فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0
تاریخ انتشار : 15 اسفند 1396 ساعت 07:51 صبح

استاد انصاریان: خداوند عمل کسی که اهل تقواست را کم نمی‌بیند/ هیچ چیزی نصیب بی‌نماز نمی‌شود  

استاد انصاریان: خداوند عمل کسی که اهل تقواست را کم نمی‌بیند/ هیچ چیزی نصیب بی‌نماز نمی‌شود   

دارالعرفان/ محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی گفت: خداوند عمل کسی که اهل تقواست را کم نمی‌بینند، کوچک‌ترین عمل انسان در نزد خداوند محاسبه می‌شود و این نشان از شکور بودن خداوند است، پاداش عمل انسان ها در خانه‌ای به نام بهشت به انسان عنایت می‌شود.

به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در سخنرانی خود در حسینیهٔ بنی‌الزهرا، اظهار کرد: قرآن سه آیهٔ مفصّل در رابطهٔ با پدر و مادر دارد؛ یک آیه در سورهٔ لقمان است. آیهٔ مفصّل دیگر در سورهٔ مبارکهٔ اسراء است که چند تفاوت با آیهٔ سورهٔ لقمان دارد. آیهٔ سوم هم در سورهٔ مبارکهٔ احقاف است. تقریباً این سه آیه را که کنار هم قرار بدهیم، پروردگار عالم به‌شکلی کامل پروندهٔ مثبتی را برای پدر و مادر باز کرده است. پیغمبر اکرم(ص) و ائمهٔ طاهرین(ع) این سه آیه را به ‌اصطلاح موشکافی و حقایقی را در کنار این سه آیه بیان کرده‌اند.  

پاداش ما را در خانه‌ای به‌نام بهشت عنایت می‌کنند

او ادامه داد: در آیهٔ سورهٔ مبارکه اسراء آمده: «و قضی»، قضی به ‌معنای حکم است و حکمی را که پروردگار در اینجا فرموده، حکم واجب است. انجام واجب پاداش دارد و پاداش انجام واجب با خود انجام واجب خیلی تفاوت دارد؛ تفاوتش هم در این است که ما حکم واجب الهی را در عمر محدودی - چهل، پنجاه یا شصت‌ سال - انجام می‌دهیم، بعد هم پروندهٔ دنیایی ما بسته می‌شود و طبق خبر خود پروردگار و همهٔ انبیاء به عالم بعد سفر داده می‌شویم. آنجا که می‌خواهند به ما پاداش بدهند، پاداش ما را در خانه‌ای به‌نام بهشت عنایت می‌کنند. این خانه که می‌خواهند از عبادت‌کنندگان پذیرایی کنند، ابدی است و هرچه هم پروردگار در این خانه آماده کرده، «اعدّ لهم» ابدی است؛ نه نعمت‌های بهشت قطع می‌شود و نه خانه ویران می‌شود که این تفاوت بین پاداش و عمل است.

استاد انصاریان با بیان اینکه ما چهل - پنجاه ‌سال عمل کرده‌ایم، اما نعمت‌ها و جایی که به ما می‌دهند، زمان ندارد؛ گفت: یعنی نه مرگ داریم و نه این خانه ویرانی دارد و نه نعمت‌ها قطع می‌شود. این خیلی لطف ویژه‌ای است! آدم به نظرش می‌آید که من پنجاه ‌سال بندهٔ خدا بودم، پس باید پنجاه ‌سال به من پاداش بدهند، بعد هم شیپور خاموشی برای من بزنند و دوباره بروم؛ اما ارادهٔ پروردگار عالم به این تعلق گرفته که اعمال محدود انسان را به بهشت و نعمت‌هایش تبدیل کند و ابدیت را برای او قرار دهد لذا در قرآن مجید کراراً می‌بینید که مسئلهٔ پاداش را با دو کلمه گره زده است: یکی کلمهٔ خالد و یکی هم کلمهٔ ابد است. این دو لغت در قرآن در کنار بهشت و پاداش‌های بهشتی ذکر شده است.

