فارسی
دوشنبه 03 دى 1403 - الاثنين 20 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

ايمان پيامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم

ايمان پيامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم

 

كلمه رب در آيه شريفه: «بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ‌» و اضافه شدنش به ضميرى كه به الرسول برمى‌گردد دريائى پرموج از معنا و مفهوم را نشان مى‌دهد.

ربّ به معناى مالك، فرمانروا، مدبّر، و پرورش دهنده است، مالكى كه به مملوكش از ابتدائى كه آفريده مى‌شود نظر رحمت، لطف، احسان، و روزى دهى در دو جهت مادى و معنوى دارد، و همه وسائل رشد و تربيت و كمال را براى او بى‌دريغ فراهم مى‌آورد، و زحمات مثبت مملوك را به احسن وجه پاداش و جزا مى‌دهد، و وى را با قبول تربيت مدبّر به اوج رفعت و عظمت مى‌رساند.

قرآن كه دربردارنده‌ى تمام مايه‌هاى سعادت دنيا و آخرت است، و جامع همه علوم كتاب‌هاى آسمانى، و معجزه جاويد نبوت آخرين سفير، و از نظر ظاهر داراى ابتدا و از نظر باطن و مفهوم بى‌انتهاست، جلوه‌ى ربوبيت حضرت حق است‌ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ.

اضافه رب به ضميرى كه در آيه‌ى به‌ الرَّسُولُ‌ باز مى‌گردد اضافه‌ى تشريفيه است كه اين اضافه نشان دهنده جايگاه رفيع و مقام عالى و عظمت و شخصيت بى‌نظير پيامبر بزرگوار اسلام است.

پروردگار مهربان رب العالمين است، ولى در آيه شريفه به طور ويژه به يك فرد اضافه شده: من ربه تا عقول جهانيان را به بزرگى و شرافت و كرامت پيامبر اسلام توجه دهد.

پيامبر بزرگ اسلام از نظر ظرفيت عقلى و گنجايش روحى و سعه‌ى صدر نمونه و مانند ندارد به همين خاطر به او عقل كل و روح هستى، و عرش معنوى الهى لقب داده شده است.

مظروف اين ظرف و معدن با عظمت علمى سرشار و فراگير، و ايمان و عشق به خداست، ايمانى كه هم چون آن گوهرى در درياى وجود يافت نمى‌شود، و عشقى كه همانند كيفيتش در قلبى وجود ندارد.

او با چشم دل خدا را آن گونه كه هست مى‌ديد، و با اين كه در دنيا بود در قيامت زندگى مى‌كرد، و فرشتگان براى تبرك جستن به او بر او نازل مى‌شدند، و جبرئيل وحى دريافت شده از حق را به او هديه مى‌كرد، و آسمان و زمين كه سقفى بر سرش و فرشى زير پايش بودند بر او مباهات و افتخار مى‌نمودند.

معرفت و آگاهى‌اش به خدا و صفات و اسماء او كامل بود، و در اين زمينه بر همه اهل معرفت از فرشتگان و جن و انس برترى داشت و ايمانش به حق و دلبستگى‌اش به محبوب محصول اين معرفت و آگاهى بود.

وقتى نتوانستيم يك نعمت بهشت كه يك نعمت ابدى است مانند يك درخت، يك چشمه، يك مسكن طيب را از نظر قيمت ارزيابى كنيم كجا مى‌توانيم هشت بهشت را قيمت‌گذارى كنيم و چون نتوانيم رضوان الله را كه اكبر از جنات است قيمت‌گذارى كنيم كجا قدرت داريم مايه ايمان و علم و معرفت پيامبر و عبادتش را كه همه و همه ريشه جنات و سبب رضوان الهى است از نظر ارزش قيمت‌گذارى نمائيم، قيمت ايمان و بينش و بصيرت و عبادت او بى‌نهايت است و به تناسب اين مظروف‌ها ظرف هم داراى قيمت بى‌نهايت است، او والاترين و بهترين و برترين مخلوق آفريده شده حق است، در همه جهان هستى مخلوقى نه اين كه هم وزن او نيست، بلكه نمى‌توان احدى را با او نسبت‌گيرى كرد، از اميرمؤمنان كه خود گل سرسبد انسانيت و عين كمالات و محض حقايق است و جز خدا و پيامبر كسى او را نشناخت و پس از پيامبر احدى به وزن معنوى او نمى‌رسد روايت شده كه مى‌فرمود:

«انا عبد من عبيد محمد صلى الله عليه و آله»

وجود مقدسش با فرهنگ رسالت، و معرفت و آگاهى و عقلش معما رسانده بهشت براى همه جهانيان، و ارزش‌ها و كمالاتش زمينه‌ساز جذب رضوان الله اكبر براى همه انسان‌هاست، مگر نه اين است كه رب و مدبر و مربى‌اش پروردگار مهربان در رابطه با سرمايه عظيم وجودى‌اش در قرآن مجيد فرموده:

وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ: «1»

و ما تو را جز مهر و رحمت براى همه جهانيان نفرستاديم آرى وجودش رحمت خدا بر همه جهانيان از ابتدا تا انتهاست، اگر همه بدون استثناء از قرآن او و فرهنگ او و نبوت او و سنت و كه جز رحمت براى همگان نيست در جهت رشد عقل و روح و بيدارى قلب و بكار گرفتن اعضا و جوارح در مسير امور مثبت بهره‌مند شوند، به بهشت عنبر سرشت در آيند و لقمه‌اى براى معده دوزخ باقى نخواهد ماند.

