وقتی که پیله عطر تو را گوش می کند
در خود هزار شاپره مدهوش می کند
ساکت اگر نشسته خدا ، بی دلیل نیست
نجوای ربنای تو را گوش می کند
اشراق چشم های تو را حضرت مسیح
روشنگر معابد خاموش می کند
این شور عشق کیست که پیشانی تو را
با خاک های مرده هم آغوش می کند؟
مضمون که نام توست، غزل های قونیه
تبریز را همیشه فراموش می کند