 استاد انصاریان به تفاوت معنایی لغت شکر دربارهٔ پروردگار اشاره و خاطرنشان کرد: ما مطلب دیگری را در قرآن مجید دربارهٔ پروردگار می‌بینیم؛ اگر کسی به لغات آگاه نباشد که وقتی این لغات دربارهٔ پروردگار به‌کار گرفته شود، معنای خاصی دارد و وقتی همان لغات دربارهٔ انسان‌ها به‌کار گرفته ‌شود، یک معنای دیگری دارد؛ مثلاً کلمهٔ شکر، شکر یعنی اگر کسی کار خوبی برای شما کرد، حداقل از او تشکر زبانی کنید و بگویید سپاس‌گزارم، دست شما درد نکند، ما را مرهون لطف خود قرار دادی، این حداقل شکری است که انسان باید نسبت به انسان دیگر داشته باشد و حداکثرش هم این است که خوبیِ انسان نیکوکار را تلافی کند؛ البته خدا می‌فرماید: وقتی می‌خواهید تلافی عملی کنید، مقداری اضافه‌تر از آنچه در حق شما خوبی کرده، خوبی کنید.

محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی در مورد معنا و مفهوم «شکر» گفت: «ان الله غفور شکور»، این شکور یعنی خدا در روز قیامت از بندگان خوبش با کلمات شکر می‌کند و به بندگانش می‌گوید من از شما سپاس‌گزار و متشکرم؟ چه شکری! چه سپاسی! هر کاری ما کرده‌ایم و هرچه داشته‌ایم، برای خودش بوده است و پروردگار نسبت به ما شکری ندارد. محققین می‌گویند این شکور دربارهٔ خدا یعنی حدّ نهایی شکر؛ یا در آیهٔ دیگر می‌گوید: «ان الله شاکر علیم»، یک‌بار در قرآن با اسم فاعل می‌گوید که من شاکر هستم و یک‌بار با صیغهٔ مبالغهٔ شکور می‌گوید، یعنی من نهایت شکر را نسبت به بنده‌ام دارم.

شکور بودن خدا این است که پاداش فراوان و بی‌نهایت به عمل کم می‌دهد

استاد انصاریان در پاسخ به اینکه شاکربودن و شکوربودن به چه معناست؟ تصریح کرد: می‌گویند که شکور بودن خدا این است که پاداش فراوان و بی‌نهایت به عمل کم می‌دهد و این شکر خدا از بندگانش است؛ مثلاً بنده‌اش فقط یک‌روز عمل نیک داشته، یعنی همان روزی که تکلیف شده و بعد مرده است. یک‌روز یعنی ساعت 9 شب تکلیف شده و نماز مغرب و عشا و نماز صبح خوانده، دیگر به ظهر نکشیده و از دنیا رفته است. خدا نسبت به او شکور و شاکر است، یعنی با همین مقدار عبادت و بندگی هم او را وارد بهشت می‌کند و بهشت و نعمت‌هایش را ابدی هم قرار می‌دهد. این مطلب را هم برای همیشه یادتان بماند، خوب است که پروردگار به کمیت نظر ندارد و نظر حضرت حق به کیفیت است.

بالاترین پاداش، مختص عملِ همراه تقواست

استاد انصاریان با بیان اینکه بالاترین پاداش، مختص عملِ همراه تقواست، گفت: روایتی را امام صادق(ع) نقل می‌کنند که خیلی روایت جالبی است! می‌فرمایند: من با پدرم حضرت باقر(ع) برای حج واجب رفتیم. من سفر اولم بود و هنوز شهر مکه، مسجدالحرام و بیت را ندیده بودم. به قول ما، خیلی شوق داشتم که برای حج با پدر آمده‌ایم. حج عمرهٔ تمتع‌ را انجام دادیم، یعنی در مسجد شجره مُحرم شدیم و به مسجدالحرام آمدیم، خانه را طواف کردیم، دو رکعت نماز خواندیم، سعی صفا و مروه کردیم. حالا باید تا روز نهم بمانیم که روز عرفه است تا به صحرای عرفات برویم. ما چندروز وقت داشتیم، شب‌ها با پدرم امام باقر(ع) به مسجدالحرام می‌آمدیم و من براساس آن شوقی که داشتم، به طواف می‌رفتم. یک طواف، دو طواف، سه طواف، تا جایی که حال داشتم، می‌رفتم و هفت شوط طواف را مستحبی انجام می‌دادم، کنار مقام می‌آمدم و دو رکعت نماز می‌خواندم و دوباره وارد مَطاف می‌شدم.