گستردگى و حجم ظرفيت قلب مبارك او را با شناخت قرآن مجيد بشناسيد.

قرآن كتابى است كه بنا به نقل شيعه و سنى از قول پيامبر:

«لا تحصى عجائبه و لا تبلى غرائبه:» «2»

شگفتى‌هايش شمرده نشود، و به عدد در نيايد، ارزش‌هايش كهنه نگردد.

كتابى است كه پس از قرن‌ها از نزولش هنوز بر آن تفسير جديد مى‌نويسند، و مطالب نو و تازه از آن كشف مى‌كنند، در حالى كه پيشرفت علوم در همه رشته‌ها نتوانسته بر آن نقص و عيب بگيرد و آينده هم نخواهد توانست به آن كم‌ترين اشكال و ايرادى وارد كند، و چنانچه دانش بشر هزاران برابر امروز پيشرفت كند ذره‌اى از حقايق او را نمى‌تواند از ميدان بيرون نمايد. اين قرآن كه از افق علم حضرت طلوع كرده، و جلوه ربوبيت و حكمت و دانش و عدالت خداست و براى مفاهيم و معانى بلندش هرگز نمى‌توان نهايتى تصور كرد با بدرقه فرشته اعظم ملك مقرب جبرئيل امين با همه هويتش بر قلب مبارك محمد نازل شد وه چه قلبى و چه ظرفى با چه وسعت و گستردگى كه توانسته مفاهيم بى‌نهايت را در خود جاى دهد.

وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعالَمِينَ، نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ، عَلى‌ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ: «3»

و بدون ترديد اين كتاب نازل شده پروردگار جهانيان است، كه روح الامين آن را از صقع علم ربوبى بر قلب تو نازل نموده است، تا از بيم دهندگان باشى.

از رسول اسلام روايت شده است:

«ان هذه القلوب اوعية فخيرها اوعاها:» «4»

قطعاً اين دل‌ها مانند ظروفند، پس بهتر از همه دلى است كه گنجايش بيشتر است.

و دلى مانند دل او در همه آفرينش از نظر گنجايش و وسعت معنوى بالاتر و بهتر نبود، دلى كه ظرف قرآن مجيد شد و خورشيد وحى از افقش طلوع بى‌غروب كرد.

شرح صدر يا به عبارت ديگر حوصله، آن چنان در باطن حضرت و سينه مباركش شدت داشت كه گوئى آن سينه پاك فضاى هستى را در خود جاى داده و مواقع نجوم بود، با همان شرح صدر سيزده سال در مكه و حدود ده سال در مدينه در برابر آن همه آزار و اذيت، تهمت و افترا، ظلم و ستم، جنايت و خيانت مشركان و منافقان در راه هدفش كه هدايت مردم و اعلاى كلمه توحيد بود با كمال بزرگوارى و كرامت دوام آورد و لحظه‌اى از اداى تكليف و اجراى مسئوليت باز نايستاد.

مقامات روحى و معنوى‌اش، كمالات باطنى و فضائلش در افقى است كه هيچ ملك مقرب و نبى مرسلى به آن نمى‌رسد، و جايگاه شخصيتش جايگاهى است كه پرواز عقول به آنجا امرى غير ممكن و محال است.

اين همه عظمت و جلالت، و شخصيت و كرامت كه به راستى از دسترس افهام خارج است محصول ايمان آن حضرت به حقايقى بود كه به عنوان قرآن به او وحى شده بود.

قلب مقدس و عرشى‌اش همه حقايق ما أُنْزِلَ إِلَيْهِ‌ را باور قطعى داشت و در فضاى آن حقايق زندگى مى‌كرد و بر اساس آن باور انجام تكليف مى‌نمود.

از شهر علم اليقين و عين اليقين عبور كرده و براى ابد ساكن سرزمين حق اليقين شد، و پس از آن به كوى من الخلق الى الحق و من الحق فى الحق وارد گشته و من الحق به سوى خلق به اذن حق آمد تا افتادگان در دوزخ ضلالت و گمراهى را خارج ساخته و پس از رشد عقلشان و تزكيه نفوسشان با تلاوت آيات و تعليم حكمت به سعادت دنيا و به بهشت آخرت و جنت خاص رضوان الله برساند.

با اين كه در آيه‌ى شريفه‌ آمَنَ الرَّسُولُ‌ راه باز بود كه ايمان او يك جا در فراز و المؤمنون كل بيان شود ولى سخن از ايمان آن حضرت به طور جداگانه و خاص به ميان آمد تا نشان دهد كه ايمان او برترين ايمان و بالاترين و والاترين ايمان است.

