(1) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و ايمانم ( اعتقاد به دل و اقرار به زبان و عمل به اندام كه كاشف از آنهاست ) را با به كاملترين ايمان برسان ، و باورم را ( به آنچه پيغمبر - صلي الله عليه و آله - آورده ) بهترين يقين قرار ده ( يقين " چنان كه خواجه نصيرالدين طوسي - رحمه الله - فرموده " مركب از دو علم است : علم به معلوم و علم به اين كه خلاف آن محال است ، و آن را سه مرتبه است : علم اليقين مانند شناختن آتش به دود ، و اين علمي است كه براي اهل نظر و استدلال از روي براهين قاطعه به دست مي آيد ، و عين اليقين مانند ديدن جسم آتش ، و آن علمي است كه براي برگزيدگان از مؤمنين از روي كشف به دست مي آيد ، و حق اليقين مانند افتادن در آتش و سوختن به آن ، و آن علمي است كه براي اهل شهود و فنا در خدا از روي اتصال معنوي بدست مي آيد ، و اين مرتبه از يقين كاملترين آن است كه امام - عليه السلام - آن را درخواست نموده و نيت من را به نيكوترين نيتها ( قصد قرب به حق ) و كردارم را به بهترين كردارها ( عمل خالص از خودنمايي ) برسان ( نيت " چنان كه در مجلد پانزدهم بحار الانوار محقق طوسي - عليه الرحمه - نقل نموده " قصد و آهنگ عمل و انجام كار است ، و آن واسطه است ميان علم و عمل ، زيرا تا چيزي دانسته نشود قصد آن ممكن نيست و تا قصد نشود واقع نگردد )
(2) بار خدايا نيت من را به لطف ( توفيق ) خود كامل گردان ( بس براي تو بوده به غرض ديگري آلوده نباشد ) و باورم را به رحمت خويش پا بر جا نما ( به طوري كه شك در آن راه نيابد ) و به قدرت و تواناييت آنچه از من از دست رفته اصلاح فرما ( از كيفر آن بگذر )
(3) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و بي نيازم كن از كاري كه كوشيدن به آن من را ( از عبادت و بندگيت ) باز مي دارد ( تا توجه من به جز تو نباشد ) و وادار من را به آنچه ( انجام اوامر و ترك نواهي ) كه فردا ( روز رستاخيز ) از آن سؤال و بازپرسي مينمايي ( در قرآن كريم " سوره 16 ، آيه 93 " فرمايد : ولتسئلن عما كنتم تعلمون يعني البته از آنچه " نيك و بد " به جا مي آوريد سؤال خواهد شد ) و روزهاي من را در آنچه ( عبادت و پرستش ) كه براي آنم آفريده اي صرف نما ( در قرآن كريم " سوره 51 ، آيه 56 " فرمايد : و ما خلقت الجن والانس الا ليعبدون يعني جن و انس را نيافريدم جز براي آن كه " من را به يكتايي " پرستش نمايند ) و من را ( از ديگران ) بي نياز فرما و روزيت را بر من گشايش ده ، و به نگاه كردن ( چشم به راه بودن براي رسيدن روزي ، يا به نگاه كردن كالاي دنيا كه در دست مردم است ) گرفتارم مفرما ، و عزيز و گرامي ام و به كبر و سربلندي ( افراط در عزت ) دچارم مكن ( در مجلد پانزدهم بحار الانوار است حضرت امير المؤمنين - عليه السلام - فرمود : عجب دارم از فرزند آدم كه اولش نطفه " مني " و آخرش جيفه " مردار بو گرفته " است و او ميان اين دو ظرف است براي غائط و پليدي ، با اين حال كبر و سربلندي مي نمايد ! ! ) و من را براي ( بندگي ) خود رام ساز و عبادتم را به عجب و خودپسندي ( از درجه قبول ) تباه مگردان ( حضرت صادق - عليه السلام - فرموده : خداي تعالي مي دانست كه گناه براي مؤمن از عجب بهتر است ، و اگر چنين نبود ، هرگز مؤمن را به گناه آزمايش نمي نمود . مرحوم مجلسي پس از نقل اين حديث در مجلد پانزدهم بحار الأنوار مي فرمايد : عجب بزرگ دانستن عمل نيكو و شاد شدن و نازيدن به آن است ، و اين كه شخص خود را تقصير كار نبيند ، ولي شاد شدن به آن با تواضع و فروتني براي خداي تعالي و سپاسگزاري از بر توفيق عمل نيكو و ستوده است ) و خير و نيكي براي مردم را به دست من روان ساز ( توانگرم گردان تا به ايشان احسان نمايم ) و آن را به منت نهادن باطل مفرما ( از شر شيطان و نفس حفظ كن كه با احسان خود بر ديگري منت نگذارم كه پاداش احسان را از بين ببرد ) و خوهاي پسنديده را به من ببخش ( استعداد قبول آن را به من عطا فرما ) و چنان كه آنها را دارا شدم ) من را از به خود نازيدن نگاه دار ( مشهور است پيغمبر - صلي الله عليه و آله - فرمود : انا سيد ولد ادم ولا فخر" من مهتر فرزندان آدم هستم و به خود نازيدني نيست " يعني بزرگي خود را از روي فخر نمي گويم ، بلكه از جهت بيان نعمت خداي تعالي و سپاسگزاري از او و تبليغ به امت چيزي را كه معرفت و ايمان به آن واجب است مي باشد ، حضرت اميرالمؤمنين - عليه السلام - فرمود : هر كه كاري براي مفاخرت بجا آورد خدا او را روز قيامت سياه محشور مي نمايد )
(4) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را در ميان مردم به درجه و مقامي سرفراز مفرما جز آن كه پيش نفسم مانند آن پست نمايي ، و ارجمندي آشكارا برايم پديد مياور جز آن كه به همان اندازه پيش نفسم براي من خواري پنهاني پديد آوري ( اميرالمؤمنين - عليه السلام - هنگام وفاتش در وصيت خود فرمود : بر تو باد به تواضع ، زيرا فروتني از بزرگترين عبادت و بندگي است )
(5) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و من را به رستگاري شايسته بهره مند كن ( به راه راست راهنمايي فرما ) كه آن را ( به راه ديگر ) عوض نكنم ، و به راه حقي كه از آن بيرون نشوم ، و به قصد صواب و درستي كه در آن شك ننمايم ، و تا هنگامي كه عمرم در فرمانبري تو به كار رود عمر ده ، و هرگاه عمرم چراگاه شيطان شود ( بر من تسلط يابد ) بميرانم پيش از آن كه دشمني سخت تو به من رو آورد ، يا خثمت بر من استوار گردد ( مراد از دشمني و خشم خداي تعالي دوري رحمت اوست )
(6) بار خدايا وامگذار من را در خويي كه ( مردم آن را ) زشت مي دانند جز آن كه آن را اصلاح نمايي ( توفيقم دهي كه به زشتي آن پي برده مرتكب نشوم ) و نه خوي زشتي كه به وسيله آن سرزنش شوم جز آن كه آن را نيكو گرداني ( توفيقم دهي كه از كيفر آن آگاه شده خود را برهانم ) و نه خوي پسنديده اي كه در من ناتمام باشد جز آن كه آن را كامل كني ( توفيقم دهي آن را دنبال كرده به منتهاي آن برسم )
(7) بار خدايا بر محمد و آل محمد درود فرست ، و درباره من تغيير ده دشمني سخت دشمنان را به دوستي ، و رشك بردن سركشان از حق را به محبت ، و بدگماني نيكان را به اطمينان ، و دشمني آشنايان را به دوستي ، و بدرفتاري خويشان را به خوشرفتاري ، و خوار گردانيدن نزديكان را به ياري كردن ، و دوستي مدارا كنندگان ( دوستان ظاهري ) را به دوستي واقعي ، و اهانت آميزش كنندگان را به آميزش نيك ، و تلخي ترس از ستمكاران را به شيريني ايمن بودن ( از ايشان )
