ادامه از مقاله قبل
- اقرار علماي اهل سنت به باطل يا جعلي بودن عبارت «اسم ابيه كاسم ابي».
همانطور كه در گفته شد، رواياتي كه داراي زياده «اسم ابيه كاسم ابي» هستند، هيچ كدام از جهت سندي معتبر نيستند؛ اما آيا كسي از علماي اهل سنت، تصريح به بطلان يا حعلي بودن اين زياده كرده است ؟ پاسخ اين مطلب در كتاب سه تن از علماي اهل سنت آمده است:
- علامه كنجي شافعي:
علامه كنجي شافعي در كتاب «البيان في أخبار صاحب الزمان» مي گويد:
وجمع الحافظ أبو نعيم طرق هذا الحديث عن الجم الغفير في (مناقب المهدي) كلهم عن عاصم بن أبي النجود عن زر عن عبد الله عن النبي صلي الله عليه وآله.
حافظ ابو نعيم، اسناد اين روايت را از گروهي بسيار در كتاب مناقب مهدي آورده است كه همگي از عاصم از زر از عبد الله (يا زياده و يا بدون آن) اين روايت را نقل كرده اند.
بعد از اين كه 31 طريق براي اين روايت مي آورد، مي گويد:
ورواه غير عاصم عن زر وهو عمرو بن مرة عن زر، كل هؤلاء رووا (اسمه اسمي) إلا ما كان من عبيد الله بن موسي عن زائدة عن عاصم فإنه قال فيه (واسم أبيه اسم أبي). ولا يرتاب اللبيب أن هذه الزيادة لا اعتبار بها مع اجتماع هؤلاء الأئمة علي خلافها، والله أعلم.(1)
... اين روايت را غير عاصم از طريق زر بن حبيش، عمرو بن مره از زر روايت كرده است. تمام اين راويان، روايت را با جمله «اسمه اسمي» نقل كرده اند؛ مگر عبيد الله بن موسي از طريق زائده از عاصم كه در روايت او جمله «واسم ابيه اسم ابي» آمده است. هيچ عاقلي شك ندارد كه اين جمله اضافه است و با توجه به اجتماع اين راويان بر خلاف آن، روايت او مورد اعتبار نيست.
- ربيع بن محمد السعودي
او كه از مولفين وهابي است، در كتاب «الشيعة الامامية الاثني عشرية في ميزان الاسلام» روايت ««لو لم يبق من الدنيا الاّ يوم واحد لطول اللّه ذلك اليوم حتي يبعث اللّه فيه رجلاً من اهل بيتي يواطئ اسمه اسمي واسم أبيه اسم ابي» را نقل كرده و مي گويد:
ولا ريب انّ هذا قد وضعه اصحاب محمد بن عبد اللّه النفس الزكية، فانّه كان معروفا بكونه المهدي.(2)
بدون شك اين روايت را طرفداران محمد بن عبد الله نفس زكيه جعل كرده است؛ زيرا او مشهور شده بود كه مهدي موعود است.
- استاد سعد محمد حسن از اساتيد الازهر:
استاد سعد محمد حسن ازهري در كتاب «المهدية في الإسلام»، ص69، تصريح مي كند كه اين رواياتي كه جمله «اسم ابيه اسم ابي» را دارند، ساختگي است:
أحاديث (اسم أبيه اسم أبي) أحاديث موضوعة، ولكن الطريف في تصريحه أنه نسب الوضع إلي الشيعة الإمامية لتؤيد بها وجهة نظرها علي حد تعبيره.(3)
روايات «اسم ابيه اسم ابي»، روايات ساختگي است ولي جالب اينجاست كه (ابن تيميه) به صراحت مي گويد شيعيان روايات بدون زياده را جعل كرده اند تا بتوانند نظر خود را توجيه كنند !