اميرمؤمنان (ع) در رابطه‌ى با شخصيت معنوى و عظمت روحى پيامبر اسلام مى‌فرمايد:

«حَتَّى اءَفْضَتْ كَرَامَةُ اللَّهِ سُبْحَانَهُ إ لى مُحَمَّدٍ ص، فَاءَخْرَجَهُ مِنْ اءَفْضَلِ الْمَعَادِنِ مَنْبِتا، وَ اءَعَزِّ الْاءَرُوماتِ مَغْرِسا، مِنَ الشَّجَرَةِ الَّتِى صَدَعَ مِنْها اءَنْبِيَاءَهُ، وَ انْتَجَبَ مِنْهَا اءُمَنَاءَهُ، عِتْرَتُهُ خَيْرُ الْعِتَرِ، وَ اءُسْرَتُهُ خَيْرُ الْاءُسَرِ، وَ شَجَرَتُهُ خَيْرُ الشَّجَرِ، نَبَتَتْ فِى حَرَمٍ، وَ بَسَقَتْ فِى كَرَمٍ، لَها فُرُوعٌ طِوالٌ، وَ ثَمَرَهٌ لاتُنالُ، فَهُوَ إ مامُ مَنِ اتَّقى، وَ بَصِيرَةُ مَنِ اهْتَدى، سِرَاجٌ لَمَعَ ضَوْءُهُ، وَ شِهابٌ سَطَعَ نُورُهُ، وَ زَنْدٌ بَرَقَ لَمْعُهُ، سِيرَتُهُ الْقَصْدُ، وَ سُنَّتُهُ الرُّشْدُ، وَ كَلَامُهُ الْفَصْلُ، وَ حُكْمُهُ الْعَدْلُ:» «5»

تا آن كه كرامت خداوند سبحان منتهى به محمد (عليهما السلام) شد، او را از برترين معادن رويانيد، و در عزيزترين سرزمين‌ها كاشت، از همان درختى كه پيامبرانش را از آن آشكار ساخت، و امناى خود را از آن انتخاب نمود عترتش بهترين عترت‌ها، و دودمانش برترين دودمان‌ها و شجره‌اش بهترين شجره‌ها است، شجره‌اى كه در حرم روئيد، و در عرصه كرامت و مجد به رشد رسيد، شجره‌اى كه شاخه‌هاى بلند دارد، و ميوه‌هائى كه دور از دسترس است، به اين جهت امام تقواپيشگان و وسيله بصيرت هدايت يافتگان است. چراغى است درخشان، ستاره‌اى فروزان، و آتش‌گيره‌اى با شعله‌هاى زبانه‌دار، روشش حد وسط و معتدل، طريقه‌اش رشد، كلامش جدا كننده حق از باطل و حكمش عدل محض است.

حقايقى كه امام مؤمنان و محبوب عارفان، حضرت على (ع) در اين فرازها بيان كرده، همه و همه از آثار ايمان پيامبر بزرگ اسلام بما انزل اليه من ربه است، قلمم ياراى نوشتن عظمتش را ندارد، فكرم در برابر بيان شخصيت او از حركت‌ بازمانده، خود را چون ذره‌اى معلق در هوا در برابر جوّ بى‌انتهاى كرامتش مى‌بينم، تنها نظرى كه درباره‌ى او مى‌توانم داشته باشم يك جمله است كه مى‌تواند عمق آن همه هويت الهى او را نشان دهد و آن اين جمله است: آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- انبياء 107.

(2)- كافى ج 2 باب فضل قرآن ص و كنزالعمال ج ص‌

(3)- شعراء 194- 192.

(4)- الجامع الصغير ج 1 ص 386.

(5)- نهج‌البلاغه خطبه 93.

 

مطالب فوق برگرفته شده از:

کتاب   : تفسير حكيم جلد هفتم

نوشته  : استاد انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
  • پیامبراسلام
  • پیامبران الهی
  • پيامبر
  • حضرت محمد صلی الله علیه واله وسلم
  • پیامبرصلی الله‌علیه وآله
  • ايمان
  • ايمان حقيقى‏
  • ايمان پيامبر
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    شفا از جناب حرّبن یزید ریاحي
    استاد محمد حصان
    تخریب كعبه و پیدایش مار
    آمدن ملائكه و اجنه به كمك سيدالشهداء
    كاسته شدن از گناهان در ماه رمضان‏
     ارزش و جايگاه مساجد از دیدگاه استاد انصاریان
    روز شهادت حضرت مسلم و هانی بن عروه
    عمران كلبى
    خاك كربلا هديه حضرت امام رضا ( عليه السلام )
    مقام منیع سیّدالشهدا(ع)

    بیشترین بازدید این مجموعه

    حسرت و افسوس از نگاه قرآن
    هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
    صفات حق‏
    آثار ایمان به خدا در زندگی
    نیاز به دین (2)
    گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
    نخستین کسی که وارد بهشت می شود
    سوره ای از قران جهت عشق و محبت
    کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
    طلب امداد از خداوند در کنترل نفس

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^