فارسی
پنجشنبه 06 دى 1403 - الخميس 23 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود از محمد زمانی

اشک فرات بود ز مشکت چکیده بود

یا خیسی خجالت دست بریده بود

یک تیر چشمه از دل مشک تو باز کرد

یک تیر اشک چشم تو از هم دریده بود

حی علی الفلاح تو ادرک اخا بود

در ظهر رکعتی که قیامت خمیده بود

دیدی که سمت دشت نگاه تو از عطش

رنگ از رخ تمام غزالان پریده بود

دیگر زبان تشنگی اش بند آمده

حتماً سکینه واقعه ها را شنیده بود

حتی فرات گوشۀ چشمی کبود داشت

این ها همه به احترام حضور شهیده بود

نفرین به حاملان امان نامه کرده ای

این هم یک از هزار صفات حمیده بود

دشمن ستمگری به نهایت رسانده است

حتی خدا شریک تو در این عقیده بود

آیا فراز نیزه فقط صبر می کنی ؟

خاری اگر به پای یتیمی خلیده بود


منبع : محمد زمانی
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

این بیت ز قامتی کمان می گوید از حسین سنگری
دلی دارم از فضل الله قاسمی
صبر حسین (ع) از نصرت الله جمالی
قبله اهل صفا از محمد علي مجاهدي »پروانه«
دلی که سینه زن هر شب محرم شد از یوسف رحیمی
دشت عطش از احمد ده بزرگی
خيمه‌هاي سوخته از عباس براتي‌پور
مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
آتش همیشه از حسین عبدی
با دو بازو از صابر همدانی

بیشترین بازدید این مجموعه

مـلاّ مـحـمـّد رفـیـع (واعظ) قزوینی
با دو بازو از صابر همدانی
صبر حسین (ع) از نصرت الله جمالی
دلی که سینه زن هر شب محرم شد از یوسف رحیمی
گلی دور از چمن بر شانه ی توست از سید حبیب نظاری
این بیت ز قامتی کمان می گوید از حسین سنگری
خيمه‌هاي سوخته از عباس براتي‌پور
دشت عطش از احمد ده بزرگی
آتش همیشه از حسین عبدی
دلی دارم از فضل الله قاسمی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^