او گفت: چندبار این هفت دور را طواف کرده بودم، گرم هم بود و پدرم هم یک‌جا نزدیک بیت نشسته بود، من را صدا کرد. من جوان بودم، به من فرمودند: صادقم، جعفرم، بنشین! من خدمت پدرم حضرت باقر دوزانوی ادب زدم، ایشان فرمودند: پسرم بنای پروردگار برای پاداش‌دادن به عمل زیاد نیست و خداوند متعال به عمل کمی که همراه با تقواست، بالاترین پاداش را می‌دهد. آن که واقعاً اهل تقواست، یعنی راهش به‌طرف هر نوع گناهی باز است، نوک قلهٔ هیمالیا که زندگی نمی‌کند، بلکه در بین مردم است و راه هر مرد و زنی به‌طرف هر گناهی در تمام شهرها، دهات‌ها و بخش‌ها باز است. تقوا یعنی انسان خودش را در برخورد به گناه نگه دارد؛ تقوا به‌معنی حفظ است، مثلاً من الآن با پول حرامی روبه‌رو شده‌ام و می‌توانم این پول حرام را بردارم؛ من با عمل زشت حرامی روبه‌رو شده‌ام و می‌توانم مرتکب شوم؛ من با عصبانیت سنگینی روبه‌رو شده‌ام و می‌توانم جلوی خودم را بگیرم؛ این تقوا در قرآن است. بعد فرمودند: پسرم! مرد و زنی که اهل تقوا هستند، اکنون در مسجدالحرام می‌آیند و طواف مستحب می‌کنند. روایت در کتاب «اصول کافی» شریف است: «لا یقل عمل مع التقوا»، خدا این طواف را از شخص باتقوا کم نمی‌بیند، این دو رکعت نماز صبح را از اهل تقوا کم نمی‌بیند، این سه رکعت نماز مغرب را کم نمی‌بیند، در دیدگاه خدا خیلی عمل بزرگی از اهل تقواست.

خداوند عمل کسی که اهل تقواست را کم نمی‌بیند

محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی ادامه داد: «لا یقل عمل مع التقوا»، کسی که اهل تقواست، خدا عملش را کم نمی‌بیند؛ چون وقتی عمل با تقوا مخلوط باشد، خیلی بزرگ است؛ اما اگر عمل با تنبلی و بی‌خبری و گناهان مخلوط باشد، مثلاً در قرآن مجید به نمازگزاران می‌گوید: «لا تقرب الصلاة و انتم کسالا»، با خستگی و درماندگی و بی‌حالی نماز نخوانید که آن نماز کوچک است؛ یا در آیهٔ دیگر می‌گوید: وقتی خیلی سر هوش و حواس نیستید، به سراغ نماز نروید که آن نماز یک نماز مورچه‌ای است؛ اگر می‌خواهید نماز بخوانید، با معرفت و عشق و همت بخوانید؛ یعنی وقتی نماز می‌خوانید، حس کنید از اینکه پیشانی‌تان را روی خاک در پیشگاه حضرت رب‌العزه قرار می‌دهید، خوشتان می‌آید؛ اگر از نماز لذت نبری، نمازت کوچک است و مزدش هم کوچک است؛ یعنی باید از عمل لذت ببرید.

استاد انصاریان با استناد به کلام امام رضا(ع) نشانه بنده خوب بودن را بیان و اظهار کرد: روایتی از امام رضا(ع) در کتاب «تحف‌العقول» و «خصال» شیخ صدوق که 1200 سال پیش نوشته شده، در جلد 78 «بحارالأنوار» هم که پانصد سال پیش نوشته شده، هست. روایت می‌گوید: «سئل ان خیار العباد»، یک نفر خدمت وجود مبارک حضرت رضا(ع) آمده و گفته است که بندگان خوب خدا را به من بشناسان، دلمان می‌خواهد در لابه‌لای این جمعیت‌ها بفهمیم آدم خوب کیست؟ میزان این مسائل هم یا قرآن مجید یا اهل‌بیت(ع) هستند. یابن‌رسول‌الله!خوب‌ها به‌نظر شما چه کسانی هستند؟ اولین پاسخی که حضرت رضا(ع) دادند، این بود: «الذین اذا احسنوا استبشروا خیار العباد»، یک نشانهٔ مردم خوب و عباد خوب، این است که هر زمان خدا را عبادت و به خلق خدا خدمت می‌کنند؛ به عیادت مریض می‌روند، مشکلی را حل می‌کنند، قهری را بین دو نفر به آشتی تبدیل می‌کنند. «احسنوا»، احسان یعنی همهٔ کارهای خوب و شما در قرآن مجید به‌خصوص در سورهٔ شعراء چند آیه را می‌بینید که پروردگار می‌فرماید: «کذلک نجزی المحسنین»، چندتا از انبیاء را اسم می‌برد و می‌گوید منِ خدا در حقشان این کارها را کردم و پایان آیه می‌گوید: این‌گونه محسنین را پاداش می‌دهم.

