آیا قرآن خوانده ای؟

خسته و تکيده از بيداد خصم دون که با ضرباآهنگ هر ساز و دهلي

گويي که چنگ بر دل و جانشان مي زنند از دروازه ساعات گذشته و وارد

شهر مي شوند.

شگفتا

پنجاه سال بيشتر نيست که از فقدان آخرين فرستاده الهي مي گذرد،اما

مدعيان همين پيامبر، نورديده اش را تشنه لب سر بريده ، بر نيزه زده و به

همراه زنان ودختران اهل بيتش و در راس آنان حجّت بالغه الهي امام علي بن

الحسين الشهيد را دست و پا بسته ؟! ميان کوي برزن مي چرخانند و به خلق

الله نشان مي دهند و به مانند سند افتخاري فرياد بر مي آورند که اي مردم ما

خارجي ها ؟! را کشتيم و زنان و دخترانشان را به اسيري آورديم.

کاروان پاي پلکان مسجد سکون مي يابد.

در ميان هلهله و همهمه آدميان پيرمردي آرام آرام نزديک کاروان مي

شود، تا بدانجا که رو به اسيران آل محمّد نموده و مي گويد:

((شکر و سپاس خداي را که شما را کشت و هلاک کرد و بلاد را از شر

مردانتان خلاص نموده و اميرالمومنين يزيد را بر شما پيروز گردانيد))

اين عجيب نباشد ، چه آنکه شاميان اسلام را سالهاي سال و از ابتداي

ورود از روزنه آل اميّه و مثلث زر و زور و تزوير معاويه ديده و آموخته

اند ، پس بايستي هم شرابخوار ميمون بازي همچون يزيد را اميرالمومنين

خوانده و بر قتل عام نواده پيامبر و اهل بيتش افتخار کنند و سجده شکر

بسايند.

اما مجال ، گاه برافتادن حجاب از پس برآمدن خورشيد هدايت است.

ورود امام عارفين و زينت عابدين به عرصه همانا و نبرد لفّاظانه را

مغلوبه نمودن همانا.

اي پيرمرد آيا قرآن خوانده اي ؟

پيرمرد: آري

آيا اين آيه را که مي فرمايد: » قُل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إلَِّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى « « بگو من هيچ مزد وپاداشي از شما نمي خواهم جز محبت به نزديکانم » را

خوانده اي؟

پيرمرد: بله.

پس بدان که قربي ماييم.

آيا در سوره بني اسرائيل « وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ « « حق نزديکانت را

بده » را خوانده اي؟

پيرمرد:آ آ آ آري.

بدان و آگاه باش که ما قرباييم ، آيا آيه « وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ

لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى « « اي مردم بدانيد خمس آنچه را به

بهره و غنيمت مي بريد به خدا و رسول و نزديکان رسول اختصاص دارد »

را خوانده اي؟

پيرمرد: بَ بَ بَ بله.

آيه: » إنَِّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا « «

خدا اراده کرده است هرگونه رجس وپليدي را از شما اهل بيت ببرد و شما

را پاک و منزه گرداند » را چطور؟ آيا تا به حال خوانده اي؟

پيرمرد:اي اي اي اين را هم خوانده ام.

اي پيرمرد؟ ما همان اهل بيتيم که آيه تطهير به ايشان اختصاص داده

شده است.

پيرمرد که سخت مضطرب گشته و بهت سراسر وجودش را فرا گرفته

بود با صدايي لرزان از حضرت پرسيد،شما را به خدا سوگند ،شما اهل بيت

پيامبريد؟

سرور زاهدين و سيد ساجدين پاسخش داد: به خدا سوگند و به حقِّ

رسول خدا که جدّ ماست ، بي هيچ ترديدي ما اهل بيت پيغمبريم.

پيرمرد که گويي زمين و زمان بر سرش آوار شده ، عمامه خود رابر

زمين کوبيد و گريه کنان رو به آسمان عرضه داشت که: بار الها من از

دشمنان آل محمد چه از جن و چه از انس بيزارم.

پيرمرد با حالي نزار از ولي اعظم خدا مسئلت نمود که آيا راهي به سوي

توبه دارد؟

امام بشارتش داد اگر توبه کني و به سوي خدا باز گردي آنگاه خداوند

هم تو را درمي يابد و سرآخر نيز با ما خواهي بود.

پيرمرد هم بي درنگ طريق حق را برگزيد و بهايش را پرداخت،جانش.