیه بعد ناظر اعمال دوستان خویش در دنیا هستند، آیا پیامبر اسلام (ص) که مقامى به مراتب بالاتر از شهداء دارد، پس از مرگ زندگى برزخى ندارد؟ بدون شک آن حضرت داراى حیات برزخى، در سطحى بالاتر از شهدا مى باشد. به همین جهت مسلمانان همه روز در پایان نماز به آن حضرت سلام مى دهند:
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ»
اگر آن حضرت زنده نیست، این سلام خطاب به کیست؟ و معناى آن چیست؟
دلیل وهابیها بر تحریم شفاعت از آیات سورهای یونس/18 و الزمر/ 44 بود همانطور که در بالا ذکر شد .
در جواب می گوئیم :
اولا : در مورد آیه الزمر/ 44 کسانیکه از انبیا و ائمه معصومین علیهم السلام و صالحین طلب شفاعت می کنند آنها را نمی پرستند بلکه از آنها می خواهند که به اذن خداوند (همانطوری که قرآن میفرماید) شفیع او باشند . و همانطوری که ذکر شد این عمل از قبل تولد رسول اکرم تا بعد از وفات ایشان بعنوان امری مطلوب میان مؤمنین و اصحاب بزرگوار رسول خدا رایج بوده است بنابراین محمد بن عبدالوهاب و پیروانش با تحریم این عمل الهی نه تنها خلاف قرآن و روایات نبوی عمل نموده اند بلکه عملا به صحابه رسول خدا نسبت کفر و شرک داده اند .
ثانیا :در مورد آیه یونس/18 تفسیر وهابیها از این آیه همانند بقیه نظراتش نه تنها مخالف با نظر علما و مفسرین اهل سنت است بلکه با شأن نزول آیه نیز نمی سازد . و از آنجائیکه امکان آوردن تمامی عبارات علمای اهل سنت نیست. بعنوان نمونه عبارت سیوطی از مفسرین اهل سنت را می آورم:
سیوطی می گوید : ابی حاتم از عکرمه نقل کرده است که نضر بن حرث گفت زمانی که روز قیامت شد بت لات و عزی مرا شفاعت می کنند بعد از این گفته او این آیه نازل شد . (تـفسیر الدر المنثور ـ جلال الدین سیوطی ـ ذیل آیه 18 سوره یونس)
منبع : پایگاه پرسمان وهابیت