او ادامه داد: محسن یعنی کسی که هم در حد خودش حق عبادت دارد و هم در حد خودش خدمت به خلق دارد. خدمت به خلق هم متفاوت است؛ بعضی‌ خدمت به مردم طبیعت ثانوی‌ آنهاست. این ایرانی‌ها در قدیم‌ها رسم و رسوم‌های خیلی زیبایی داشتند، خانه که می‌ساختند، برای این خانه دو کار به‌خاطر همین خیّر بودن و محسن بودنشان می‌کردند: یک کار اینکه به معمار می‌گفتند درِ کوچه را که باز می‌کنیم، خانهٔ ما یک هشتی داشته باشد، بعد در آن هشتی یک در بگذار که وارد حیاط بشود و بیرون کوچه و دو طرفِ در خانه هم دو سکوی پهن بساز؛ نیت آنها هم این بود که پیرزنی، باربری، پیرمردی یا خسته‌ای رد می‌شود، روی این سکو بنشیند و یک‌خرده استراحت کند. صاحبخانه‌ها نظر خیلی مثبتی به این سکوها داشتند.  

استاد انصاریان در پاسخ به اینکه خدا بنا دارد دعای مؤمن را قبول یا رد کند؟ گفت: به داود پیغمبر که فرموده هیچ‌کسی به درِ خانهٔ من نیامد که من دست رد به سینه‌اش بزنم. همین دیروز روایتی را می‌دیدم که در ذیل یک آیهٔ قرآن است و راوی به امام صادق(ع) می‌گوید: معنی « قال صوابا» در این آیه چیست؟ حضرت می‌فرمایند: «قال صوابا» عمدتاً به قیامت مربوط است: «لاٰ یتَکلَّمُونَ إِلاّٰ مَنْ أَذِنَ لَهُ اَلرَّحْمٰنُ وَ قٰالَ صَوٰاباً» ﴿النباء، 38﴾، در قیامت احدی دهانش برای حرف‌زدن باز نمی‌شود، مگر آن انسانی که خدا به او اجازه بدهد. خیلی جالب است می‌گوید: «الا من اذن له الرحمان»، کسی دهانش برای حرف‌زدن باز نمی‌شود، مگر آن که خدای مهربان به او اجازه بدهد.

ایشان ادامه داد: راوی گفت: من این آیه را نمی‌فهمم! امام فرمودند: آنهایی که اجازه دارند از طرف خدای رحمان در روز قیامت حرف بزنند، ما اهل‌بیت هستیم؛ چرا به ما اجازه می‌دهد؟ چون قول ما قول صواب، یعنی حرف حق و استوار است. چون خدای رحمان می‌داند که حرف ما صواب است، اجازه می‌دهد؛ ولی به بعضی‌ها که اجازه نمی‌دهد، می‌داند که اینها می‌خواهند دری‌وری و دروغ بگویند. قرآن می‌گوید: در قیامت دروغ هم می‌گویند! پرونده را که به دستشان می‌دهم و می‌بینند پر از گناه است، علنی به خدا می‌گویند این پرونده برای ما نیست! دروغ است و برای کسی دیگر است؛ چون خدا می‌داند که قول ما صواب است، به ما اجازهٔ حرف‌زدن می‌دهد. این راوی زرنگ به حضرت صادق(ع) گفت: یابن‌رسول‌الله! حالا شما می‌خواهید در قیامت حرف بزنید، چه می‌گویید؟ روایت در معتبرترین کتاب‌هایمان است؛ چون در ذیل توضیح آیه هم آمده، هم در «تفسیر برهان» مرحوم بحرانی است، هم در «تفسیر نورالثقلین» است، هم در «تفسیر اهل‌بیت» است که این تفسیر هجده جلد است.

