خدايا اگر رحمت تو با توفيق نيكو از ابتدا شامل حال من نبود چه كسى رهنماى من به سويت در اين راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسليم آمال و آرزوهاى باطل كند آنگاه چه كسى لغزش هايم را از فروافتادن در هواى نفس جبران میكند؟
خدايا اگر رحمت تو با توفيق نيكو از ابتدا شامل حال من نبود چه كسى رهنماى من به سويت در اين راه روشن میبود؟ و اگر مهلتت مرا تسليم آمال و آرزوهاى باطل كند آنگاه چه كسى لغزش هايم را از فروافتادن در هواى نفس جبران میكند؟
خدايا، اى آن كه زبان صبح را به گويايى تابش و روشنايى اش برآورد، شب تار را با تيرگي هاى شديد به هم پيچيده اش به اطراف جهان فرستاد، و ساختمان سپهر گردون را در اندازه هاى زيبايش محكم نمود، و پرتو خورشيد را به روشنايی شعله ورش در همه جا برافروزد،
و چه بسا به ياد برخى از مردگان خانوادهام مىافتم پس رقت مىكنم و اشك مىريزم، آيا اين كار درست است؟ فرمود: آرى، آنها را به ياد آر و چون رقت كردى گريه كن و پروردگار تبارك و تعالى را بخوان و به درگاه حضرتش دعا كن.
شب را در روز درمى آورى، و روز را در شب، زنده را از مرده بيرون مى آورى، و مرده را از زنده، زنده، و هر كه را بخواهى بى حساب روزى مى دهى.
معبودى جز تو نيست.
خداى من اين مهار نفس من است كه به پايبند مشيّت بستم، و اين بارهاى سنگين گناهان من است كه به پيشگاه عفو و رحمتت انداختم، و اين هوس هاى گمراه كننده من است كه به درگاه لطف و مهرت واگذاشتم.
بار خدايا! اين صبح مرا انگونه آغاز كن كه با پرتو هدايت و با سلامت دين و دنيا همراه باشد و شبم را سپرى ساز از نيرنگ دشمنان و نگاهبانى گردان از هلاكت هاى هواى نفس، كه به يقين تو به هر چه بخواهى توانايى،
سلام بر تو اى ابا عبد اللّه،سلام بر تو اى فرزند رسول خدا،سلام بر تو اى فرزند امير مؤمنان،و فرزند سرور جانشيان،سلام بر تو اى فرزند فاطمه سرور بانوان جهانيان،سلام بر تو اى خون خدا،و فرزند خون خدا و اى تنهاى مظلوم.
و اگر به هنگام جنگ با نفس و شيطان ياريت مرا واگذارد اين يارين نكردنت مرا در آغوش رنج و محروميت اندازد
بار خدايا! تنها تو را منزّه می دارم و سپاس و ستايش می گويم، كيست كه قدر تو را بشناسد و از مقام تو نترسد؟ و كيست كه بداند تو كسيتى آنگاه از تو نهراسد؟
بار خدايا از آنچه در گذشته مرتكب شدم، از لغزش و خطايم چشم پوشى كن و از درافتادن به جامه تنگ گناه رهايم ساز كه به يقين تويى سرور و مولا، و پشتيبان و اميد من، و تويى منتهاى خواسته و آرزوى من، در دنيا و آخرت.
اى آن كه در گاهواره أمن و امانش خوابانيد مرا و به جانب آنچه از نعمت ها و احسانش كه بی دريغ به من بخشيد بيدارم كرد و دست هاى حوادث و آفات را با دست لطف و قدرتش از من بازداشت.
مولايم اى مولاى من،تو مولايى و من بندهام،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو مالكى و من مملوكم،آيا رحم مىكند به بنده جز مولا؟مولايم اى مولاى من،تو عزيزى و من خوار،آيا رحم مىكند به خوار جز عزيز؟
و از درخواست نمودن از مخلوقات بىنيازم نمايى، و از من كفايت كنى اندوه كسى را كه از اندوهش مىترسم،و دشوارى كسى را كه از دشوارى هراس دارم، و ناهموارى كسى را كه از ناهمواريش بيم دارم،
از ابرهاى گران بارانى فراوان فرو ريختى و خورشيد و ماه را براى مردمان چراغى فروزان قرار دادى، بیآنكه در آنچه آغازگر پيدايشش بودى دچار خستگى و ناتوانى و چاره جويى شوی.