فارسی
پنجشنبه 28 تير 1403 - الخميس 10 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پرسشها و پاسخها، ص: 25

باشد و فرض نبودن آن محال نباشد، حال آن كه خداوند متعال واجب الوجود است يعنی فرض نبودن آن محال است و وجود برايش ضرورت دارد و عدم برای او محال است آن چه كه نيازمند به علّت است موجودی است كه بود و نبود آن مساوی است در حد و مرز ميان عدم و وجود قرار دارد و علّت می آيد و آن شی را مثلًا لباس وجود می پوشاند چرا كه شی به خودی خود نه می تواند معدوم شود و نه موجود بلكه عدم علّت برای عدم شی كافی است و وجود علّت، علّت برای وجود شی ء می شود.

اما خداوند متعال واجب الوجود است و وجود برای او ضروری و حتمی است بنابراين مطلب دوّم كه هر موجودی علّتی دارد باطل است؛ زيرا موجود اگر ممكن و از اقسام پديده ها باشد علّت می خواهد اما اگر پديده نباشد و از ازل وجود داشته و تا ابد هم وجود خواهد داشت چنين موجودی به خاطر بی نيازی از علّت، علّت نداشته و نمی تواند دارای علّت باشد.

رابعاً: اگر فرض شود كه خداوند كه واجب الوجود است نيز علّتی دارد كه او را به وجود آورده است دچار تسلسل خواهيم شد كه باطل است.

تسلسل باطل به اين معنی است كه سلسله علّت و معلول تا بی نهايت پيش برود به نقطه ای منتهی نگردد و هر يك از اجزای اين سلسله در عين اين كه معلول علّت پيشين است خود علّت برای جزء بعدی باشد و هر يك از اجزای اين رشته به حكم اين كه معلول است ذاتاً فاقد هستی و وجود بوده و هستی از علّت خود گرفته است و اين حكم در همه اجزای اين سلسله جاری است. همه اجزا از طرفی معلول علّت خود




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^