لطفا منتظر باشید

 دورى و نزديكى عارفان‏

  • تاریخ انتشار:   14 ارديبهشت 1396
  • تعداد بازدید:   215

عارفى وارسته گفت:
جوان عربى را در طواف كعبه با تنى نزار و زرد و ضعيف ديدم كه گويى استخوان‏هايش را گداخته بود. نزديك رفتم و به او گفتم: گمانم اين است كه تو محبّى و از محبّت بدين‏سان سوخته‏اى. گفت: آرى. گفتم: محبوب به تو نزديك است يا دور؟ گفت: نزديك، گفتم:
مخالف است يا موافق؟ گفت: موافق و مهربان. گفتم: «سبحان اللّه!» محبوب به تو نزديك و موافق و مهربان و تو بدين‏سان زار و نحيف؟ گفت:
اى بطّال! مگر تو ندانسته‏اى كه آتش قربت و موافقت بسى سوزنده‏تر از آتش دورى و مخالفت است؟ چه، در قرب او بيم فراق است و زوال و در بُعد او اميد وصال. مرا از گفته وى تغيير حالت پديد گشت.
اين حكايت مى‏خواهد بگويد: انسان ممكن است بعد از رسيدن به مقامات الهيّه، خداى ناخواسته دچار غرور و عجب شود و به سراشيبى سقوط افتد و آنچه را به دست آورده از دست بدهد !!

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه