ملّا آقاى دربندى واعظ متبحر و مشهوری بود كه به خاطر علاقه و عشق وافر به حضرت سيّدالشهدا(ع) زبانزد خاصّ و عام بود. او آنقدر شیفتة عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بود که در خواندن مصائب كربلا يا شنيدن آن از كثرت گريه و ناله، به حالت غش و بى هوشى مى افتاد.
در حالات ایشان نوشتهاند که در اقامه مصیبت حضرت سید الشهدا(ع) اهتمام فراوانی داشت و بر آن مواظبت مىنمود. در این امر به گونهاى بود که در بالاى منبر از شدّت گریه غش مىکرد؛ در روز عاشورا لباسهاى خود را از بدن در مىآورد و پارچهاى به خود مىبست و خاک را به سر مىریخت و گِل به بدن مىمالید و با همان شکل و صورت بر منبر مىرفت و روضهخوانى مىکرد.[1]
وی شش ماه در سال را در ايران و شش ماه دیگر را در شهر کربلا بهسر میبرد. در مدّتى كه در كربلا مى زيست، هر روز و شب به حرم مطهر سالار شهيدان(ع) مشرف مى شد و با گريه و ناله، از حضرت امام حسين(ع) مى خواست كه مبادا در قيامت از گناه شمر بگذرد و او را مورد عفو و بخشش قرار دهد؛ زيرا عقيده داشت حضرت امام حسين(ع) از چنان محبّتى نسبت به ديگران برخوردار است كه امكان دارد در قيامت، از قاتل خود در كمال بزرگوارى و كرامت گذشت كند[2]!!
--------------------------------------------------------
[1] . قصص العلما: 109.
[2] . در مورد شفاعت شمر و یزید لازم به یادآوری است که ریشة قرآنی-روایی برای نقل ملاعلی دربندی یافت نشد و علیالظاهر نخستین بار یکی از علمای اهل تسنّن برای تطهیر یزید و قاتلان سیدالشهدا7 که مرتکب گناه فجیعی شدند این سخن را بیان کردهاند. امام محمد غزالی(505 م) در کتاب احیاءعلومالدین یزید را تطهیر کرده و میگوید قتل مسلمانان باعث کفر نیست و ممکن است قاتل فرضاً یزید باشد ولی بعدها توبه کرده باشد و امّا یزید از کجا معلوم است که دور از رحمت الهی باشد و اینکه بگوییم یزید از رحمت خدا دور است، ترخص به غیب است و ترحم به یزید جایز است و یزید مؤمن بوده است. احیاءعلومالدین: 33/106.
و در منابع شیعی هیچ استناد روایی مؤید این سخن وجود ندارد هر چند ممکن است عدهای بگویند که روایت ابراز پشیمانی یزید و در خواست توبه یزید و دستورالعمل نماز غفیله از حضرت سجاد(ع) شاید مؤید شفاعت و رحمت خدا و سیدالشهدا(ع) در مورد یزید باشد که در مورد سلسله سند و منبع روایی حدیث دستور نماز غفیله توسط امام سجاد(ع) به یزید نیز خدشه وارد شده و در کتب معتبر ردّپایی از این سند یافت نشد، علاوه بر آنکه توجه به نکات ذیل نیز ضروری است:
یک) اگر کسی تصور کند که رحمت الهی و شفاعت اهلبیت: سبب ورود همگان به بهشت خواهد شد نه تنها خلاف نص و ظواهر قرآن سخن گفته بلکه تمامی وعده و وعیدها و مراحل قیامت (سؤال و جواب و نفخ صور و پل صراط و بهشت و جهنم و ثواب و عقاب) را منتفی اعلام کرده است. زیرا اگر قرار است همگان به بهشت بروند، تمامی مراحل قیامت و آیات دال بر وقوع و تحقق قیامت بیفایده خواهد بود.
دوم) در آیات فراوانی این نکته تأکید شده است که میان موحد و کافر و ظالم و مظلوم و عادل و ظالم تفاوت وجود دارد و مرتبه و فرجام این دو گروه مساوی نیست. (لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ)مائده(5): 100 و (مَا يَسْتَوِي الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِيرُ)غافر(40): 58 .
سوم) به تصریح آیات قرآن پس از برپایی حساب و کتاب و میزان در صحنة محشر کفار و ظالمین حتماً به جهنم میروند و در آن خلود خواهند داشت. حشر(59): 16 و 17 .
چهارم) شفاعت موهبتی است که بر پایة میزان عمل صالح افراد انجام میشود و بیحساب و کتاب و از روی مصالح و مفاسد انجام میشود و در روایات آمده است که کاهل به نماز به شفاعت نایل نمیشود چه برسد به ظالم قاتل و مشرک.
پنجم) شفاعت قلمرو خاص دارد و هیچگاه با شفاعت، حقالناس مورد بخشش قرار نمیگیرد.
ششم) درست است که مقام والای اهلبیت: و کرامت و عفو آنها در رأس و قلة مقامات انسانی است، اما این هرگز به این معنا نیست که ائمه:خلاف حکمت الهی (که عقل و نقل مؤید آن هستند) اقدامی انجام دهند و مسئلة قتل انبیا(ع)و ائمه: و سیدالشهدا(ع) حق الله و مسئلة شخصی نیست بلکه، حقالناس ساری و جاری در تاریخ است.
هفتم) مرحوم امام خمینی; در تقریرات درس اسفار خود با بحث مبسوط در مورد شفاعت، میفرمایند: «شفاعت و هدایت دو روی یک سکه هستند». با این استناد و رویکرد به شفاعت چون شمر و یزید مانع هدایت انسانها شدند؛ بسیار بعید است که قاتلان اولیاء و ائمه(ع) به آسانی سکرات مرگ و حساب و پل صراط را بگذرانند و وارد بهشت شوند. (عدل الهی از منظر امام خمینی، دفتر هفدهم تبیان: 16 و معاد از دیدگاه امام خمینی: 76 موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی;)
وبه قول محتشم کاشانی:
ترسم جزاي قاتل او چون رقم زنند
يک باره بر جريده رحمت قلم زنند
ترسم کزين گناه شفيعان روز حشر
دارند شرم کز گنه خلق دم زنند
دست عتاب حق به در آيد ز آستين
چون اهل بيت دست در اهل ستم زنند
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان