شخصیت نورانی امام هادی(علیهالسلام) به گونهای بود که بزرگترین علمای اهل سنت به عظمت ایشان اقرار کردهاند و همین امر میتواند سبب اتحاد همه مسلمان جهان حول محور اهلبیت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) باشد و به راستی بیشتر قرآن و این خاندان نورانی میتواند دلهای مسلمانان را به هم نزدیک کند.
امام هادی(علیهالسلام) فرزند امام جواد(علیهالسلام) دهمین امام شیعیان است. حضرت در 15 ذیالحجه سال 212 هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری قمری به مدت ۳۴ سال امامت شیعیان را به عهده داشت.
دوران امامت حضرت مقارن با حکومت چند تن از خلفای عباسی چون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بود؛ در میان آنان متوکل عباسی به دشمنی با اهلبیت(علیهمالسلام) و شیعیان شهره بود و از ترس مجبور شد تا امام را از مدینه به سامرا ببرد.[1]
امام هادی(علیهالسلام) با وجود تمام مشکلاتی که در راه تبلیغ دین و هدایت مردم داشت؛ تأثیر قابل توجهی بر جامعه اسلامی گذاشت که نه تنها برای مردم آن زمان مفید و کارگشا بود، بلکه میراثی ارزشمند برای آیندگان نیز به حساب میآید و به همین منظور علاوه بر شیعیان که حضرت را امام و واجب الطاعه میدانند، اهل سنت نیز به بزرگی ایشان معترفند و لب به تحسین حضرت گشودهاند. در این نوشتار تنها برخی از سخنان علمای مطرح اهل سنت در توصیف حضرت را بیان میکنیم.
«شمسالدین محمد بن احمد ذهبی» درباره امام هادی(علیهالسلام) مینویسد: «او فرزند محمد بن علی بن موسی(علیهالسلام) ملقب به هادی، انسانی با شرافت و با جلالت بوده است».[2]
او همچنین در جای دیگری مینویسد: «ایشان فقیه، امام و متعبد بود».[3]
«ابن کثیر دمشقی» در کتاب «البدایه و النهایه» درباره امام هادی(علیهالسلام) میگوید: «ایشان فردی عابد و زاهد بود و در گوشهای از اتاق روی خاک نشسته و به عبادت میپرداخت».[4]
در میان علمای اهل سنت، ابن صباغ مالکی، توجه ویژهای به امام هادی(علیهالسلام) داشته و درباره حضرت مینویسد: «فضائل امام هادی(علیهالسلام) تا ستارگان کشیده شده است، هر کجا منقبتی گفته شود، ریشهاش به امام هادی(علیهالسلام) بر میگردد. اگر کسی از کرم و فضل و ثنای شخص دیگری سخن بگوید، بالاترین مرتبه آن، امام هادی(علیهالسلام) است و اگر از تهذیب نفس و اخلاق برجستهای سخن به میان بیاید، در تمام این آنها روح پاک امام هادی(علیهالسلام) بالاترین مقام تهذیب و اخلاق بوده است».[5]
«ابن حجر هیثمی» هم وقتی به نام امام هادی(علیهالسلام) میرسد؛ از حضرت با احترام یاد میکند و مینویسد: «او وارث علم و سخاوت پدرش بوده است».[6]
«عبدالله بن اسعد یافعی» درباره امام هادى(علیهالسلام) مینویسد: «ایشان کمر همت به عبادت بسته، فقیه و پیشوا بود».[7]
«ابوالفلاح حنبلی» هم در وصف حضرت مینویسد: «ایشان معروف به هادی، فردی فقیه، امام و متعبد بود».[8]
«ابن عماد حنبلی» در کتاب «شذرات الذهب» پس از ذکر نام حضرت مینویسد: «معروف به هادی، شخصی فقیه، امام و متعبد بود؛ ایشان یکی از امامان دوازدهگانه است».[9]
«خیرالدین زرکلی» از علمای معاصر اهل سنت هم در کتاب «الاعلام» خود درباره امام هادى (علیهالسلام) مینویسد: «ایشان دهمین امام، از امامان دوازدهگانه امامیه، فردی صالح و متقی بود».[10]
سخن آخر
این تنها گوشهای از اوصاف امام هادى(علیهالسلام) در منابع اهل سنت است که توسط مهمترین علما و نویسندگان اهل سنت ثبت و ضبط شده است و هر یک به نحوی شایسته و با احترام از حضرت یاد کردهاند که این نشان از اثبات شخصیت والای حضرت نزد علمای اهل سنت دارد. با مشاهده این سخنان اهل سنت و همچنین اعتقاد شیعیان نسبت به این وجود مبارک و شخصیت نورانی، دو نکته به ذهن انسان خطور میکند که یکی دریغ و افسوس است و دیگری امید و روشنی.
