از دعاهاى امام عليه السلام است در اصرار به (درخواست از) خداى تعالى
• اى خدايى كه در آسمان و زمين چيزى بر تو پنهان نباشد. چگونه بر تو پوشيده باشد اى خدايم آنچه خود آفريده اى، و چگونه شمارش نتوانى آنچه كه خود پديد آورده اى، و چه سان از تو پنهان باشد آنچه خود سامانش داده اى؟ يا چگونه ياراى فرار از درگهت داشته باشد آن كه تنها به روزى ات حيات يافته، و چگونه از بند عذابت نجات يابد آن كه راهى جز در قلمرو فرمانروايى ات ندارد؟
• منزهى و پاك اى خدا، هراسناك ترين مردمان از تو آنانند كه بيشتر دانند. و افتاده ترين ايشان آنانند كه بيشتر فرمان برند و فرومايه ترين آنان آن كسانند كه روزى تو خورند و ديگرى پرستند.
• پاكى اى خدا، كه به تو شرك ورزد و پيامبرت را به دروغ نسبت دهد از سلطنت چيزى نكاهد، و آن كه تقدير تو را نپسندد ياراى تغيير آن هرگز ندارد و آن كه قدرتت را انكار كند از قهر و غضبت خود را در امان ندارد. هر كه ديگرى پرستد از دست تو به در نرود. و آن كه مرگ را نخواهد در دنيا جاويد نيايد.
• منزهى و پاك اى خدا، چه سترگ است مقامت و چه چيره است پادشاهى ات، و چه استوار است قدرتت، و چه رساست فرمانت.
• منزهى و پاك اى خدا، حكم مرگ را بر همگان جارى ساخته اى، چه يكتاپرست باشد و چه كافر بود. همه شرنگ مرگ چشند، و به سوى تو آيند. تو بى شمار خير دهى و بسى والايى، خدايى جز تو نباشد، يكتا و بى همتايى.
• خدايا، به تو ايمان دارم و پيامبرانت را راستين مى دانم، كتابت را قبول دارم، و از هر چه ديگران مى پرستند روى گردانم و از هر معبودى جز تو بيزارم.
• خدايا، صبح و شام مى گذرانم و عمل خويش را ناچيز مى شمارم، و اعتراف به گناه و خطايم دارم به دست خود به خويش ستم روا داشتم و خود را خوار كردم و با كردارم تباه ساختم، هواى نفسم مرا به ورطه هلاكت انداخت و شهوت پرستى ام محرومم ساخت.
• آقاى من، از تو مى خواهم به سان كسى كه به سبب آرزوهاى دور و درازش دلباخته بيهوده كارى است، و بدنش به خاطر تن پرورى اش غافل و در بى خبرى است، و قلبش به واسطه فراوانى نعمت هايت مست خواب است و انديشه اش براى سفر آينده كوتاه است.
• از تو مى خواهم همانند كسى كه آرزوها بر او چيره شده، و هوس ديوانه اش كرده، و دنيا در دل او جاى گرفته و مرگ بر او سايه افكنده از تو مى خواهم مانند كسى كه گناهانش را بسيار مى پندارد و به خطاهايش اقرار دارد از تو مى خواهم مانند كسى كه خدايى جز تو ندارد و سرپرستى جز تواش نباشد، رهاننده اى از تو در خاطر براى خود نمى انگارد و پناهى از تو جز خودت ندارد.
• خداى من، به حقت كه به جاى آوردن آن را بر همه واجب كرده اى، و به نام مهينت كه به پيامبرت فرمان داده اى تا تو را بدان تسبيح گويد و به بزرگى ذات گرامى ات كه نه فرسوده مى شود و نه تغيير مى يابد نه دگرگون گردد و نه فنا پذيرد از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و مرا با پرستشت از هر چيزى بى نياز سازى و جانم را با ترس از درگهت از غم دنيا آرامش بخشى و با رحمتت مرا به وادى كرامت و نعمت هاى بى شمارت بازگردانى.
• خدايا، من تنها به سوى تو مى آيم و از تو بيمناكم از تو فريادرسى مى طلبم و به تو اميد بسته ام و تنها تو را مى خوانم و به آستانت پناه آرم و به تو تكيه مى كنم و از تو يارى مى جويم و به تو ايمان دارم و بر تو توكل مى كنم و تنها به جود و كرمت دلگرمم.