باید دانست از منظر قرآن، گناهانی که خداوند به جهت ارتکاب آن به صراحت وعده عذاب داده است، گناه کبیره بهشمار میرود. البته گروهی دیگر از گناهان نیز هستند که برای مرتکبان آن وعده عذاب داده نشده است، اما آیات بسیاری بر نهی و ترک آن دلالت دارند. از اینرو برای شناخت گناهان کبیره، معیارهایی از سوی عالمان دین بیان شده است. گناهانی که بهروشنی در قرآن به ازای انجام آن وعدۀ آتش و دوزخ داده شده است؛ یا اعمالی که پیامبر(ص) و ائمۀ معصومین: آن را گناه کبیره دانستهاند از آن جمله است.
البته گناهان کبیره به یک میزان مستحق عذاب الهی نیستند؛ بلکه برخی از آنان مربوط به حقّ اللّه است و برخی علاوه بر نافرمانی خداوند، موجب ضایع شدن حق مردم نیز میشود. میتوان برای مورد اول شرک و برای مورد اخیر قتل نفس را نام برد.
برای اینکه در بیان موضوع نامبرده از قرآن و روایات هر دو بهره برده باشیم، به بیان روایتی از وجود مبارک امام صادق(ع) میپردازیم. حضرت عبدالعظیم حسنی با سند خویش از امام کاظم(ع) نقل میکند که عمروبنعبید از امام صادق(ع) در مورد گناهان کبیرۀ مورد اشاره در قرآن سؤال میکند:
«دَخَلَ عَمْرُوبْنُعُبَیدٍ عَلی أَبِیعَبْدِاللَّهِ(ع)، فَلَمَّا سَلَّمَ وَجَلَسَ تَلَا هذِهِ الآیةَ: الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ؛ ثُمَ أَمْسَک، فَقَالَ لَهُ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع): مَا أَسْکتَک؟ قَالَ: أُحِبُّ أَنْ أَعْرِفَ الْکبَائِرَ مِنْ کتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ؛ [از موسی بن جعفر(ع) روایت شده که] روزی عمروبنعبید نزد پدرم [جعفر صادق(ع)] آمد و سلام کرد، سپس نشست و این آیه را تلاوت نمود: «کسانی که اجتناب میکنند از گناهان کبیره و فواحش» سپس ساکت شد. حضرت(ع) فرمودند: چرا بقیه آیه را نخواندی و ساکت شدی؟ عرضکرد: خواستم تا گناهان کبیرهای که در قرآن آمده، از زبان شما بشنوم که کدامند؟
فَقَالَ(ع): نَعَمْ، یا عَمْرُو! أَکبَرُ الْکبَائِرِ الْإِشْرَاک بِاللَّهِ؛ یقُولُ اللَّهُ: )مَنْ يُـشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ(؛ حضرت فرمودند: بزرگترین گناه کبیره، شرک به خداوند است، چنانکه میفرماید: مسلماً هرکس به خدا شرک ورزد، بیتردید خدا بهشت را بر او حرام کند.
وَبَعْدَهُ الْإِیاسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: إِنَّهُ لَا يَيْئَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ؛ و بعد ناامیدی از رحمت خدا است. چنانکه در قرآن میفرماید: زیرا جز مردم کافر از رحمت خدا مأیوس نمیشوند.»
ثُمَّ الْأَمْنُ لِمَکرِ اللَّهِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ؛ و پس از آن ایمنی از مکر [عذاب و مهلت] خداوند است، زیرا خداوند عزّوجل میفرماید: [آیا] جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمیدانند؟!
وَمِنْهَا عُقُوقُ الْوَالِدَینِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ الْعَاقَ جَبَّاراً شَقِیا؛ دیگری مورد عاق پدر و مادر واقع شدن است و خداوند متعال عاق را «جبّار شقی» نامیده است.
وَقَتْلُ النَّفْسِ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا (إِلی آخِرِ الآیةِ)؛ و دیگری قتل نفسی است که خدا آن را محترم شمرده است، مگر به حق. چنانکه خداوند عزّوجل میفرماید: و هرکس مؤمنی را از روی عمد بکشد، کیفرش دوزخ است که در آن جاودانه خواهد بود و خدا بر او خشم گیرد و وی را لعنت کند و عذابی بزرگ برایش آماده سازد.
وَقَذْفُ الْمُحْصَنَةِ، لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ؛ و دیگری تهمت و نسبت زنادادن به شخصی پاکدامن است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: بیتردید کسانی که زنان عفیفه پاکدامنِ با ایمان را [که از شدت ایمان از بیعفتی و گناه بیخبرند] متهم به زنا کنند، در دنیا و آخرت لعنت میشوند و برای آنان عذابی برزگ است.
وَأَکلُ مَالِ الْیتِیمِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا؛ و دیگر خوردن و دستاندازی به اموال شخص یتیم است؛ چنانکه خداوند عزّوجل میفرماید: بیتردید کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم چپاول میکنند، فقط در شکم خود آتش وارد میکنند و به زودی در آتش فروزان در میآیند.
وَالْفِرَارُ مِنَ الزَّحْفِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ؛ و دیگری فرار از جنگ است [که به دستور پیغمبر اسلام(ص) و یا امام و یا نائب خاص پیغمبر(ص) و امام واجب شده باشد]. چنانکه خداوند متعال میفرماید: و هرکس در آن موقعیّت به آنان پشت کند [و بگریزد] سزاوار خشمی از سوی خداوند میشود و جایگاهش دوزخ است و دوزخ بد بازگشتگاهی است؛ مگر [اینکه گریز و فرارش برای انتخاب محلی دیگر] جهت ادامه نبرد با دشمن، یا پیوستن به گروهی [تازه نفس از مجاهدان برای حمله به دشمن] باشد.