هدف از جعل اين زياده چيست ؟
يكي از مطالبي كه در كتب شيعه و سني به آن اشاره شده است، اين است كه جمله «اسم ابيه اسم ابي»، از جانب مدعيان مهدويت جعل شده است. طبق گزارش منابع روايي و تاريخي، در مورد افراد زيادي ادعاي مهدويت شده است، كه بعضي از آنها خود چنين كردند و بعضي ديگر در بين مردم به اين لقب مشهور شدند؛ از جمله آنها «محمد بن عبد الله بن الحسن»، معروف به حسن مثني، و«محمد بن عبد الله بن المنصور» از خلفاي عباسي هستند كه اسم هردوي آنان، محمد بن عبد الله است. و علماء و بزرگان شيعه سني گفته اند كه اين جمله را براي تبليغ آنها، جعل كرده اند:
- محمد عبد الله بن حسن:
منابع تاريخي آورده اند كه عبد الله بن حسن براي فرزندش محمد، ادعاي مهدويت كرد:
همانطور كه گذشت، عالم وهابي ربيع بن محمد سعودي در اين رابطه مي گويد:
ولا ريب انّ هذا قد وضعه اصحاب محمد بن عبد اللّه النفس الزكية، فانّه كان معروفا بكونه المهدي.(4)
بدون شك اين روايت را طرفداران محمد بن عبد الله نفس زكيه جعل كرده است؛ زيرا او مشهور شده بود كه مهدي موعود است.
همچنين محمد بن علي بن طباطبا معروف به ابن طقطقي از علماي علم انساب مي گويد:
كان النفس الزكية من سادات بني هاشم ورجالهم فضلاً وشرفاً وديناً وعلماً وشجاعة وفصاحة ورياسة وكرامة ونبلاً. وكان في ابتداء الأمر قد شيع بين الناس أنه المهدي الذي بشر به، وأثبت أبوه هذا في نفوس طوائف من الناس. وكان يروي أن الرسول، صلوات الله عليه وسلامه، قال: لو بقي من الدنيا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يبعث فيه مهدينا أو قائمنا، اسمه كاسمي واسم أبيه كاسم أبي. فأما الإمامية فيروون هذا الحديث خالياً من: واسم أبيه كاسم أبي.
فكان عبد الله المحض يقول للناس عن ابنه محمد: هذا هو المهدي الذي بشر به، هذا محمد بن عبد الله....(5)
نفس الزكيه از سادات بني هاشم و از مردان بزرگ بني هاشم از حيث فضل و شرف و تدين و علم و شجاعت و فصاحت و رياست و كرامت بود. و در آغاز امر بين مردم شايع شده بود كه او همان مهدي موعود است و پدرش اين تفكر را در اذهان مردم تثبيت كرده بود و روايت مي كرد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله فرموده: اگر از عمر دنيا يك روزي باقي بماند، خداوند آن روز را طولاني كند تا اين كه مهدي و قائم ما را كه اسم او اسم من و اسم پدر او نام پدر من است بر انگيزاند؛ اما اماميه اين روايت را بدون جمله «اسم ابيه اسم ابي» روايت كرده اند.
عبد الله محض (پدر محمد نفس الزكيه) براي مردم مي گفت: اين پسرم همان مهدي است كه به آمدنش بشارت داده شده است اين همان محمد بن عبد الله است.
ابو الفرج اصفهاني نيز گزارش كرده است كه گروهي از بني هاشم جمع شدند و عبد الله بن الحسن پسرش محمد را به عنوان مهدي موعود معرفي كرد:
أَنَّ جَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ اجْتَمَعُوا بِالْأَبْوَاءِ وَفِيهِمْ إِبْرَاهِيمُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ وَأَبُو جَعْفَرٍ الْمَنْصُورُ وَصَالِحُ بْنُ عَلِيٍّ وَعَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَابْنَاهُ مُحَمَّدٌ وَإِبْرَاهِيمُ وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ فَقَالَ صَالِحُ بْنُ عَلِيٍّ...
