دارالعرفان/ طمع، حالتى است كه انسان را به ورطه محرمات مىكشد و از رحمت واسعه حق محروم مىكند و ملكوت وجود آدمى را به ظلمت و تاريكى آلوده مىنمايد و از انسان منبع شرّ و خطر مىسازد و شقاوت دنيا و آخرت را براى بشر به ارمغان مىآورد.
به گزارش روابط عمومی و امور بین المللی مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، استاد حسین انصاریان در باب "طمع و اقسام آن" در کتاب ارزشمند عرفان اسلامی خود، آورده است؛ طمع، حالتى است كه انسان را به ورطه محرمات مىكشد و از رحمت واسعه حق محروم مىكند، بطوریکه قرآن مجيد در آيه 32 سوره مباركه احزاب آورده است؛ «يا نِساءَ النَّبِيِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَيْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً»؛ اى همسران پيامبر! شما اگر پرهيزكارى پيشه كنيد [از نظر منزلت و موقعيت] مانند هيچ يک از زنان نيستيد، پس در گفتار خود، نرمى و طنّازى [چنان كه عادت بيشتر زنان است] نداشته باشيد تا كسى كه بيمار دل است طمع كند، و سخن پسنديده و شايسته گوييد.
استاد اخلاق حوزههای علمیه میافزاید: در این آیه شریفه خداوند «طمع» را ثمره مرض قلب مىداند. قلبى كه از نور معرفت و ايمان به خدا و انبيا و اوليا محروم است، خواهى نخواهى گرفتار حالات ابليسى گوناگون از جمله حالات خطرناک طمع است. چنانچه خداوند متعال در آیاتی از سوره مدثر میفرمایند؛ «اينگونه افراد هرچه از نعمتهاى مادّى برخوردار شوند باز سير نشده و طمع در اضافه شدنش دارند كه البته اين طمع باعث مىشود، آدمى از حدود و مرزها و مقررات الهى تجاوز كرده و دست تعدى به حقوق حقّه مردم دراز كند!»، «طمعكار حد و مرزى براى خود نمىشناسد و قانونى را محترم نمىداند و به هر كارى كه شهوت او اقتضا كند دست مىزند».
نویسنده کتاب فاخر و ارزشمند «عرفان اسلامی» با اشاره به اقسام طمع به قرآن کریم استناد کرده و ادامه میدهند: قرآن مجيد طمع را به چند مرحله تقسيم مىكند، بعضى از آنها طمع مثبت و برخى طمع منفى هستند، بطوریکه طمع به زنان نامحرم، طمع به مال مردم، طمع به حقوق اجتماعى جامعه، طمع به بيش از مقدّرات حق كه در رابطه با سعى و كوشش انسان میباشد از قبيل طمع منفى است كه مورث بدبختى دنيا و آخرت است.
استاد انصاریان اظهارکرد: طمع به رحمت و عنايت حق، طمع به دخول در بهشت، طمع به آمرزش و عفو حضرت حق بدون عمل و بدون انجام واجبات و بدون ترک محرّمات و بدون توبه و استغفار حقيقى؛ طمعى شيطانى و حالتى غلط است كه قرآن كريم از اين طمعها كه در حقيقت يک حالت درونى ولى متوجّه به جهات گوناگون است منع فرموده است.
ایشان ادامه داد: طمع به عنايت و رحمت خدا، طمع به بهشت و مغفرت حضرت حق در جنب عمل و اجراى دستورها و پياده كردن مقرّرات و ترک محرمّات و طمع به استجابت دعا به شرط دعاى با شرايط، طمع مثبت و از بهترين حالات الهى و ملكوتى است و همچنين طمع به بخشوده شدن گناه به شرط توبه حقيقى، طمع مثبت و در حقيقت همان اميدى است كه گنهكار تائب بايد به حضرت مولا داشته باشد. همانطور که خداوند سبحان در سوره مائده میفرمایند؛ «وَما لَنا لا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَما جاءَنا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنا رَبُّنا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ» و بر پايه چه عذر و بهانهاى به خدا و آنچه از حق براى ما آمده ايمان نياوريم؟ و حال آنكه اميد داريم كه پروردگارمان ما را در زمره شايستگان درآورد.
