آیا اهل سنت سینه زنی برای امام حسین را جایز می دانند؟ اینکه میگویند سینه زنی آسیب رساندن به بدن است پس جایز نیست چه جوابی دارد؟
همدردي عاطفي و همنوايي روحي با عاشورا و شهادت امام حسين (عليه السلام) و يارانش اختصاص به شيعيان ندارد . اين مطلب حتي در ميان اهل سنت نيز به مذهب خاص و گرايش ويژه محدود نمي شود، بلكه حالت فراگير دارد .
از اين رو، اهل سنت به طور عموم (غيروهابيها) از شهادت امام حسين عليه السلام و يارانش اظهار اندوه و حزن كرده و در عمل هم از فجايع كربلا اظهار نفرت و انزجار نموده اند . البته چگونگي ابراز تالم آنان متفاوت بوده است؛ برخي همچون شيعيان، افزون بر اشك روان بر امير كاروان عاشورا، بر آمران و مباشران اين فاجعه لعن فرستاده اند و شماري پس از اظهار تاسف و غم نسبت به واقعه كربلا، پي آمدهاي معنوي و كرامات بي مانند شهادت جان سوز آل رسول صلي الله عليه و آله را نگاشته و عمق جنايت عاملان عاشورا را از اين رهگذر تصوير نموده اند
نگاه اهل سنت به واقعه عاشورا
اهل سنت نگاه واحدي به عاشورا ندارند، بر خلاف شيعه كه به اين مسئله نگاه واحد دارند و امام حسين(ع) را امام معصوم و بر حق مي دانند و يزيد و طرفدارانش را ظالم و جائر و خروج كننده بر امام زمان خود برمي شمارند؛ زيرا وزر و وبالي كه يزيد انجام داد كمتر از وزر و وبال كفار و مشركين نسبت به اصل اسلام نيست، اين نگاه تمامي شيعيان است، اما اهل سنت نگاه هاي متفاوتي دارند عده اي از آنان اهل انصاف هستند كه البته كم هم نيستند، كساني كه هواي آلوده وهابيت و نواصب را استنشاق نكرده اند در كنار امام حسين(عليه السلام) و جريان كربلا هستند و يزيد و طرفداران او را محكوم مي كنند به عنوان مثال چند نمونه نقل مي كنم:
الف- مناوي در كتاب « الفيض الغدير » ج 3 ص 14 اين روايت را مي آورد كه « فاطمة بضعة منّي، و مع ذلك فقابل بنو أميّة عظيم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق » ) به نقل ازعبقات الانوار، ج 19، ص: 738 )فاطمة بضعة منّي، و مع ذلك فقابل بنو أميّة عظيم هذه الحقوق بالمخالفة و العقوق، فسفكوا من اهل البيت دماءهم، و سبوا نساءهم، و أسروا صغارهم، و خرّبوا ديارهم، و جحدوا شرفهم و فضلهم، و استباحوا سبّهم و لعنهم؛ فخالفوا وصيّته صلّي اللَّه عليه و سلّم، و قابلوه بنقيض قصده؛ فوا خجلتهم إذا وقفوا بين يديه! و يا فضيحتهم يوم يعرضون عليه
مي گويد، پيامبر اكرم(ص) حقوقي داشتند و فرمودند فاطمه پاره تن من است، اما امويان اين حق بزرگ را بر عكس انجام دادند و عاق رسول الله شدند، خون اهل بيت(ع) را ريختند و زنان و بچه ها ايشان را به اسارت بردند و خانه هاي اهل بيت(ع) را خراب كردند و شرافت و فضل اهل بيت را منكر شدند و سبّ اهل بيت(ع) را مباح شمردند و با پيامبر اكرم (ص) در وصيتش مخالفت كردند و ضد مقصود پيامبر(ص) عمل كردند، زماني كه مقابل پيامبر قرار بگيرند، چقدر بايد خجالت بكشند، واي بر فضيحت ايشان روزي كه ايشان محشور مي شوند.
ب- عسقلاني (متوفي 852) در فتح الباري ج 9 ص 240 ذيل روايت « يُوذيِني مَن آذاهها وَ كُلّ مَن وَقَع مِنه في حَق فاطمة ... » [فتح الباري ج 9 ص 329 بر اساس نسخه مكتب الشاملة
من يتأذي النبي صلي الله عليه و سلم بتأذيه لأن أذي النبي صلي الله عليه و سلم حرام اتفاقا قليله وكثيره وقد جزم بأنه يؤذيه ما يؤذي فاطمة فكل من وقع منه في حق فاطمة شيء فتأذت به فهو يؤذي النبي صلي الله عليه و سلم بشهادة هذا الخبر الصحيح ولا شيء أعظم في إدخال الأذي عليها من قتل ولدها] بر اساس اين روايت هر كس با فاطمه برخوردي داشته باشد كه زهراي اطهر اذيت شده باشد در حقيقت پيامبر(ص) را ناراحت كرده است و هيچ اذيتي بر حضرت فاطمه (س) بالاتر از شهادت فرزند او نيست.
