از دعاهاى امام عليه السلام است در استخاره و درخواست خير و نيكى
(در كارها از خداى تعالى، استخاره نزد سنى و شيعه مستحب و اخبار بسيار درباره ى آن رسيده است، از آن جمله حضرت صادق- عليه السلام- فرموده: دو ركعت نماز بجا آور و از خدا طلب خير كن، سوگند به خدا مسلمانى كه از خدا طلب خير كند قطعا خدا براى او خير و نيكى قرار مى دهد، و هم از آن حضرت- عليه السلام- رسيده: خداى عزوجل فرموده: از شقاوت و بدبختى بنده ى من است كه كارها را انجام دهد و از من درخواست خير ننمايد، و هم آن حضرت- عليه السلام- فر\نمودم باكى ندارم كه «كار من» به هر يك از دو طرف واقع شود «چون اگر به طرف خير هم واقع نگردد قطعا در پايان كار خير خواهد بود» و پدرم استخاره را به من مى آموخت، چنانكه سوره اى از قرآن را مى آموخت، و هم آن حضرت- عليه السلام- فرموده: هر كه در كارى بى استخاره وارد شود و سپس گرفتار گردد اجر و پاداشى نخواهد برد، و حضرت اميرالمومنين- عليه السلام- فرموده: هنگامى كه پيغمبر- صلى الله عليه و آله- مرا والى و حاكم يمن گردانيد، در حالى كه به من وصيت و سفارش مى نمود فرمود: يا على كسى كه استخاره كند سرگردان نمى شود، و كسى كه مشورت نمايد پشيمان نگردد. شيخ مفيد- عليه الرحمه- فرموده: شايسته نيست كسى كه از خداى تعالى استخاره مى نمايد در چيزى باشد كه او را از آن نهى كرده يا در بجا آوردن واجبى باشد، استخاره در امر مباح و چيزى است كه روا باشد مانند رفتن به يكى از دو مجلس كه جمع بين هر دو ممكن نباشد. از جمله ى آداب كسى كه استخاره مى كند آنست كه ظاهر و باطن يعنى آشكار و نهان او پاك و پاكيزه باشد: ظاهر او از بول و غايط و جنابت، و باطن او را از شك و دودلى حضرت صادق- عليه السلام- فرموده: پدرم هرگاه در كارى مى خواست استخاره كند وضوء مى گرفت و دو ركعت نماز مى خواند، و اگر خادمه اى با آن حضرت سخن مى گفت آن بزرگوار مى فرمود: سبحان الله و تكلم نمى فرمود تا اينكه فراغت مى يافت. استخاره چهار جور است: نخست استخاره به دعاء، جابر ابن عبدالله گفته: رسول خدا- صلى الله عليه و آله- استخاره را به ما مى آموخت چنانكه سوره اى از قرآن را مى آموخت، و مى فرمود: هرگاه يكى از شما قصد كارى كند دو ركعت نماز غير از نماز واجب بجا آورد سپس بگويد: اللهم انى استخيرك بعلمك، و استقدرك بقدرك، و اسالك من فضلك العظيم، فانك تقدر و لا اقدر، و تعلم و لا اعلم، و انت علام الغيوب، اللهم ان كنت تعلم هذا الامر و تسميه خيرا لى فى دينى و معاشى و عاقبه امرى فاقدره لى، و يسره لى، و بارك لى فيه، و ان كنت تعلم انه شر لى فى دينى و معاشى و عاقبه امرى فاصرفه عنى، و اصرفنى عنه، و اقدر لى الخير حيث ما كان، و رضنى به يعنى بار خدايا من از تو بدانائيت خير و نيكى درخواست مى كنم، و به توانائيت مى خواهم كه خير را بهره ى من گردانى، و احسان بزرگ تو را مى طلبم، زيرا تو، توانائى و من توانا نيستم، و تو مى دانى و من نمى دانم، و تو به نهانيها دانائى، بار خدايا اگر مى دانى و ناميده اى اين كار را در دين و زندگى و پايان كارم براى من خير و نيكى است پس آن را برايم مقدر و آسان و مبارك و نيكو گردان، و اگر مى دانى آن در كيش و زندگى و پايان كارم براى من شر و بدى است پس آن را از من و مرا از آن دور فرما، و آنچه كه خير من است برايم مقدر كن و مرا به آن خشنود نما. دوم استخاره ى به مصحف «قرآن كريم» حضرت صادق- عليه السلام- فرموده: هرگاه خواستى از كتاب عزيز «قرآن مجيد» استخاره كنى پس از بسم الله الرحمن الرحيم بگو: اللهم ان كان فى قضائك و قدرك ان تمن على شيعه ال محمد صلى الله عليه و آله: بفرج وليك و حجتك على خلقك فاخرج الينا ايه من كتابك نستدل بها على ذلك يعنى بار خدايا اگر در قضاء و قدر تو است كه بر پيروان آل محمد- صلى الله عليه و آله- به فرج و گشايش ولى خود «امام زمان» و حجت تو بر خلقت، منت گزارده خير و نيكى بخشى پس آيه اى از كتاب خود براى ما بيرون آور كه آن را بر منت نهادن تو دليل آوريم. پس از آن قرآن را مى گشائى و شش ورق مى شمارى و از ورق هفتم شش سطر و آنچه را در آن است مى انديشى. سوم استخاره به رقاع «تكه كاغذهائى كه روى آنها مى نويسند» در كافى است: از يكى از ائمه- عليهم السلام- رسيده كه آن حضرت به يكى از اصحاب خود كه پرسيد از كارى كه مى خواهد انجام دهد و كسى را نمى يابد كه مشورت نمايد چه كند فرمود: از پروردگارت مشورت كن، گفت چگونه مشورت كنم؟ فرمود: حاجت و خواسته ى خود را قصد كن پس دو رقعه در يكى لا «نه» و در يكى نعم «آرى» بنويس و آنها را در دو گلوله ى از گل نهاده سپس دو ركعت نماز بجا آور و زير دامنت بگذار و بگو: يا الله انى اشاورك فى امرى هذا و انت خير مستشار و مشير، فاشر على بما فيه صلاح و حسن عاقبه يعنى خدايا من در اين كار خود از تو مشورت مى كنم و تو بهتر كسى هستى كه از او مشورت و كنكاش مى شود و بهتر راهنمائى پس مرا به آنچه كه در آن شايستگى و پايان نيكو است راهنمائى نما. پس دستت را زير دامنت ببر «و يكى را بردار» اگر در آن نعم بود بجا آور، و اگر لا بود بجا نياور، اين چنين با پرورگارت مشورت مى كنى. چهارم استخاره به سبحه «مهره هائى كه به يك رشته پيوسته و به آنها تسبيح شمارند» حضرت صادق- عليه السلام- فرموده: سوره ى حمد يكبار و سوره ى اخلاص «قل هو الله احد» سه بار مى خوانى و بر محمد و آل او پانزده بار درود مى فرستى «مى گوئى: اللهم صل على محمد و آله» سپس مى گوئى: اللهم انى اسالك بحق الحسين وجده و ابيه و امه و اخيه و الائمه من ذريته ان تصلى على محمد و آل محمد و ان تجعل لى الخيره فى هذه السبحه و ان ترانى ما هو الاصلح لى فى الدين و الدنيا، اللهم ان كان الاصلح لى فى دينى و دنياى و عاجل امرى و اجله فعل ما انا عازم عليه فامرنى و الا فانهنى انك على كل شى ء قدير يعنى بار خدايا به حق و سزاوارى حسين و پدر و مادر و برادر و پيشوايان از فرزندان او من از تو مى خواهم كه بر محمد و آل محمد درود فرستى و براى من در اين سبحه خير و نيكى قرار دهى و آنچه را كه در دين و دنيا براى من شايسته تر است ببينى «مقدر فرمائى» بار خدايا اگر كارى را كه تصميم دارم در دين و دنيايم و هم اكنون پس از اين براى من شايسته تر است مرا به آن امر كن و اگر نه پس نهى فرما، زيرا تو بر هر چيز توانائى. سپس يك قبضه «مشت» از سبحه مى گيرى و مى شمارى و مى گوئى: سبحان الله، و الحمد لله، و لا اله الا الله تا آخر قبضه پس اگر دانه ى آخر سبحان الله بود در بجا آوردن و به جا نياوردن اختيار دارى، و اگر الحمد لله بود آن امر است «بجا آور» و اگر لا اله الا الله بود آن نهى است «بجا نياور»):
― بار خدايا من به دانائيت (به خير و شرم) از تو خير و نيكى درخواست مى نمايم، پس بر محمد و آل او درود فرست، و خير و نيكى را برايم مقدر فرما
― و شناسائى اختيار و برگزيدن را به ما الهام نما (ما را به حكمت و مصلحت آنچه درباره ى ما اختيار كرده اى آشنا ساز) و آن را وسيله ى خشنودى به آنچه براى ما مقدر كرده اى و وسيله ى سر فرود آوردن به آنچه حكم نموده اى قرار ده، و نگرانى شك و دودلى را از ما دور كن، و ما را به يقين و باور اخلاص دارندگان (آنانكه از روى حقيقت عبادت و بندگى كرده و هيچگاه به تو شريك نياورده و به رضاى تو تن داده اند) تاييد و كمك فرما
― و ما را به ناتوانى شناسائى آنچه اختيار كرده اى گرفتار مفرما (ما را به خود وامگذار كه از آنچه اختيار نموده اى بازمانيم) تا تقدير تو را (آنچه مقدر كرده اى، يا عظمت و بزرگيت را) سبك شماريم، و جاى رضا و خشنوديت را ناپسنديده دانيم، و به راهى كه از نيكى انجام و پايان كار دورتر و به خلاف عافيت و رهائى يافتن (از بدى) نزديكتر است برگرديم
― آنچه را از تقدير تو كه نمى پسنديم پيش ما محبوب گردان، و آنچه را از قضاى تو كه دشوار مى داريم بر ما آسان فرما
― و فرمانبرى براى مشيت و خواسته ات را كه بر ما وارد نموده اى به ما الهام گردان تا پس انداختن آنچه را جلو انداخته اى و جلو انداختن آنچه را پس انداخته اى دوست نداشته باشيم، و آنچه را دوست دارى (خواسته اى) ناپسند نشماريم، و آنچه را ناپسند دارى برنگزينيم
― و كار ما را به راهى كه پايانش پسنديده تر و مرجع و بازگشتش گراميتر است به پايان رسان، زيرا تو چيز نيكو عطا مى كنى، و نعمت بزرگ مى بخشى، و آنچه مى خواهى بجا مى آورى، و تو به هر چيز توانائى.