(8) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و براي من بر كسي كه به من ستم كند دستي ( توانايي جلوگيري از ستم ) و بر آن كه زد و خورد و گفت و شنود نمايد زباني ( حجت و برهاني ) و بر آن كه دشمني كند فيروزي قرار ده ، و به من بر آن كه درباره ام حيله كند ( در برابر ) آن مكر و فريبي ، و بر آن كه بر من مسلط شود توانايي ، و بر آن كه من را دشنام دهد تكذيبي ( گفتن به اين كه دروغ گفتي ) و از آن كه من را مي ترساند سلامتي ببخش ، و به فرمانبري آن كه من را به راه راست آورد ( معلم علوم ديني ) و پيروي كسي كه من را ( به راه حق ) راهنمايي نمايد ( پيشوايان دين ) توفيقم ده
(9) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و مرا توفيق ده تا با كسي كه با من غش ( ناراستي ) نموده از روي اخلاص ( درستي ) رفتار كنم و كسي را كه از من دوري كرده به نيكويي پاداش دهم ، و كسي كه من را نوميد گردانيده به بخشش عوض دهم و كسي را كه از من بريده به پيوستن مكافات نمايم ، و از آن كه از من غيبت نموده ( پشت سر بد گويي كرده ) به نيكي ياد كنم ، و نيكي را سپاس گزارده از بدي چشم بپوشم
(10) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را به زينت صالحين و شايستگان ( انجام حقوق خدا و مردم ) آراسته فرما ، و زيور پرهيزكاران ( عمل به واجبات و ترك محرمات ) را به من بپوشان ، با ( توفيق براي ) گستردن عدل و داد ( تا از افراط و تفريط در حق دوري گزينم ) و فرونشاندن خشم ( و آشكار نكردن آن به گفتار يا كردار ، در قرآن كريم " سوره 3 ، آيه 134 " فرمايد : و الكاظمين الغيظ والعافين عن الناس يعني پرهيزكاران آنانند كه سخت ترين خشم را فرو نشانده از " بدي " مردم درگذرند ) و خاموش كردن آتش دشمني ( اختلاف بين مردم ) و گرد آوردن پراكندگان ( دلهاي از هم رنجيده ) و اصلاح فساد بين مردم ، و فاش كردن خير و نيكي ، و پنهان نمودن عيب و زشتي ( از كساني كه از آن شرمنده اند، نه از آنان كه هر چند عيبشان را پنهان كنند دست از آن برندارند كه پنهان نمودن عيب اين كسان كمك بر معاصي است ، پس آشكار كردن عيب آنان رواست ، و ناگفته نماند : پنهان نمودن عيب درباره معصيت و گناه گذشته است ، ولي درباره گناهي كه اكنون بجا مي آورد بر كسي كه توانا باشد واجب است كه او را منع نموده باز دارد ، نه آن كه آن را پنهان نمايد ، و اگر توانا نيست به كسي كه زمام امور را در دست دارد مراجعه نمايد در صورتي كه كار به مفسده و تباهكاري سختتر از آن نكشد ، و همچنين واجب است آشكار نمودن عيب شاهد و گواه و راوي خبر و امين بر اوقاف و صدقات و اموال ايتام هنگام حاجت ، زير احكام شرعيه بر آن مترتب است ، و عيب گوي ايشان گناه نكرده است در صورتي كه قصد عيب گوينده جلوگيري از معصيت باشد ، نه آشكار ساختن عيب ) و نرم خويي و فروتني و نيكو روشي ، و سنگيني ، و خوشخويي ( با مردم و پيشي گرفتن نيكي ، و برگزيدن احسان بي آن كه جزاي احساني باشد ، و سرزنش نكردن ( رسول خدا - صلي الله عليه و آله - فرموده : كسي كه مؤمني را به گناهي سرزنش نمايد نمي ميرد تا اين كه آن را مرتكب شود . و اين فرمايش با وجوب امر به معروف و نهي از منكر منافات ندارد ، زيرا مقصود از آن نصيحت و اندرز است ، نه سرزنش ) و همراهي نكردن