يكى از كارهاى جالب پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه و آله اين بود كه گاهى با اصحاب به خانه خيلى قديمى و متروكهاى مىرسيدند كه اتاقها و ديوارهاى آن خراب شده بود، حضرت مىايستادند و با اين در و ديوار فرو ريخته حرفهاى جالبى مىزدند.
سؤال مىكردند: آن معمارى كه نقشه تو را كشيد، بنّايى كه تو را ساخت، كارگرهايى كه در كنار دست بنّا كمك كردند، كجا هستند؟ كسانى كه در اينجا زندگى كردند، بچههاى آنان و نسل بعدى صاحبان اين خانه كجا هستند؟
بعد به اصحاب رو مىكردند و مىفرمودند: عمر اين ديوارها و اتاقها بيشتر از سه چهار نسل بوده است، آنها همه زير خاك گور رفتند و اين خرابه هنوز باقى است.
چقدر افراد اين خانه به خاطر دنيا يقه پاره كردند، حرام و حلال كردند، دعوا كردند و فحش دادند و با هم قهر كردند، همديگر را سوزاندند، دلها را شكستند. گفت: حرف اين مسيحى مرا تكان داد و بيدارم كرد. اين زندگى تو كه از منطق و عقل خيلى دور است. اين گونه زندگى، در خواب غفلت زندگى كردن است. در اين زمينه روايتى را از رسول خدا صلى الله عليه و آله ديدم كه واقعاً كلام حضرت، تجلّى علم خدا است. اين حرفها از آسمان علم پروردگار طلوع كرده و اصلًا با چيزى قابل مقايسه نيست.
منبع : پایگاه عرفان