خيلىها نماز خوان بودند و رفقا آنها را بىنماز كردند. خيلىها راه گناهان را نمىدانستند، اما رفقا راه گناه را به آنان ياد دادند. يعنى خيلى راحت، روزى صد بار در جهنم را به روى آنان باز كردند:
«أُولئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ»
آب دهان به صورت پيغمبر صلى الله عليه و آله انداخت، خدا ايشان را دلدارى داد، جبرييل آمد و عرض كرد:
«وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا»
حبيب من! غصه نخور، روز قيامت دور نيست. اين ستمگرى كه آب دهان به صورت تو انداخت، در قيامت انگشتهاى را خود را لاى دندانهايش مىگذارد و از شدّت حسرت مىگزد و فرياد مىزند: اى كاش دوش به دوش پيامبر صلى الله عليه و آله راه خدا را انتخاب مىكردم.
«يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا»
واى بر من، اى كاش كسى كه مرا به جهنم كشيد، به دوستى و رفاقت انتخاب نمىكردم.
«لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولًا»
مرا از ياد خدا، قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله جدا كرد. بعد خدا مىفرمايد: اين كسى كه تو را از من و پيغمبرم جدا كرد، تو را نيز رها مىكند و كارى براى تو نمىتواند انجام بدهد. خود او نيز بايد به جهنم برود. كجا مىتواند به داد تو برسد؟ «2»
با خضر دانش يار شو اى موسى دل |
شايد كزين صحرا كنى طى منازل |
|
از شهر تن جانا ببايد رخت بستن |
زادى طلب تا فرصتى دارى به منزل |
|
جز طاعت و خدمت نباشد زاد اين راه |
در دين و دانش كوه شو منشين غافل |
|
لذات جسمانى فانى دانه توست |
زور و زر و جاهست دام اى مرغ عاقل |
|
جز ذكر الله است هر ذكرى ز شيطان |
جز ياد حق هر سود و سودايى است باطل |
|
منبع : پایگاه عرفان