فَحَمِدَ اللَّهَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحَسَنِ وَأَثْنَي عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ ابْنِي هَذَا هُوَ الْمَهْدِيُّ فَهَلُمَّ فَلْنُبَايِعْهُ. قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ لِأَيِّ شَيْ ءٍ تَخْدَعُونَ أَنْفُسَكُمْ وَاللَّهِ لَقَدْ عَلِمْتُمْ مَا النَّاسُ إِلَي أَحَدٍ أَصْوَرَ أَعْنَاقاً وَلَا أَسْرَعَ إِجَابَةً مِنْهُمْ إِلَي هَذَا الْفَتَي يُرِيدُ بِهِ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ. قَالُوا قَدْ وَاللَّهِ صَدَقْتَ أَنَّ هَذَا الَّذِي نَعْلَمُ. فَبَايَعُوا مُحَمَّداً جَمِيعاً وَمَسَحُوا عَلَي يَدِهِ..(6)
گروهي از بني هاشم در ابواء ( نام جايي است ميان مكه و مدينه) گرد آمدند، و در ميان ايشان ابراهيم بن محمد (اولين خليفه بني عباس كه بابراهيم امام معروف شد)، ابو جعفر منصور (معروف به منصور دوانيقي)، صالح بن علي (عموي منصور)، و عبد اللَّه بن حسن (كه پسر حسن مثني است) و دو فرزندش محمد و ابراهيم، و محمد بن عبد اللَّه پسر عمرو بن عثمان، بودند. پس صالح بن علي در آن انجمن گفت:... پس از او عبد اللَّه بن حسن آغاز سخن كرده و سپاس خداي را بجا آورد آنگاه گفت: شما به خوبي دانسته ايد كه اين فرزند من (يعني محمد) همان مهدي (معروف) است (كه رسول خدا صلي الله عليه وآله خبر داده) پس بشتابيد تا با او بيعت كنيم.
منصور (دوانيقي نيز در تائيد گفته او) گفت: براي چه بيهوده خود را گول ميزنيد، به خدا به خوبي دانسته ايد كه مردم در برابر فرمان هيچ كس مانند اين جوان يعني محمد بن عبد اللَّه گردن ننهند، و از احدي بمانند او فرمان پذير نشوند؟ همگي گفتند: آري به خدا راست گفتي، اين چيزي است كه به خوبي مي دانيم، پس (روي اين سخنان) همگي با محمد بيعت كرده و دست بدست او دادند...
نقد اين احتمال:
سيد بن طاووس در اقبال و علامه مجلسي در بحار گفته اند كه بني الحسن هرگز چنين اعتقادي نداشتند كه محمد بن عبد الله الحسن همان مهدي موعود باشد.
سيد بن طاووس مي نويسد:
ان بني الحسن عليه السلام ما كانوا يعتقدون فيمن خرج منهم انه المهدي صلوات الله عليه وآله وان تسموا بذلك ان أولهم خروجا وأولهم تسميا بالمهدي محمد بن عبد الله بن الحسن عليه السلام.(7)
فرزندان امام حسن عليه السلام اعتقاد نداشتند كسي كه از آنها قيام مي كند، مهدي موعود است گرچه اين نام را بر خود مي گذاشتند اولين كسي كه خروج كرد و اين نام را داشت محمّد بن عبد اللَّه بن حسن است.
ابن طاوس براي تأييد نظريه خود چند روايت مي آورد از جمله به اين روايت اشاره مي كند:
وروي في حديث قبله بكراريس من الأمالي عن أبي خالد الواسطي أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ قَالَ: يَا أَبَا خَالِدٍ إِنِّي خَارِجٌ وَأَنَا وَاللَّهِ مَقْتُولٌ ثُمَّ ذَكَرَ عُذْرَهُ فِي خُرُوجِهِ مَعَ عِلْمِهِ أَنَّهُ مَقْتُول . وكل ذلك يكشف عن تمسكهم بالله والرسول صلي الله عليه وآله.(8)
يحي بن الحسين حسني در امالي از ابو خالد واسطي نقل مي كند كه محمّد بن عبد اللَّه ابن حسن گفت: اي ابا خالد من قيام مي كنم به خدا قسم كشته خواهم شد بعد عذر خويش را با اين كه مي دانست كشته مي شود بيان نمود. ابن طاوس مي گويد: تمام اينها دليل است بر اين كه بني الحسن منحرف از جاده حقيقت نشده و متمسك به خدا و پيامبر بوده اند.
- محمد بن عبد الله ابي جعفر منصور:
طبق منابع تاريخي، دومين فردي كه ادعاي مهدويت كرد و اسم او محمد فرزند عبد الله بود، مهدي عباسي است.
طبق گزارش ابن تيميه و ابن كثير، مهدي عباسي به اين جهت به مهدي لقب گرفت تا اين روايت رسول خدا صلي الله عليه وآله در مورد او مصداق پيدا كند و او همان كسي باشد كه رسول خدا صلي الله عليه وآله بشارت آمدنش را داده است.