اما دریغ و صد افسوس که جامعه اسلامی به واسطه حضور ظالمان و زورگویانی چون متوکل، نتوانست آنگونه که باید از شخصیت الهی امام هادى(علیهالسلام) بهرهمند شود و به جای آنکه فرزند برومند رسولالله(صلیاللهعلیهوآله) زعامت جامعه اسلامی را در دست داشته باشد، ستمگرانی چون معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز بر کرسی خلافت تکیه زدند و با نادانی خود فرصتهای رشد و پیشرفت جامعه اسلامی را به هدر دادند.
ولی با وجود این همه فرصت سوزیها امید و روشنی در دل انسان زنده است، زیرا که مسلمانان میتوانند با اتکا به این امام همام که تمام مذاهب اسلامی لب به تحسین ایشان گشودهاند در مسیر وحدت گام بردارند و به جبران گذشتهها بپردازند؛ باشد که به این واسطه رحمت الهی شامل حال ما شده و منجی عالم بشریت هر چه زودتر ظهور کند.
-----------------------------------------------------
پی نوشتها:
[۱]. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید، كنگره شيخ مفيد، چاپ اول، قم، ۱۴۱۳ ق، ج۲، ص۲۸۸.
[2]. «الملقب بالهادی شریف جلیل»، سیر أعلام النبلاء، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، دار النشر: مؤسسة الرسالة بیروت، 1413ق، الطبعة: التاسعة، تحقیق: شعیب الأرناؤوط, محمد نعیم العرقسوسی، ج13، ص121.
[3]. «وکان فقیها إماما متعبدا»، العبر فی خبر من غبر، شمس الدین محمد بن احمد ذهبی، دار النشر: مطبعة حکومة الکویت، الکویت، 1984م، الطبعة: ط 2، تحقیق: د. صلاح الدین المنجد، ج2، ص12.
[4]. «و قد کان عابدا زاهدا»، «و هو علی التراب لیس دونه حائل»، البدایه و النهایه، ابن کثیر دمشقی، دار النشر، مکتبة المعارف، بیروت، ج11، ص19.
[5]. «فما تعدّ منقبة إلاّ وإلیه نحیلها ولا تذکر کریمة إلاّ وله فضیلتها، ولا تورد محمّدة إلاّ وله تفضیلها و جملتها ... »، الفصول المهمة فی معرفة الأئمة ،علی بن محمد أحمد المالکی (ابن صباغ)، ج2، ص1074.
[6]. «وکان وارث أبیه علما و سخاء»، الصواعق المحرقه، ابن حجر هیثمی، مؤسسة الرسالة، لبنان، 1997م، الطبعة الأولی، تحقیق: عبد الرحمن بن عبد الله الترکی، کامل محمد الخراط، ج2، ص598.
[7]. «كانَ الْامامُ عَلىُّ الْهادى مُتَعَبِّداً، فَقيهاً، اماماً»، مرآه الجنان، یافعی، دار الكتب العلميه، بيروت، 1417ق، ج2، ص119.
[8]. «أَبوُالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ الْجَوادِ الْمَعْروُفُ بِالْهادى كانَ فَقيهاً، اماماً، مُتَعَبِّداً»، تاریخ زندگانی امام هادی (علیهالسلام)، ج1، ص31.
[9]. «المعروف بالهادي، كان فقيها إماما متعبّدا، و هو أحد الأئمة الاثني عشر»، شذرات الذهب في اخبار من ذهب، ابن عماد حنبلي، تحقيق الأرناؤوط، دمشق، بيروت، دار ابن كثير، ط الأولى، 1406ق،
[10]. «عاشر الأئمة الاثني عشر عند الإمامية، و أحد الأتقياء الصلحاء»، الأعلام، خیرالدین زرکلی، دار العلم للملایین، الطبعه الخامسه عشر، 2002م، ج4، ص323.
نویسنده :علی رفیعی
منبع : «کتاب تاريخ زندگانى امام هادى(علیهالسلام)» -با تلخیص