مفسّر و مترجم برجسته قرآن کریم بیان داشت: آرى، پس از عمل و پس از تقوا و ترک محرّمات و بعد از توبه واقعى از گناهان طمع به رحمت و عنايت و مغفرت بستن كارى الهى و عملى عُقلايى است و چه نيكوست كه انسان حالت طمع خويش را كه يک حالت فطرى و طبيعى است به اين جهات مثبت هدايت كند و تا زنده است فقط به حضرت دوست طمع بندد.
استاد انصاریان در بخش دیگری از کتاب ارزشمند «عرفان اسلامی» به روایاتی بینظیر پیرامون موضوع طمع اشاره کرد و افزود:
حضرت هادى(ع) میفرماید: «الْطَّمَعُ سَجِيَّةٌ سَيِّئَةٌ؛ طمع، اخلاق ناپسندى است»1.
پيامبر اسلام(ص) فرمود: «الْطَّمَعُ يُذْهِبُ الْحِكْمَةَ مِنْ قُلُوبِ الْعُلَماءِ؛ طمع، حكمت را از دل دانشمندان مى زدايد»2.
حضرت على(ع) میفرماید: قَليلُ الطَّمَعِ يُفْسِدُ كَثيرَ الْوَرَعِ؛ طمع اندک، ورع بسيار را فاسد مىكند»3.
و نيز آن حضرت فرمود: «ما هَدَمَ الدّينَ مِثْلُ الْبِدَعِ وَلا افْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَعِ؛ چيزى همانند بدعت خرابكننده دين و برنامهاى چون طمع فاسدكننده انسان نيست»4.
همچنین امام صادق(ع) فرمود: «انْ ارَدْتَ انْ تَقَرَّ عَيْنُكَ وَتَنالَ خَيْرَ الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَاقْطَعِ الطَمَّعَ عَمّا في ايْدىِ النّاسِ؛ اگر مىخواهى ديدهات روشن باشد و به خير دنيا و آخرت برسى طمع خود را نسبت به آنچه در اختيار مردم است قطع كن»5.
ایشان ادامه داد: امام صادق(ع) مىفرمايد؛ «طمع، شراب شيطان است كه به دست آن دشمن خطرناک به كام دوستان خاصّش ريخته مىشود و هر كس از اين شراب مست شود، به هوش نمىآيد تا در جهنم و عذاب اليم حق، در كنار شيطان ديده بگشايد و به هوش آيد و معلومش گردد كه چه بلاى غير قابل جبرانى بسرش آمده». در عيب طمع همين مسأله بس كه طمعكاران را به خريدن دنيا و فروختن آخرت و ازدستدادن دين مىكشاند و اين مسأله در جاى خود مسأله كوچک و كمى نيست.
خادم القرآن برجسته کشورمان بیان داشت: خداوند متعال مىفرمايد؛ «اينانند كه گمراهى را به جاى هدايت، و عذاب را به عوض آمرزش خريدهاند». و همچنین «وَقالَ اميرُالْمُؤمِنينَ عليه السلام: تَفَضَّلْ عَلى مَنْ شِئْتَ فَانْتَ اميرُهُ، وَاسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ فَانْتَ نَظيرُهُ، وَافْتَقِرْ الى مَنْ شِئْتَ فَانْتَ اسيرُهُ؛ به هر كه خواهى احسان كن كه بر اساس قاعده "الانسان عبيد الاحسان" امير او گردى و از غير حضرت عزّت استغنا جو تا نظير او باشى و به هر كه خواهى اظهار حاجت كن به قصد چشم داشت احسان از او تا اسير او گشته و دچار خفّت شوى».
___________________
پی نوشت:
1) بحارالأنوار: 75/ 368، باب 28، حديث 3.
2) كنزالعمال: 7576.
3) غرر الحكم: 297، حديث 6707؛ مستدرک الوسائل: 12/ 71، باب 67، حديث 13541.
4) كنزالفوائد: 1/ 350؛ بحارالأنوار: 75/ 91، باب 16، حديث 98.
5) بحارالأنوار: 70/ 168، باب 129، حديث 3.