ابن تيميه حراني از پايه گزاران وهابيت در باره او مي نويسد:
ولهذا لما كان الحديث المعروف عند السلف والخلف أن النبي صلي الله عليه وسلم قال في المهدي يواطيء اسمه اسمي واسم أبيه اسم أبي، صار يطمع كثير من الناس في أن يكون هو المهدي حتي سمي المنصور ابنه محمد ولقبه بالمهدي مواطأة لاسمه باسمه واسم أبيه باسم أبيه ولكن لم يكن هو الموعود به.(9)
به اين جهت كه روايت (المهدي يواطيء اسمه اسمي واسم أبيه اسم) از رسول خدا صلي الله عليه وسلم در نزد قدما و متأخران معروف بود، بسياري از مردم طمع كردند در اين كه او مهدي باشد، تا آنجايي كه منصور، اسم پسرش را محمد گذاشت و او را به مهدي ملقب كرد، تا اسم او با اسم رسول خدا و اسم پدرش هم با اسم پدر رسول خدا مطابقت كند؛ ولي او مهدي موعود نبود.
ابن كثير در باره ملقب شدن او به «مهدي» مي نويسد: وإنما لقب بالمهدي رجاء أن يكون الموعود به في الاحاديث.(10)
او به مهدي لقب گرفت به اميد اين كه مهدي موعود روايات باشد.
با توجه به آنچه بيان شد روشن مي شود كه در طول تاريخ افرادي بوده اند كه ادعاي مهدويت كرده اند ولي در مورد اين دو نفر، احتمال جعل روايت به نفع خودشان بيشتر است؛ زيرا اسم خود و پدرانشان مطابق همان رواياتي است كه اين جمله را دارند. پس احتمال اينكه اين قسمت از روايت، افزوده طرفداران آنها باشد قوي به نظر مي رسد.
- علماي اهل سنت، مهدي(ع) را فرزند حسن عسكري (ع) مي دانند.
جواب ديگري از روايات دسته دوم اين است كه تعدادي از بزرگان علماي اهل سنت، تصريح مي كنند كه حضرت مهدي عليه السلام، فرزند امام حسن عسكري عليه السلام است؛ و اين نشان مي دهد كه رواياتي كه در آنها زياده آمده است، مورد تاييد اين گروه از علماي اهل سنت نيست، و آنها اين روايات را قبول ندارند (يا همانطور كه خواهد آمد تاويل مي كنند)
- فخر الدين الرازي:
فخر رازي، مفسر نامدار اهل سنت نيز مي گويد، حضرت صاحب الزمان فرزند امام حسن عسكري عليهما السلام است:
أما الحسن العسكري الإمام (ع) فله إبنان وبنتان، أما الإبنان فأحدهما صاحب الزمان عجل الله فرجه الشريف، والثاني موسي درج في حياة أبيه وأم البنتان ففاطمة درجت في حياة أبيها، وأم موسي درجت أيضاً.(11)
اما امام حسن عسكري عليه السلام، داراي دو پسر و دو دختر بود، اما پسران آن حضرت؛ پس يكي از آن ها صاحب الزمان عجل الله تعالي فرجه الشريف است و دومي موسي است كه در زمان زندگي امام عسكري از دنيا رفت. اما دختران ايشان و همچنين مادر موسي در زمان حيات امام عسكري از دنيا رفته اند.
- عاصمي مكي
عاصمي مكي از علماي شافعي مذهب است در باره ولادت آن حضرت مي نويسد:
الإمام الحسن العسكري بن علي الهادي... ولده محمدا أوحده وهو الإمام محمد المهدي بن الحسن العسكري بن علي التقي بن محمد الجواد ابن علي الرضا بن موسي الكاظم بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علي زين العابدين بن الحسين بن علي بن أبي طالب رضي الله تعالي عنهم أجمعين.(12)
تنها پسر امام حسن عسكري، همان امام م ح م د بن الحسن العسكري... است.
اعتراف علماي اهل سنت بر اين كه حضرت مهدي فرزند امام حسن عسكري است در مقاله جداگانه تحت عنوان «آيا امام حسن عسكري بدون فرزند از دنيا رفته است؟» بر روي سايت مورد بررسي قرار گرفته است.
و از بررسي نظرهاي بزرگان اهل سنت به دست مي آيد كه آنها روايات دسته اول را قبول ندارند و الا تصريح نمي كردند كه اسم آن حضرت، مهدي و اسم پدرش حسن است. اين دليل ديگر بر اين است كه روايت دسته اول، ساختگي است.
