فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حلال و حرام مالی، ص: 89

اين گونه مردم، كسانی هستند كه خدا آنها را هدايت كرده است و صاحبان مغز هستند.

روزی در جلسه ای در لندن كه شلوغ بود و مرد و زن فراوانی شركت داشتند، همه هم عرب زبان بودند، من نيز شركت داشتم. ديدم شخصی كت و شلواری، برای اين جمعيت سخنرانی می كند. سخنرانی او را گوش دادم، ديدم خيلی سخنرانی پرمغز و پر فايده ای است و مايه و مطلب زيادی دارد. دلم سوخت كه چرا اين شخص با اين بيان و علم، روحانی نيست. او كجا درس خوانده است؟

از شخصی پرسيدم كه ايشان كيست؟ گفت: دادستان شهر قاهره بوده است.

وقتی منبر را تمام كرد، روضه خوبی خواند و پايين آمد. من با او ملاقات كردم.

گفتم: دادستان قاهره كه بايد سنّی باشد، چرا به اين زيبايی به سبك شيعه سخنرانی كرد و روضه خواند؟ آن وقت جريان را خود او تعريف كرد.

در شهر مصر افراد مسيحی نيز زندگی می كنند. در مسيحيت طلاق وجود ندارد.

تنها راه طلاق زن اين است كه زن با مرد ديگری رابطه برقرار كرده باشد. گفت:

روزی در دادستانی قاهره، مرد مسيحی با خانم خود آمد و دادخواست طلاق داد.

گفتم: چرا می خواهی اين زن جوان را طلاق بدهی؟ گفت: با بيگانه رابطه نامشروع داشته است. جداگانه با هر دو صحبت كردم، برای من ثابت شد كه آن زن پاكدامن است و اين مرد تهمت می زند.

مرد را خواستم و گفتم: واقعاً دين آلوده ای داريد كه اين قانون را به شما داده است كه اگر زن با مرد بيگانه رابطه داشت، می توانی او را طلاق بدهی و شما خيلی راحت می آييد تهمت می زنيد و دامن زن پاكدامنی را لكّه دار می كنيد، تا بتوانيد طلاق بدهيد. عجب دين سخيف و سستی است.

گفت: آقای دادستان! امروز كه برای شما ثابت نشد همسر من، با مرد بيگانه ای در ارتباط بوده است، فردا هم ثابت نمی شود، بالاخره چند ماه بايد من و اين زن




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^