فارسی
سه شنبه 25 ارديبهشت 1403 - الثلاثاء 5 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

احسان حضرت هادى به تهيدست‏

در كتاب باارزش كشف الغمه روايت شده: روزى حضرت هادى (ع) براى انجام كارى از سامراء بيرون شدند، عربى در جستجوى حضرت بود، او را به محل كار حضرت در خارج از شهر راهنمائى كردند، پس از شرفياب شدن به محضر امام عرضه داشت از اعراب كوفه و از دوستداران و ارادتمندان شما اهل‌ بيت پيامبر هستم، قرضى سنگين بر عهده دارم و كسى جز شما را نميشناسم كه بتواند قرض مرا ادا كند مرا از اين بار سنگين نجات دهد، حضرت فرمودند اندوهگين مباش و به او فرمان دادند بنشيند، سپس فرمودند: من تو را به مطلبى راهنمائى ميكنم اما مواظب باش با مطلب من مخالفت نكنى، من به خط خودم مينويسم و اقرار ميكنم كه تو مبلغى از من طلبكارى، چون به شهر آمديم به منزل من بيا و اداى آن مبلغ را درخواست كن، هرچه از تو مهلت خواستم تو گوش نده و به درشتى و غلظت پول خود را از من بخواه و در آنچه گفتم كوتاهى مكن.
چون حضرت به شهر بازگشت مرد عرب وارد بر حضرت شد و در برابر عدهاى كه در محضر حضرت بودند و در ميانشان بعضى از اطرافيان حاكم عباسى قرار داشتند طلب خود را به صورتى جدّى درخواست كرد، حضرت از او تقاضاى صبر و تمديد مدت و دادن مهلت نمودند ولى عرب راضى نشد و با غلظت و درشتى طلب خود را درخواست ميكرد، حضرت در نهايت از پرداخت فورى پوزش خواستند ولى او نپذيرفت، اطرافيان حاكم عباسى جريان را به حاكم منتقل كردند و مضيقه مالى حضرت و تنگدستى آن جناب حاكم را به فكر فرو برد و در نتيجه سى هزار درهم براى حضرت فرستاد، آن جناب عرب را احضار نموده و همه سى هزار درهم را در اختيار او گذاشتند و فرمودند قرضت را ادا كن و اين بار سنگين را از دوشت بردار و مازاد آن را هزينه خانواده ات كن، عرب گفت پسرپيامبر يك سوم اين مبلغ مشكل مرا حال ميكرد و مرا از فشار روحى نجات ميداد، براستى چنين است كه خدا درباره شما فرموده:
اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ: 
خدا داناتر است كه رسالتش را كجا قرار دهد.


منبع : پایگاه عرفان
  • احسان
  • احسان حضرت هادى به تهيدست‏
  • حضرت امام هادى علیه السلام
  • تهيدست‏
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    پرخورى‏
    داستان عجيب سليمان اعمش‏
    صداى قلب مادر
    موى خود را در راه جهاد انفاق كرد
    رفتار امام حسين (ع) با معلم فرزندش‏
    گر رضاى خويش مى‏جويى خطاست
    احسان حضرت زهرا به مستمند
    ديدار خوبان در عالم رؤيا
    عاقلى در لباس ديوانگان‏
    حكايتى از یک صاحب دل

    بیشترین بازدید این مجموعه

    پند و عبرت در غزل سعد کافى
    احسان حضرت زهرا به مستمند
    رفیق صمیمی امام حسین (ع)
    حکایت چگونه بخوابم؟
    حکایت توبه «وحشى»
    حکایت آسيه و معبود واقعى‏
    ديدار خوبان در عالم رؤيا
    چه شرايط سنگينى است‏
    موى خود را در راه جهاد انفاق كرد
    عاقلى در لباس ديوانگان‏

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^