اشكال: رواياتي كه زياده دارند، مفسر و مقيد روايات بدون زياده است !
حال اگر كسي بگويد: در روايت دسته دوم، راويان نخواسته است كه تتمه روايت (اسم ابيه اسمي ابي) را بگويند و ذكر آن را ضروري نمي دانستند؛ لذا اگر آنها بيان نكرده اند دليل نمي شود كه اين جمله در روايت دسته نخست جعلي باشد.
پاسخ اول: زياده بايد سند معتبر داشته باشد، تا بتواند مفسر باشد !
همانطور كه ثابت شد، اين زياده با هيچ سند معتبري نقل نشده است، تا بتواند مفسر روايات ناقص و متمم آنها باشد !
تنها سند قابل تكيه براي زياده، روايت عاصم از زر بود كه خود عاصم روايت را به صورت ناقص نيز نقل كرده بود، و به اقرار علماي اهل سنت، عاصم مضطرب الحديث است و به همين علت، زيادات او نمي تواند حجت باشد.
پاسخ دوم: علماي اهل سنت، خود اين زياده را با نقيصه در تعارض ديده اند !
همانطور كه در ابتداي مقاله آمد ابن تيميه و بسياري از علماي اهل سنت، قائل به تعارض بين زياده و نقيصه شده اند و به همين علت، ابن تيميه گفته بود كه علماي شيعه، روايات ناقص را جعل كرده اند !!! يعني بين اين دو دسته روايت تعارض ديده است وگرنه مي گفت روايات زياده متمم روايات نقيصه اند.
و از سوي ديگر نيز گروهي از علماي اهل سنت، روايات زياده را جعلي دانسته بودند؛ و به همين سبب نظر علماي اهل سنت بر اين است كه يكي از اين دو دسته روايات غلط و جعلي است و نه اينكه يكي مفسر ديگري باشد.
سخن علامه كنجي شافعي، مؤيد ديگري بر مطلب فوق است:
والقول الفصل في ذلك أن الإمام أحمد مع ضبطه واتقانه روي هذا الحديث في مسنده في عدة مواضع واسمه اسمي.(13)
سخن آخر و فصل الخطاب اين است كه امام احمد با دقتش در ضبط حديث و اتقان او در روايات، اين روايت را در مسندش در چند جا، بدون اين جمله و فقط با جمله «واسمه اسمي» روايت كرده است.
نتيجه:
با در نظر داشت اظهار نظرهاي علماي اهل سنت كه مي گويند: جمله «واسم ابيه اسم ابي»، در اين روايات اضافه شده، و يا اين كه مي گويند، حضرت حجت، اسمش( م ح م د)، و نام پدرش حسن عسكري است، روشن مي شود رواياتي كه اين جمله را دارند، جعلي و دروغ است، وقتي جعلي بودن روايت اين دسته نخست ثابت شد، ثابت مي شود كه روايات بدون زياده صحيح است و بدون معارض باقي مي ماند.
ابن تيميه مدعي است كه در اين روايات تحريف صورت گرفته است در حالي كه تحريفي در كار نيست؛ بلكه از طرف خود علماي اهل سنت تأويل شده و در باره آن احتمال داده شده و بين تأويل و احتمال و تحريف تفاوت آشكار است.
پی نوشت:
(1) البيان في أخبار صاحب الزمان ص 483.
(2)الشيعة الامامية الاثني عشرية في ميزان الاسلام ص 307 .
(3)مركز الرسالة، المهدي المنتظر في الفكر الإسلامي، ص 73.
(4)الشيعة الامامية الاثني عشرية في ميزان الاسلام ص 307 .
(5) الفخري في الآداب السلطانية، ج1، ص61.
(6)الاصفهاني، مقاتل الطالبيينص141.
(7) الاقبال باالاعمال الحسنة فيما يعمل مرة في السنة، ج3، ص88 و بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج47، ص304.
(8) الاقبال باالاعمال الحسنة فيما يعمل مرة في السنة، ج3، ص88.
(9) منهاج السنة النبوية، ج4، ص98..
(10) البداية والنهاية، ج10، ص151.
(11) الشجرة المباركة في أنساب الطالبية، ص78 ـ 79.
(12) سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج4، ص150.
(13) كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج3، ص277.
ادامه دارد....
منبع : سایت ولی عصر