به غير مستحق ( زيرا كمك به كسي كه شايسته نيست اسراف و بيجا به كار بردن مال است كه نكوهش شده ) و گفتن حق اگر چه سخت ( يا اندك ) باشد ، و كم شمردن نيكي در گفتار و كردارم اگر چه بسيار باشد ، و بسيار شمردن بدي در كردارم اگر چه كم باشد ( چون اين صفت شخص را از عجب و خودپسندي دور مي گرداند ) و آنچه را بيان شد براي من بوسيله هموارگي طاعت و فرمانبري ، و هميشه بودن با جماعت ( مؤمنين كه بر مذهب حق بوده و گرد آمده اند هر چند اندك باشند ) و واگذاشتن بدعت گزاران و آن كه رأي و انديشه اختراع شده بكار برد ، كامل گردان
(11) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و فراخترين روزيت را بر من هنگام پيري و قويترين تواناييت را در من هنگامي كه به رنج افتم قرار ده ، و من را به كاهلي و سستي در بندگيت و كوري ( گمراهي ) از راهت ( دين خود ) و درخواست خلاف دوستيت ( رضا و خشنوديت ) و گرد آمدن با كسي كه از تو دوري گزيده ( پيرو فرمان تو نيست ) و پراكندگي از كسي كه از تو جدا نگرديده ( فرمان بردار توست ) گرفتار مكن
(12) بار خدايا من را چنان قرار ده كه هنگام اضطرار به ( كمك و ياري ) تو ( بر دشمن ) حمله آورم ، و هنگام نيازمندي از تو بخواهم ، و هنگام درويشي ( يا ذلت و خواري ) به درگاه تو زاري كنم ، و من را چون بيچاره شوم به ياري خواستن از غير خود و چون فقير گردم به فروتني براي درخواست از غير خويش و چون بترسم به زاري كردن پيش غير خود آزمايش ( يا گمراه ) مفرما كه به آن سبب سزاوار خواري و باز داشتن ( از رحمت ) و روي گردانيدن ( كيفر ) تو شوم ، اي بخشنده ترين بخشندگان
(13) بار خدايا آنچه شيطان از دروغ و گمان و رشك در دل من مي افكند به ياد بزرگيت و انديشه در تواناييت و عاقبت انديشي بر دشمنت ( كه از بندگيت دوري گزيده آن را دشمن دارد ) مبدل گردان ، و آنچه از سخن زشت يا بيهوده يا دشنام به غرض و آبرو ( ي كسي ) يا گواهي نادرست يا غيبت كردن مؤمن غائب يا ناسزا گفتن به حاضر و مانند آنها كه بر زبان من مي آيد به گفتن سپاس تو و بسياري ستايش تو و كوشش در بزرگ دانستن تو و شكر نعمت تو و اقرار به نيكي تو و شمردن نعمتهايت مبدل سازد
(14) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و ( من را در پناه رحمت خود حفظ فرما تا ) ستم ديده نشوم كه تو بر جلوگيري از ستم به من توانايي ، و نه من ( به ديگري ) ستم نمايم كه تو مي تواني من را ( از ستم نمودن ) بازداري ، و گمراه نشوم كه راهنمايي به من براي تو آسان است ، و بي چيز و نيازمند نگردم كه گشايش ( زندگي ) من از توست ، و ( در بين مردم ) سركشي ننمايم كه توانگري من از توست
(15) بار خدايا به سوي آمرزش تو آمده ام ، و به عفو و بخشش تو آهنگ نموده ام ، و ( از گناهانم ) به گذشت تو آرزومندم ، و به احسان و نيكي تو اطمينان دارم در حالي كه چيزي ( گفتار نيك ) كه موجب آمرزيدن تو گردد در من نيست ، و نه در كردارم چيزي ( طاعت و بندگي ) است كه به سبب آن عفو تو را سزاوار شوم ، و پس از اين كه به زيان خود ( به اين گفتار ) حكم كرده اعتراف نمودم براي من چيزي ( وسيله آمرزشي ) جز احسان و نيكي تو نيست ، پس ( بنابراين ) بر محمد و آل او درود فرست ، و بر من بي علت و سبب احسان فرما