وَأَکلُ الرِّبَا؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ؛ و دیگری خوردن ربا است که خداوند متعال میفرماید: کسانی که ربا میخورند [در میان مردم و برای امر معیشت و زندگی] به پا نمیخیزند؛ مگر مانند به پا خاستن کسی که شیطان او را با تماس خود آشفتهحال کرده [و تعادل روانی و عقلیاش را مختل ساخته] است.
وَالسِّحْرُ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ؛ و دیگری سحر و جادوکردن و یاد گرفتن و یاد دادن آن است و خداوند متعال در مذمّت ساحران فرموده است: و یقیناً [یهود] میدانستند که هرکس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهرهای ندارد. همانا بد چیزی است آنچه خود را به آن فروختند، اگر معرفت میداشتند.
وَالزِّنی؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ يَلْقَ أَثَامًا * يُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَيَخْلُدْ فِيهِ مُهَانًا؛ و دیگری زناکردن است. خداوند متعال میفرماید: و هرکه زنا کند، کیفرش را خواهد دید و عذابش در قیامت مضاعف و دوچندان شود و با ذلت و خواری به جهنم جاوید و مخلّد گردد.
وَالْیمِینُ الْغَمُوسُ الْفَاجِرَةُ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ؛ و دیگر سوگند دروغ برای تبهکاری (مانند خوردن مال مردم)، زیرا خداوند عزّوجل میفرماید: قطعاً کسانی که پیمان خدا و سوگندهایشان را [برای رسیدن به مقاصد دنیایی] به بهای اندکی میفروشند، برای آنان در آخرت بهرهای نیست.
وَالْغُلُولُ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ و دیگری خیانت به دین، مملکت، اموال و ناموس مردم نمودن است، چنانکه خداوند متعال میفرماید و هرکه خیانت کند، روز قیامت با آنچه در آن خیانت کرده است، بیاید.
وَمَنْعُ الزَّکاةِ الْمَفْرُوضَةِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: فَتُكْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ؛ و دیگری ندادن زکاتی است که خداوند تعالی بر ما واجب کرده است. خداوند میفرماید و پیشانی و پهلو و پشتشان را به آن داغ کنند.
وَشَهَادَةُ الزُّورِ وَکتْمَانُ الشَّهَادَةِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ؛ و دیگری شهادت دروغ و ناحق دادن است، که خداوند کریم میفرماید و شهادت را کتمان نکنید! و هرکس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار و مریض است.
وَشُرْبُ الْخَمْرِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ نَهی عَنْهَا، کمَا نَهی عَنْ عِبَادَةِ الْأَوْثَانِ؛ و دیگری شراب خوردن است و خداوند تعالی از خوردن شراب و مسکرات دیگر نهی فرموده، همچنان که از بتپرستی نهی نموده است.
وَتَرْک الصَّلَاةِ مُتَعَمِّداً، أَوْ شَیئاً مِمَّا فَرَضَ اللَّهُ؛ لِأَنَّ رَسُولَاللَّهِ(ص) قَالَ: مَنْ تَرَک الصَّلَاةَ مُتَعَمِّداً، فَقَدْ بَرِئَ مِنْ ذِمَّةِ اللَّهِ وَذِمَّةِ رَسُولِاللَّهِ(ص)؛ و دیگری ترک نماز است و رسول خدا(ص) در سرزنش کسی که نماز نمیخواند، فرمودند: هرکس عمداً نماز را ترک نماید، از امان و پناه رسول خدا(ص) خارج است.
وَنَقْضُ الْعَهْدِ وَقَطِیعَةُ الرَّحِمِ؛ لِأَنَّ اللَّهَ ـ عَزَّوَجَلَّ ـ یقُولُ: أُولَئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ؛ و دیگری نقض عهد و قطع رحم نمودن است. خداوند متعال در اینباره میفرماید: و پیوندهایی را که خدا دستور به برقراری آن داده است، قطع میکنند و در روی زمین فساد مینمایند. لعنت و بدی (و مجازات) سرای آخرت برای آنها است.
قَالَ(ع): فَخَرَجَ عَمْرٌوـ وَلَهُ صُرَاخٌ مِنْ بُکائِهِ ـ وَهُوَ یقُولُ: هَلَک مَنْ قَالَ بِرَأْیهِ وَنَازَعَکمْ فِی الْفَضْلِ وَالْعِلْمِ([1])؛ سپس امام کاظم(ع) فرمودند: عمرو بن عبید از خدمت پدرم خارج شد و سخت به خود میپیچید و به شدت میگریست و میگفت: هلاک شد آنکه به رأی خود فتوا میدهد و خود را در فضیلت و علم برابر شما میداند.»
در پایان باید به این مهم اشاره کرد که از مجموع 6236 آیۀ قرآن، شمار کمی از این آیات مربوط به عذاب است. از اینرو با عمل به احکام و تکالیف و دوری از موارد انذار داده شده، راه سعادت و کمال انسان میسر میگردد.
------------------------------------------------------------------------
[1]. الکافی: 2 / 287، ح24؛ من لایحضره الفقیه: 3 / 563؛ علل الشرائع: 2 / 391؛ وافی: 5 / 1052.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان