حضرت باقرالعلوم علیه السّلام صفات و خصلتهایی را پیرامون پدرش، حضرت سجّاد، زین العابدین علیه السّلام بیان فرموده است كه بسیار قابل توجّه و است:
- در هر شبانه روز همچون امیرالمؤمنین علی علیه السّلام هزار ركعت نماز به جا میآورد، پانصد درخت خرما داشت كه كنار هر درختی دو ركعت نماز میخواند.
چون آماده نماز میگردید، رنگ چهرهاش دگرگون میگشت و به هنگام ایستادن به نماز، همچون عبدی ذلیل و فروتن كه در برابر پادشاهی عظیم و جلیل قرار گرفته؛ و تمام اعضاء بدنش از ترس و خوف الهی میلرزید.
نمازش همانند كسی بود كه در حال وداع و آخرین ملاقات و دیدار با پروردگارش باشد.
هنگام نماز به هیچ كسی و هیچ سمتی توجّه نداشت؛ و تمام توجّهش به خدای متعال بود، به طوری كه گاهی عبایش از روی شانه هایش میافتاد و اهمیّتی نمیداد، وقتی به حضرتش گفته میشد، در پاسخ میفرمود: آیا نمیدانید در مقابل چه قدرتی ایستاده و با چه كسی سخن میگویم؟!
می گفتند: پس وای بر حال ما كه به جهت نمازهایمان بیچاره و هلاك خواهیم گشت؛ و حضرت میفرمود: نافله بخوانید، همانا كه نمازهای نافله جبران ضعفها را مینماید.
- حضرت در شبهای تاریك كیسههای آرد و خرما و مبالغی دینار و درهم بر پشت خود حمل مینمود و چه بسا چهره خود را میپوشانید؛ و آنها را بین فقرا و نیازمندان توزیع و تقسیم مینمود.
و چون حضرتش وفات یافت، مردم متوجّه شدند كه او امام و پیشوایشان، حضرت سجّاد امام زین العابدین علیه السّلام بوده است.
- روزی شخصی نزد آن حضرت آمد و گفت: یاابن رسول اللّه! من تو را بسیار دوست دارم، پس فرمود: خداوندا، من به تو پناه میبرم از این كه دیگران مرا دوست بدارند در حالی كه مورد خشم و غضب تو قرار گرفته باشم.
- از یكی از كنیزان پدرم پیرامون زندگی آن بزرگوار سؤال شد؟ در جواب گفت: حضرت در منزل آنچه مربوط به خودش بود، شخصاً انجام میداد ضمن آن كه به دیگران هم كمك مینمود.
- روزی پدرم از محلّی عبور میكرد، دید عدّه ای درباره ایشان بدگویی و غیبت میكنند، ایستاد و فرمود: اگر آنچه درباره من میگویید صحّت دارد از خداوند میخواهم كه مرا بیامرزد؛ و چنانچه دروغ میگویید، خداوند شما را بیامرزد.
- هرگاه محصّل و دانشجویی به محضر آن حضرت وارد میشد، میفرمود: مرحبا به كسی كه به سفارش رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله عمل میكند، هركه جهت تحصیل علم از منزل خارج شود در هر قدمی كه بردارد زمین برایش تسبیح میگوید.
- پدرم امام سجّاد علیه السّلام سرپرستی بیش از صد خانوار مستضعف و بی بضاعت را بر عهده گرفته بود و به آنها كمك مینمود. و آن حضرت سعی مینمود كه همیشه در كنار سفرهاش یتیمان و تهی دستان و درماندگان بنشینند؛ و آنهایی كه معلول و فلج بودند، حضرت با دست مبارك خود برای ایشان لقمه میگرفت و در دهانشان مینهاد؛ و اگر عائله داشتند، نیز مقداری غذا برای خانوادهایشان میفرستاد.
خصال مرحوم شیخ صدوق: ج 2، ص 517، ح 4.