(16) بار خدايا من را به هدايت و راهنمايي ( به دين حق ) گويا فرما ، و پرهيزكاري را به من الهام نما ( در دل من انداز ) و به روشي كه پاكيزه تر ( بهترين روشها ) است توفيقم ده ، و به كاري كه ( نزد تو ) پسنديده تر است بگمارم
(17) بار خدايا من را به بهترين راه ( دين حق : ولايت و دوستي ائمه معصومين - عليهم السلام - ) ببر ( راهنمايي فرما ) و چنانم گردان كه بر دين تو ( اسلام ) بميرم و ( در قبر و قيامت ) زنده گردم
(18) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را به ميانه روي بهره مند گردان ( كه در گفتار و كردار از حد تجاوز نكرده تقصير ننمايم ) و من را از درستكاران و راهنمايان به خير و نيكي و از بندگان شايسته بگردان ، و رستگاري در قيامت و رهايي از دوزخ را روزيم فرما ( مراد از مرصاد " كمينگاه " در اينجا دوزخ است براي آن كه نگهبانان آن در آنجا چشم به راه كفارند براي عذاب و كيفر )
(19) بار خدايا براي خود از نفس من بهره اي كه آن را ( از عذاب ) برهاند بگير ( قرار ده ) و آنچه آن را به صلاح و سازگاري آورد براي من بگذار ، زيرا نفس من تباه شونده است ( از عذاب رهايي نمي يابد ) جز آن كه تو آن را ( از هر پيشامدي ) نگاهداري ( مترجمين و شارحين صحيفه معني اين جمله را به اختلاف بيان كرده اند ، و شايد نزديكتر به مراد امام - عليه السلام - و همين معني باشد كه ما بيان نموديم ، و الله اعلم بمقاصد اوليائه )
(20) بار خدايا اگر اندوهگين گردم ساز و سامانم تويي ( به تو روآورم ) و اگر ( از هر جا ) نوميد شوم اميدگاهم تويي ، و اگر غمهاي سخت به من روآورد فريادرسي ام به توست ، و نزد توست عوض هر چه از دست رفته و صلاح و سازگاري هر چه تباه گشته ، و تغيير در آنچه زشت دانسته اي ، پس پيش از گرفتاري تندرستي و پيش از درخواست توانگري و پيش از گمراهي راهنمايي را به من احسان فرما ، و عيبجويي بندگان را از من دور نما ، و آسودگي ( از عذاب و گرفتاري ) روز بازگشت را به من ببخش و نيكي راهنمايي كردن را به من عطا فرما
(21) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و از روي لطف و نيكي كردن خود هر پيشامد بدي را از من دور گردان ( اين كه جمله هر پيشامدي كه مفعول وادرا است در عبارت بيان نشده براي اختصار در عبارت بوده ، چون مطلب معلوم است ) و به نعمت خويش من را پرورش ده ، و به كرم و بخشش خود من را اصلاح فرما ( آنچه از دست رفته باز گردان ) و به احسان خويشتن من را ( از دردهاي جسماني و نفساني ) معالجه كن ، و در سايه ( رحمت ) خود من را جاي ده ، و خشنوديت را بر من بپوشان ( شامل حال من گردان ) و چون كارها بر من درهم گردد و به ( آشنا شدن ) درست ترين آنها ، و كردارها شبيه و مانند يكديگر شود به ( انجام دادن ) پاكيزه ترين آنها ، و مذاهب بر خلاف يكديگر گردد به ( پيروي از ) پسنديده ترين آنها من را توفيق ده ( چون در هر مذهبي نوعي از كارهاي پسنديده خداي تعالي است مانند اعتراف به خدا و عادات و قوانين نيك از اين رو امام - عليه السلام - فرموده پسنديده ترين آنها ، وگرنه آشكار است كه در غير مذهب اسلام رضاي خدا تصور نمي شود )
