در ارتباط با راههای خداشناسی با راه عقل، حس و وحی آشنا شدیم و رسیدیم به راه دل یا همان راه فطرت که عشق آفرین ، پیوندساز و معرفت ساز است. در بحث راهای فطرت ، عقل فطری و دل فطری را شناختیم سپس نظر اسلام در مورد فطرت در قالب آیاتی دار مقالات پیشین مطرح شد.
برهان فطری قرآن
قرآن به راه فطرت عنایت خاصی دارد ، گاهی صریحاً برهان های فطری را مطرح می کند. گاهی با صراحت می گوید که خداوند انسان ها را بر اساس فطرت و فطرت خداجویی خلق کرده. اگر از خودشان هم بپرسید آن ندای درونیشان فریاد می زند که خالق من و رب من خداست. گاهی هم نه در قالب برهان های انبیاء بلکه وقتی انسان دقت می کند می بیند حد وسط این برهان محبت است که از خواسته های دل می باشد.
خدا باید محبوب و مورد رضای دل و مورد پسند دل باشد. آفل (از بین رونده) و آنچه که نباید دلبستگی را نشاید. پس این به درد خدایی نمی خورد. خدا باید محبوب باشد. آفل محبوب نیست پس خدا نیست. این گونه استدلال کردن در واقع مبنایش همان مبنای فطری است
حضرت ابراهیم علی نبینا وآله علیه السلام وقتی که استدلال می کرد بر این که مثلاً ستاره نمی تواند خدا باشد، ماه نمی تواند خدا باشد حد وسط برهان فطرت بود. شب که همه چیز را فرا گرفت ، ستاره مشاهده شد حضرت ابراهیم (علیه السلام) گفت : همین پروردگار من است « قال لا احب الافلین » نگفت این به درد خدایی نمی خورد و نگفت که این خدا نیست بلکه گفت که من افول کننده ها را دوست ندارم.
دوست نداشتن نتیجه اش اقامه این برهان است:
خدا باید محبوب و مورد رضای دل و مورد پسند دل باشد. آفل (از بین رونده) و آنچه که نباید دلبستگی را نشاید. پس این به درد خدایی نمی خورد. خدا باید محبوب باشد. آفل محبوب نیست پس خدا نیست. این گونه استدلال کردن در واقع مبنایش همان مبنای فطری است.
برهان عقلی قرآن
قرآن برهان های عقلی را هم برای اثبات یگانگی خدا اقامه کرده « لوکان فیهما آلهة إلا الله لفسدتا » اما باز تکیه گاه اصلی در آنجا هم فطرت است.
بر این اساس از منظر قرآن بیشترین دلائل برای اثبات صانع دل انسان و ساختاروجودی انسان و فطرت انسان است.
« أفی الله شک فاطر السموات و الأرض » مگر می شود که انسان در مورد خداوند شک کند؟ مگر دل انسان اجازه می دهد که انسان درباره خداوند شک کند آن که فاطر، خالق آسمان ها و زمین است؟
بعضی از آیات از جمله آیه 30 سوره روم که آیه فطرت می باشد و آیه 102 و 72 سوره اعراف آیه میثاق یا آیه پیمان عهد الست است : « و إذ أخذ ربک من بنی آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم علی أنفسهم ألست بربکم قالوا بلی شهدنا »
یعنی انسان فطرتاً قادر و توانا بر پذیرش ولایت الهی است و قادر است که ربوبیت خدا، خالقیت خدا، خدایی خدا و ولایت خدا را در همان ظرف فطرت تحمل کند. به لحاظ استعدادهای وجودیش این توان را داشت
آیه دیگری که به آن استشهاد می شود آیه عرض امانت است « إنا عرضتا الأمانة علی السموات و الارض و الجبال فأبین أن یحملنها و أشفقن منها و حملها الإنسان » ما امانت را تعهد ، تکلیف و مسئولیت و ولایت الهی و پذیرش ولایت خدا را بر آسمان ها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها ابا کردند اما انسان پذیرفت.
یعنی انسان فطرتاً قادر و توانا بر پذیرش ولایت الهی است و قادر است که ربوبیت خدا، خالقیت خدا، خدایی خدا و ولایت خدا را در همان ظرف فطرت تحمل کند. به لحاظ استعدادهای وجودیش این توان را داشت. توانی که کوهها و آسمان ها و زمین نداشتند. این آیه هم دلالت بر خداشناسی دارد.
حاصل سخن
قرآن به راه فطرت عنایت خاصی دارد ، گاهی صریحاً برهان های فطری را مطرح می کند. گاهی هم قرآن آیات را با صراحت مطرح نکرده ولی در واقع از برهان فطرت استفاده کرده که از این نظر شاید بتوان گفت بیشترین راهی که قرآن برای اثبات صانع استفاده کرده همان راه دل و راه فطرت است. اگرچه حتی برای توحید هم تکیه گاه عمده قرآن فطرت است.
فرآوری : دکتر جعفری
منبع : سایت رادیو معارف