ج- ابن عماد حنبلي در شذرات الذهب (متوفي 1089) ج 1 ص 66 حوادث را نقل مي كند و بعد مي گويد«قاتل الله فاعل ذلك وأخزاه ومن أمر به أو رضيه ...» [شذرات الذهب ج 1 ص 61 به نسخه مكتبة الشاملة] خدا بكشت كسي را كه امام (ع) را كشت و خاندان اهل بيت(ع) را به اسارت برد و راضي به اين عمل بوده است.
به هر حال ما اگر كتابهاي اهل سنت را باز كنيم مي بينيم پر است از احترام و تعظيم به ساحت قدس حسين بن علي(عليه السلام) از نظر ما اباعبدالله الحسين(عليه السلام) امام معصوم است و از نظر اهل سنت فرزند رسول الله(صلي الله عليه و آله و سلم) است و سيد شباب اهل جنت است [احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج 33، ص: 10] و منصفين از اهل سنت غير از اين نمي توانند بگويند.
آيا اهل سنت واقعه كربلا را در منابعشان بيان كرده اند؟
علي رغم فشار هايي كه از جانب امويان بوده و بعد از واقعه كربلا مدت ها حكومت مي كردند، تلاش داشتند خاطره و ياد حادثه كربلا محو و سانسور شود و خيلي از مسائل مخفي بماند با اين همه فشار، اولين كسي كه كتابي در تاريخ كربلا و عاشورا نوشت جناب «اصبغ بن نباتة» از خواص امير المومنين(ع) بود و الان اصل كتاب موجود نيست. يا ابو مخنف در مقتل ابومخنف که از معتبرترين و جامعترين و ارزشمندترين آثار نگاشته شده درباره ي حادثه كربلاست كه متأسفانه متن كامل و اصلي آن در دست نيست. اين كتاب به سبب اهميت و ارزشي كه داشته مورد توجه ويژه ي مورخان قرار گرفته و متن آن به طرق گوناگون نقل شده، و تأثير آن به حدي است كه نويسنده ي آن سرآمد مقتل نويسان و پدر علم مقتل نويسي به شمار مي آيد.] كتابي در تاريخ عاشورا نوشت كه ايشان با سه واسطه به «مخنف بن سليم ازدي» مي رسد كه از اصحاب اميرالمومنين (ع) بوده و او هم مقتلي در اين خصوص دارد و البته آنچه كه در بازار موجود هست و معروف به مقتل ابو مخنف است و اشتباهات و جعلياتي هم دارد و در آن دست برده شده است و معروف است كه مقتل ابو مخنف هماني است كه طبري عامي نقل مي كند، باز جناب نصر بن مزاحم و نيز ابو منذرهشام بن محمد كلبي هم كتاب خوبي در تاريخ كربلا و حادثه عاشورا نوشته اند؛ همچنين واقدي نيز مقتل نوشته است.
در بين اهل سنت علي بن محمد مدائني در تاريخ عاشورا كتابي دارد ؛ شرف الدين قاهري ( متوفي 827 ه ق) و خوارزمي (متوفي 568) كتاب خوبي نوشته و امروز سلفي ها او را متهم مي كنند كه شيعه است، چون سلفي ها دوست ندارند كسي اموي ها را سرزنش كند .
از ديگر كساني كه واقعه عاشورا را نقل كرده است، ابن كثير شاگرد ابن تيميه است كه او نسخه بدل معاويه در دشمني با اهل بيت(ع) است ولي با وجود اين در كتاب « البدايه و النهايه » مقتل را نوشته است، اما طوري گفته است كه حكومت و يزيد را مطرح نكند و اگر سرزنشي است به پايين دست ها نسبت بدهد.
اما در مورد فلسفه سینه زنی و اینکه چرا شیعیان سینه زنی و عزاداری را بدین شکل انجام می دهند و اهل سنت به آن ایراد گرفته و آنرا نوعی آسیب رساندن به خود می خوانند باید گفت:
اولا اصل این سنت بویژه در میان عربها رواج داشته است آنها به هنگام وارد شدن مصیبت، دستها را به صورت ضربدری -به گونه ای که کف دستها به طرف صورت باشد- روی هم قرار داده و به نشانه عزا به سینه میزدند(کاری که همکنون نیز در میان زنان عرب بسیار رواج دارد). سینه زنی به مرور زمان به صورت موجود در آمده که با انتخاب نوحه های سنگین حرکات دست بر سینه میخورد(ر.ک: جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، ص256-257.)
ثانیا این کار نوعی عکس العمل عاطفی است. (انسان به هنگام اوج هیجان، حزن و اندوه کارهایی را به صورت عکس العمل از خود بروز میدهد که منشا عاطفی دارد. مثلا به هنگام شادی به ناگاه فریاد سر میدهد یا دست (کَف)میزند. به همین صورت به هنگام عزا نیز گاه شیون کرده دست بر روی دست میزند یا به سر، صورت و یا سینه خود میکوبد). برخی زنان حاضر در صحرای کربلا پس از مشاهده آن فجایع، با زدن بر سینه خود به عزاداری پرداختند. میتوان چنین حدس زد که: با به حرکت در آمدن کاروان اسرای کربلا و اقامه عزا از سوی آنان در شهرها و اقامتگاه های بین راه و همراهی برخی از مردم با آنان این روش به مرور زمان به صورت یک سنت و شیوه در عزاداری امام حسین (ع) در آمد.
منبع : پایگاه پرسمان وهابیت