(22) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و سرم را به تاج بي نيازي بپوشان ( تا در پيش جز تو سر فرود نياورم ) و من را به نيكي در كارهايي كه به آن قيام مي نمايم وادار ، و راهنمايي حقيقي را به من ببخش ( من را بر اسرار آگاه فرما ) و من را به توانگري گمراه مساز ، و زندگي آسوده كه در آن رنج نباشد به من عطا فرما ، و زندگانيم را سخت و دشوار قرار مده ، و دعا و درخواستم را به سويم باز مگردان ( روا كن ) زيرا من براي تو همتايي قرار نمي دهم ، و با تو مانندي را نمي خوانم ( جز تو خدايي باور ندارم كه درخواستهاي خويش را از او بخواهم )
(23) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را از زياده روي ( در زندگي ) بازدار ، و روزي ام را از تباه شدن ( دستبرد دزدان يا آتش گرفتن و مانند آن ) نگاهدار ، و داراييم را به بركت و زياد نمودن افزون گردان ، و من را به نيكويي آنچه از آن دارايي مي نمايم به راه رستگاري برسان
(24) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را از كسب و روزي به دست آوردن با رنج بي نياز كن ، و بي حساب ( فراوان يا بي رنج يا بي حساب و بازپرسي در آخرت ) روزي ده ، تا از عبادت و بندگي تو براي به دست آوردن روزي باز نمانم ، و زير بار سنگيني زيانها و بدي عواقب كسب ( غير مشروع ) نروم
(25) بار خدايا به قدرت و توانايي خود آنچه را درخواست مي نمايم برآور ، و به عزت و تسلط خود ( بر هر چيز ) از آنچه مي ترسم پناهم ده
(26) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و آبرويم را به توانگري حفظ نما ، و ارجمنديم را به تنگدستي خوار مگردان كه بدين جهت از روزي خوارانت روزي بخواهم ، و از مردم پست عطا و بخشش طلبم ، تا به ستايش آن كه به من بخشيده گرفتار و به نكوهش آن كه نبخشيده وادار شوم ، در حالي كه ( در واقع ) بخشيدن و نبخشيدن ( نعمتها ) به دست توست نه ايشان
(27) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و روزي من كن تندرستي در عبادت و آسايش در زهد و دوري از دنيا و علم با عمل و پرهيزكاري از روي ميانه روي ( نه به اندازه اي كه به وسواس " بدانديشي و بدگماني " كشد )
(28) بار خدايا به سر رسيدن عمرم را با گذشت خود به پايان رسان ، و آرزويم را در اميد به رحمت خويش پا برجا نما ، و راههايم را براي رسيدن به خشنوديت آسان فرما ( توفيق عطا كن تا به طاعات تو بي رنج قيام نمايم ) و كردارم را در هر حال ( تندرستي ، بيماري ، خشنودي ، اندوهناكي ، بردباري ، خشم و مانند آنها ) نيكو گردان
(29) بار خدايا بر محمد و آل او درود فرست ، و من را در اوقات فراموشي ( پيروي از نفس ) به ياد خود آگاه ساز ، و در روزگار مهلت ( زندگاني دنيا ) به طاعت و بندگيت بگمار ، و راهي هموار به سوي محبت و دوستيت ( پيروي از اوامر و نواهيت ) براي من آشكار نما ، و به وسيله آن راه ( يا آن محبت ) نيكي دنيا و آخرت را برايم كامل گردان
(30) بار خدايا و بر محمد و آل او درود فرست ، مانند بهترين درودي كه پيش از او بر كسي از آفريدگان خود فرستاده اي و پس از او بر كسي خواهي فرستاد ، و در دنيا نيكي ( تندرستي ، آسودگي ، بي نيازي ، فرزند و زن شايسته و غلبه بر دشمنان و در آخرت نيكي ( رستگاري به پاداش و رهايي از عذاب ) به ما عطا فرما ، و من را به رحمت خود از شكنجه آتش ( گناهاني كه به آتش مي كشاند ) حفظ كن