سه حرف انسان‌ها در قیامت

استاد انصاریان با استناد به سخن امام صادق(ع) سه حرف انسان‌ها در قیامت را مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: حرف اوّل ما این است که پروردگار را در صحرای محشر به بزرگواری، عظمت و آقایی‌اش ستایش می‌کنیم. وقتی به ما اجازه دادند که حرف بزنیم، اول از پروردگارمان تعریف می‌کنیم که ما را آفرید، کتابی مثل قرآن و دینی مثل اسلام به ما داد، به ما توفیق داد تا عبادت کنیم، به ما توفیق داد تا خدمت به خلق کنیم. شایسته است که ما در محشر از وجود مقدس او تمجید کنیم که چقدر به ما مکلفین لطف داشته است و حالا هم که با چهل - پنجاه ‌سال عبادت وارد قیامت شده‌ایم، می‌بینیم هشت بهشت را به ما لطف می‌کند. در روایت دیگر هست که به بندگان خوبم در قیامت می‌گویم از هر دری که خودت دلت می‌خواهد، وارد بهشت شو؛ هشت بهشت است، خودت انتخاب کن! آخر این آدم یک عمری عبادت با تقوا را انتخاب کرده، عکس‌العملش هم این است.

او افزود: بعد از گفتن سخن اوّل، سخن دوم ما این است: «اللهم صل علی محمد و آل محمد». من خودم هم تا دیروز که این روایت را ندیده بودم، از جایگاه صلوات خبر نداشتم و فکر می‌کردم صلوات عبادتی است که فقط در دنیا انجام می‌گیرد؛ اما بعد دیدم در قیامت هم درِ این درود برای رسول خدا باز است. در سورهٔ احزاب هم این روایت را تأیید می‌کند: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی»، این «یصلون» یعنی همیشه، در دنیا و آخرت و ثوابش هم خیلی زیاد است.

ثواب بی‌نهایت صلوات با استناد به سخن پیامبر

استاد انصاریان به ثواب بی‌نهایت صلوات با استناد به سخن پیامبر اشاره و خاطر نشان کرد: رسول خدا(ص) می‌فرمایند: من فرشته‌ای را در قیامت دیدم که کار او فقط شماره‌کردن بود، به جبرئیل گفتم: این چه‌چیزی می‌شمارد؟ گفت: از خودش بپرس! آمدم، سلام کردم و گفتم: شما چه‌چیزی می‌شماری و از کِی شروع کرده‌ای؟ گفت: از وقتی که خدا من و این عالم را آفریده، شروع به شمردن کرده‌ام. گفتم: چه‌چیزی می‌شماری؟ گفت: کل دانه‌های برف و بارانی را می‌شمارم که خدا به کرهٔ زمین می‌فرستد. حالا برای چه می‌شمارد، ما نمی‌دانیم!

محقق، مفسر و پژوهشگر قرآنی ادامه داد: سرّ بسیاری از مسایل برای ما آشکار نیست، ولی گفت: از زمانی که باران و برف شروع شده، من دانه‌ها را می‌شمارم. حالا وقتی مثلاً در آسیا یا آفریقا یا اروپا یا اقیانوسیه باران می‌آید و همه‌جا ابر است، چه کسی می‌تواند دانه‌های باران را بشمارد؟ یک دقیقه باران بیاید، چه کسی می‌تواند بشمارد؟ می‌گویند عمر کرهٔ زمین چهارمیلیارد و پانصدمیلیون سال است، باران و برف از آن وقت شروع شده، چه کسی می‌تواند بشمارد؟ خدا قدرتی به این ملک داده که می‌تواند بشمارد؛ یعنی اگر اکنون ما با او روبه‌رو بشویم و بگوییم از چهارمیلیارد سال پیش تا حالا، چند باران و برف آمده، درجا می‌گوید. به فرشتهٔ الهی گفتم: از شمردن چیزی هم عاجز هستی؟ گفت: کاملاً! گفتم: چه‌چیزی را نمی‌توانی بشماری؟ گفت: ثواب صلوات بر تو را نمی‌توانم بشمارم.

