فارسی
دوشنبه 10 مهر 1402 - الاثنين 17 ربيع الاول 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

سيماى عارفان‏

يكى از تربيت‌شدگان اين مكتب مى‌گويد:
در بعضى از سفرها به بزرگى برخوردم كه سيمايش به سيماى عارفان مى‌ماند. با او همراه شده در عرض طريق بدو گفتم: «كَيْفَ الطّريقُ إِلى اللّه»؟ راه به سوى خدا چگونه است؟
گفت: «لَوْ عَرَفْتَ اللّهَ لَعَرَفْتَ الطَّريقَ». اگر او را يافته بودى راه به سوى او را نيز آگاه مى‌شدى.
پس گفت: اى مرد سالك! بگذار و دور كن از خود خلاف و اختلاف را.
گفتم: علما را چگونه خلاف و اختلافى خواهد بود؟ چه آن‌ها مؤيّد از جانب حقّند.
گفت: چنين است كه مى‌گويى الّا فى التجريد التوحيد.
بدو گفتم: معناى اين جمله چيست؟
گفت: «فِقْدانُ رُؤْيَةِ ما سواهُ لِوِجْدانه». با بودن او غير را نديدن.
كه منظور از اين جمله نفى هر معبود باطل و مقيّد بودن به طاعت و عبادت حق است.
بدو گفتم: «هَلْ يَكُونُ الْعارِفُ مَسْروراً»؟ آيا عارف را خوشحالى هست؟
جواب داد: عارف را با اتّصال به خدا اندوه هست؟
گفتم: «أَلَيْسَ مَنْ عَرَفَ اللّهَ طالَ هَمُّهُ»؟ نه اين است كه هركس او را شناخت دچار اندوه هميشگى مى‌گردد؟
گفت: «مَنْ عَرَفَ زالَ هَمُّهُ». هركس او را شناخت اندوهش براى هميشه برطرف مى‌شود كه اهل معرفت را [فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌]*.
گفتم: «هَلْ تُغَيِّرُ الدُّنْيا قُلُوبَ الْعارِفينَ»؟ آيا دنيا دل‌هاى عارفان را تغيير و تحوّل مى‌دهد؟
گفت: «هَلْ تُغَيِّرُ العُقْبى‌ قُلُوبَ الْعارِفينَ حَتّى تُغَيِّرَها الدُّنْيا»؟ آيا آخرت دل آنان را حالى به حالى مى‌كند تا چه رسد به دنيا؟!
گفتم: «أَلَيْسَ مَنْ عَرَفَ اللّهَ صارَ مُسْتَوْحِشاً»؟ كسى كه خدا را شناخت آيا دچار وحشت نمى‌گردد؟
گفت: «مَعاذَ اللّه أَنْ يَكُونَ الْعارِفُ مُسْتَوْحِشاً». محال است عارف با شناختن معبود حقيقى دچار وحشت و ترس شود. «وَلكِنْ يَكُونُ مُهاجِراً مُتَجَرّداً». اما عارف در عين تنهايى مسافر به سوى دوست است.
گفتم: «هَلْ يَتَأَسَّفُ الْعارِفُ عَلى شَىْ‌ءٍ غَيْرَ اللّه»؟ آيا عارف به چيزى غير خدا تأسّف مى‌خورد؟
جواب داد: «هَلْ يَعْرِفُ العارِفُ غَيْرَ اللّهِ فَيَتَأَسَّفُ عَلَيْهِ»؟ آيا عارف غير خدا چيزى مى‌شناسد تا بر او غصّه بخورد؟
گفتم: «هَلْ يَشْتاقُ الْعارِفُ إِلى رَبِّهِ»؟ آيا عارف مشتاق به حضرت ربّ است؟
گفت: «هَلْ يَكُونُ الْعارِفُ غائِباً طَرْفَةً حَتّى يَشْتاقَ إِلَيْهِ»؟ آيا عارف يك چشم به هم زدن از او غائب است تا مشتاق او باشد؟!
گفتم: «مَا اسْمُ اللّهِ الأَعْظَمُ»؟ اسم اعظم خدا چيست؟
گفت: «أَنْ تَقُولَ اللّهَ وَأَنْتَ تَهابَهُ». آن است كه بگويى اللّه و از او در دلت داراى مهابت شوى.
گفتم: «كَثيراً ما أَقُولُ وَلا تُداخِلُنى الْهِيْبَةَ». زياد خدا مى‌گويم ولى در دلم مهابت پيدا نمى‌شود.
گفت: «لِأَنَّكَ تَقُولُ مِنْ حَيْثُ أَنْتَ لا مِنْ حَيْثُ هُوَ». براى آن كه نامش را آن چنان كه هستى مى‌گويى نه آن چنان كه هست.
گفتم: اى بزرگ! ديگر بار مرا موعظتى فرماى، از گفته‌هاى تو پند بليغ بگيرم.
گفت: كفايت است از براى موعظت و نصيحت تغييراتى كه در روزگار مى‌بينى، نيك‌ بنگر و آن را به جهت خود پندى بزرگ دان .


منبع : پایگاه عرفان
  • عارفان
  • جمال دل‏
  • سيماى عارفان‏
  • سيماى
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    آشپزخانۀ عمرولیث صفار بر گردن سگ
    بهترین برنامه اسلام
    باران رحمت
    تواضع حضرت سلیمان
    عزّت نفس زنى تهيدست
    دنیای بی ارزش
    عيسى و گناهكار
    سبك شمردن نماز
    داستانى بسيار عجيب از نافع بن هلال
    با حسودان چگونه باید رفتار کنیم؟

    بیشترین بازدید این مجموعه

    از همه نیکو تر
    دامادی که شب عروسی غذایش را بخشید!
    توبه شقیق بلخی
    حکایتى عجیب
    داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
    داستانى درباره گرگ گرسنه
    داستان مؤمن آل فرعون و تفويض امورش به حق‏
    ملاقات امام رضا(ع) با عالم ربانى‏
    رعايت حلال و حرام‏
    دنيا تكيه‏گاهى پوشالى‏

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^