هیچ چیزی نصیب بی‌نماز نمی‌شود

استاد انصاریان با اشاره به اینکه صلوات یک دعاست و خدا دعا را از کسی رد نمی‌کند، گفت: ما یک صلوات واجب هم داریم، یعنی خدا این‌قدر می‌خواسته جیب ما را پر کند که یک صلوات واجب هم برای ما گذاشته است. یکی در تشهد نماز صبح، دو تشهد در نماز ظهر، دو تشهد در نماز عصر، دو تشهد در نماز مغرب و دو تشهد در نماز عشاء که همه را در تشهد داریم، چقدر به ما پرداخت می‌شود؟ خدا می‌داند! آن که نماز نمی‌خواند، چقدر محروم است؟ خدا می‌داند! آن که نماز نمی‌خواند، هیچ‌چیزی گیر او نمی‌آید و آن که نماز می‌خواند، خیلی چیز گیر او می‌آید.

استاد انصاریان در مورد پاداش ابدی در برابر عبادات، تصریح کرد: به حضرت رضا(ع) گفت: بندگان خوب خدا چه کسانی هستند؟ امام پنج جواب داد که جواب اولش این است: «اذا احسنوا استبشروا»، وقتی کار خوبی می‌کنند، عبادت حق یا خدمت به خلق، خوشحال می‌شوند و خوششان می‌آید. نماز می‌خوانند، باید لذت ببرند و اگر تقوا هم با نماز گره بخورد، دیگر خدا این نماز را کم نمی‌بیند. «ان الله غفور شکور»، یعنی در مقابل عبادت محدود من در این چهل – پنجاه ‌سال که کم نمی‌بیند، پاداش ابدی به من عنایت می‌کند. یکی از این عبادت‌ها رعایت حق پدر و مادر است و همهٔ عبادت نیست که من بگویم برای پدر و مادرم نوکری کردم تا از دنیا رفتند و من دیگر اهل نجات هستم. این یک عبادت است و اسلام باید کامل انجام گرفته شود.

استاد انصاریان در پایان گفت: «وَ قَضیٰ رَبُّک» ﴿الإسراء، 23﴾، خدا حکم واجب کرده است؛ حکم یعنی انجام آن پاداش دارد و ترکش هم عقاب دارد. «أَلاّٰ تَعْبُدُوا إِلاّٰ إِیٰاهُ» که جز من را عبادت نکنید، «وَ بِالْوٰالِدَینِ إِحْسٰاناً»، یعنی پدر و مادرهای ما را در کنار خود در آیه گذاشته و این نشان دهنده جایگاه ویژه و بالای پدران و مادران است.

انتهای پیام /

 

برای مشاهده بیشتر - اینجا - کلیک کنید.


منبع : پایگاه عرفان
  • خدا
  • بهشت
  • تقوا
  • عمل
  • پاداش
  • صلوات
  • 0
    0% (نفر 0)
     
    نظر شما در مورد این مطلب ؟
     
    امتیاز شما به این مطلب ؟
    اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب

    دیدار استاد انصاریان با دکتر محمد مهدی احمدی ...
    پیام استاد انصاریان در پی شهادت سیدحسن نصرالله
    گزارش تصویری آیین افتتاح کتابخانه عمومی امام ...
    افتتاحیه کتابخانه عمومی امام سجاد(ع)
    پيام تسليت استاد انصاريان به ملت فلسطين
    پیام تسلیت استاد انصاریان در پی حادثه پاراچنار
    گزارش تصویری از سخنرانی استاد انصاریان در روز ...
    دومین گزارش تصویری سخنرانی استاد انصاریان در دهه ...
    دیدار دکتر پزشکیان با استاد انصاریان در حسینیه ...
    گزارش تصویری سخنرانی استاد انصاریان در دهه اول ...

    بیشترین بازدید این مجموعه

    قرائت خطبه‌های نماز جمعه مساجد شارجه به ...
    تبليغ آئين يهود در كردستان
    برنامه ریزی برای "عید فطر خونین"در آمریکا
    اخراج بدحجاب‌ها از ادارات
    ویژگی های نسل منتظر از دیدگاه قرآن
    فراخوان شخصیت‌های اسلامی برای تحکیم وحدت
    گزارش تصویری / دهه سوم محرم سخنرانی استاد ...
    استاد انصاریان: ایمان امیرالمؤمنین(ع) به ...
    پیام حضرت استاد انصاریان به‌مناسبت شهادت جمعی ...
    پیام استاد انصاریان به مناسبت هفته کتاب و ...

     
    نظرات کاربر

    پر بازدید ترین مطالب سال
    پر بازدید ترین مطالب ماه
    پر بازدید ترین مطالب روز



    گزارش خطا  

    ^